کنتراست مطالبات و خواستهای آزادیخواهانه و از اعماق انقلاب اجتماعی ایران و تلاش منحط دارودستههای سیاه شاهالهی برای احیای حزب سیاسیشان یعنی ساواک رقتانگیز است!
شاید باورتان نشود اما برای اولین بار دلم بحال این شازده رضا پهلوی (همون R.P به زبان انگلیسی) سوخت! هرچند که سالهاست که بر این باورم که ترند سلطنتطلب در ایران اصولاً سیاسی نیست! نمیدانند مبارزه سیاسی چیست؟ هرگز رابطه اینها با جامعه از طریق احزاب حتی فاشیستی و دست راستی و مبارزه سیاسی نبوده و نیست! مثل هیتلر و موسیلینی که در انتخابات و دمکراسی پارلمانی بقدرت رسیدند. رابطه اینها با جامعه از طریق ارتش، ساواک، ژاندارمری، شهربانی و در کف جامعه لمپنها و ملاها و انگلهای اجتماعی برقرار شده و میشود.
پرویز ثابتی میگوید برای ادامه فعالیت سیاسی و بعد از طرفداری از هیتلر بعد مصدق و بعد از کودتای ۲۸ مرداد به حقانیت شاه و دربار “پی برد” و برای ادامه “فعالیت سیاسی” به ساواک میپیوندد.
ثابتی حق دارد تنها امکان فعالیت سیاسی در دوره بعد از کودتای ۲۸ مرداد همین ساواک بود. البته بجز احزاب فرمایشی و شاهپسند مثل حزب ایران نوین و رستاخیز و غیره.
اما چرا؟
در سیستمهای متعارف سرمایهداری و به اصطلاح دمکراتیک، احزاب رسمی که عموماً به عناوین چپ، راست، سبز و غیره شناخته میشوند و متکی به حمایت کنسرنها، بانکها و اساساً طبقه حاکمه رقیب هستند با سرمایههای میلیونی در رقابت و در انتخاباتهای سیاسی انتخاب میشوند و در واقع رابط از بالا به پائین (عمودی) بین جامعه و حاکمیت هستند، دولتها ابزار سازماندهی و کنترل و سیادت طبقه حاکم بر کل جامعه هستند، و احزاب نارضایتیها و جدالهای اجتماعی را به کانال قوانین موجود هدایت میکنند و در نتیجهِ توازن قوای طبقاتی به رفرمهایی تن میدهند و در هر صورت بقای نظام را تضمین و راههای سوداندوزی بازهم بیشتر را فراهم میکنند.
استفاده از قوانین و ابزار سرکوب در چهارچوب کشوری فقط در موارد اضطراری و یا موردی اتفاق میافتد.
اما حق تشکل، اعتصاب و اعتراض در چهارچوب قانون رسمی و بلامانع است با این هدف که شور التهاب اعتراض را خاموش و مردم را به انتخابات چند سال بعد با اصلاحات مترقی و یا ارتجاعی حواله میدهند و … روز از نو روزی از نو.
در این سیستمها نظام پلیسی و کنترل جامعه یا بسیار عیان و آشکارا و با ساختن و پرداختن فضای تبلیغاتی و بزرگنمایی هالیودی و جیمزباندی و ارعاب در جامعه در بوق و کرنا میشوند (مثل F.B.I و یا C.I.A در امریکا و غالب کشورهای جهان سوم) و یا سیستمهای پلیسی کنترل که بسیار پنهان و بدور از جاروجنجالها و بزرگنماییها همان کارهای دسته اول را انجام میدهند (مثل سیتمهای سازمانهای امنیت در اروپا غربی، سازمان حفاظت از قانون اساسی در آلمان Verfassungsschutz و نمونههای مشابه در دیگر کشورهای اروپای غربی)
در نمونه اول سازمانهای امتیتی بسیار مخوف، بیرحم و آگاه و توانا به هرکاری بطور روزمره در حیات اجتماعی حضور دارند و در نمونه دوم این حضور بسیار نامحسوس و در زندگی روزمره پنهان هستند.
ساواک و پلیس امنیتی در دوره سلطنت محمدرضا پهلوی و پدرشان رضا خان از نوع دوم بود!
هیاهوی بسیار، ایجاد فضای رعب و وحشت و ترس، و به سکوت کشاندن جامعه! “دیوار موش دارد موش گوش!”، ساواک همه جا هست، “چشم راست به چشم چپ خیانات میکند!” و …. و این جنجال و فضای ارعاب جزلایتجزای تبلیغات و زندگی سیاسی “حزب” ساواک و امثال ثابتی بدنام و دربار آریامهر بود نه مخالفینی که به هیچشان میگرفتند، قدرتشان را پوشالی اعلام میکردند و با ساواک و پنجمین قدرت نظامی جهان و کل سیستمشان میجنگیدند. رژیم محمدرضا پهلوی و گورستان آریامهریش اسلحه بدست بخشی از تحصیلکردههای آن دوران داد تا پوچی قدرقدرتیشان را نشان دهند.
به علت وجودی ساواک و تعریف وظایفش باز گردیم
شالوده رابطه نظام شاهنشاهی با جامعه در دوره رضا خان شکل گرفت قوانینی در آن مصوب شد که در دوران حکومت او و بعداً در دوره فرزندش محمد رضا پهلوی (و از قرار همین شازده رضا نائیف و درمانده خودمان) اساس رابطه “خدا، شاه، میهن” بود یعنی رابطه دربار و جامعه و حقوق پایهای و آزادیها فردی و اجتماعی بدست آمده در انقلاب مشروطه و در یک کلام قلعوقمع قانون اساسی مشروطه بود.
سخن از “قانون مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال مملکت” است که دارای هفت ماده است و در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۳۱۰ به فرمان رضا خان به تصویب “کمیسیون قوانین عدلیه مجلس شورای ملی” رسیدهاست.
در دوره دانشجویی من و حکومت محمدرضا پهلوی این قانون به “قانون سیاه ۱۳۱۰” معروف بود.
بگذارید نگاهی به مهمترین ماده این قانون بیاندازیم که اصلیترین پایه تشکیل “سازمان اطلاعات و امنیت کشور_ساواک” هم بود.
“ماده اول – مرتکبین هر یک از جرمهای ذیل به حبس مجرد از سه تا ده سال محکوم خواهند شد:
۱ – هر کس در ایران به هر اسم و یا به هر عنوان دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی تشکیل دهد و یا اداره نماید که مرام یا رویه آن ضدیت باسلطنت مشروطه ایران و یا رویه یا مرام آن اشتراکی است و یا عضو دسته یا جمعیت یا شعبه یا جمعیتی شود که با یکی از مرام یا رویههای مزبور درایران تشکیل شده باشد.
۲ – هر ایرانی که عضو دسته یا جمعیت یا شعبه جمعیتی باشد که مرام یا رویه آن ضدیت با سلطنت مشروطه ایران یا مرام یا رویه آن اشتراکیاست اگر چه آن دسته یا جمعیت یا شعبه در خارج ایران تشکیل شده باشد.
ماده دوم – هر کس به نحوی از انحاء برای جدا کردن قسمتی از ایران یا برای لطمه وارد آوردن به تمامیت یا استقلال آن اقدام نماید محکوم به حبسمؤبد با اعمال شاقه خواهد شد.
ماده سوم – هر کس خواه با مشارکت خارجی خواه مستقلاً بر ضد مملکت ایران مسلحاً قیام نماید محکوم به اعدام میشود.
ماده چهارم – هر کس عضو دسته یا جمعیت باشد که برای ارتکاب یکی از جنایات مذکور در مواد قبل تشکیل شده و قبل از تعقیب از طرفمأمورین دولتی قصد جنایت و اسامی اشخاصی را که داخل آن دسته و جمعیت بودهاند برای دولت یا مأمورین دولتی افشاء نماید از مجازات معافخواهد بود.
تبصره – مقصود از دسته و جمعیت مذکور در این قانون عده از دو نفر به بالا است.
خوب متوجه میشویم که هر دونفری که مرام و رویهشان یعنی اندیشیدنشان و نه الزاماً عملشان، مخالفت با نظام سلطنت مشروطه و دفاع از مرام اشتراکی (سوسیالیستی) باشد محکوم به ۳ تا ۱۰ سال زندان انفرادی میشوند!
و هرکس که آنها را لو دهد از مجازات معاف خواهد بود!”
رضا شاه با اتکا به قانون سیاه ۱۳۱۰ “پلیس سیاسی” را در دل “تشکیلات نظمیه” سازمان داد و تمام مخالفینش را بقول خودش معدوم کرد، سندیکاها نشریات و احزاب را ممنوع کرد ، چهرههای شناخته شده مثل دکتر تقی ارانی را در زندان بقتل رساند و میرزاده عشقی را ترور کرد فضای ارعاب و ترس و وحشت را برجامعه حاکم و خودش و دربارش را بر جامعه مسلط کرد، او حتی نزدیکترین کسانی که در بقدرت رسیدنش نقش داشتند یعنی امثال فروغی، تیمورتاش، داور و سردار اسعد را به قتل رساند.نظارت و سانسور کتاب و مطبوعات رسماً قانونی شد.
“سرپاس مختاری” شکنجهگر و رییس پلیس سیاسی او بود که در شهریور ۱۳۲۰ و بیرون انداختن رضاخان از سلطنت و کشور دستگیر و محاکمه شد.
اما به دوران سلطنت اولاد ذکور ایشان یعنی محمدرضا پهلوی برگردیم با تمرکز برروی قانون مربوط به تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور مصوب ۲۳ اسفندماه ۱۳۳۵ خورشیدی یعنی بعد از کودتای ۲۸ مرداد.
“ماده ۱ ـ برای حفظ امنیت کشور و جلوگیری از هرگونه توطئه که مضر به مصالح عمومی است سازمانی به نام اطلاعات و امنیت کشور وابسته به نخستوزیری تشکیل میشود و رئیس سازمان سمت معاونت نخستوزیر را داشته و به فرمان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی منصوب خواهد شد.
ماده ۲ ـ سازمان اطلاعات و امنیت کشور دارای وظایف زیر است:
الف ـ تحصیل و جمعآوری اطلاعات لازم برای حفظ امنیت کشور.
ب ـ تعقیب اعمالی که متضمن قسمی از اقسام جاسوسی است و عملیات عناصری که بر ضد استقلال و تمامیت کشور و یا به نفع اجنبی اقدام میکنند.
ج ـ جلوگیری از فعالیت جمعیتهایی که تشکیل و اداره کردن آن غیرقانونی اعلام شده یا بشود و همچنین ممانعت از تشکیل جمعیتهایی که مرام و یا رویة آنها مخالف قانون اساسی است.
د ـ جلوگیری از توطئه و اسبابچینی بر ضد امنیت کشور.
ه ـ بازرسی و کشف و تحقیقات نسبت به بزههای زیر:
۱- بزههای منظور در قانون مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال مملکتی مصوب ۲۲ خرداد ۱۳۱۰.”
یعنی هر جمع هر دونفری که مرامشان، عقیدهشان مخالفت با سلطنت مشروطه و یا سوسیالیست باشد بر علیه امنیت کشور هستند باید بوسیله ساواک و امثال ثابتی و دارودسته تحت امرش دستگیر، بازجویی، شکنجه، اعتراف کشی و در دادگاهای نظامی محاکمه و از ۳ تا ۱۰ سال به زندان مجرد محکوم شوند!
فراموش نکنیم که ایشان در عین حال اولین سازنده و کارگردان برنامههای اعترافکشی تلویزیونی و به اصطلاح همتاهایش در وزارت اطلاعات “تواب سازی” طبق قانون سیاه ۱۳۱۰ بودند.
آقای ثابتی و مبلغین ایشان در تلویزیون من و تو هم بعد از ۴۳ سال سکوت و با بلند شدن بوی الرحمان رژیم اسلامی دوباره به انجام وظیفه میپردازند
و از قرار میخواهند بر همین مبنا و بکمک همتاهایشان در سپاه و وزارت اطلاعات (منبع ارشیو منوتو، منبع مالی هنوز مشخص نیست)
بدون اینکه توضیح دهند که چرا طبق همین قانون سیاه ۱۳۱۰ نباید امثال ثابتی و خود پادشاهان پهلوی بجرم مخالفت با قانون اساسی مشروطه محاکمه و به زندان مجرد از ۳ تا ۱۰ سال محکوم شوند؟
شاه! هرچه بگوید قانون است!
نظام نکبت و سیاه اسلامی پسمانده نظامی ایست که در انقلاب بهمن۵۷ باشعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد!” نظام ارعاب و تمکین قرون وسطیای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را برانداخت و بوسیله متحدین ضد آزادی، سوسیالیسم و رفاه اجتماعی اش سرکوب شد!
جامعه امروز ایران جوان است اما نادان نیست! آیندهنگر و پیشرو است نه عقب مانده و شاه و ساواک پرست!
زنده باد “ژن_ژیان_ئازادی!”
پایان