تدوین شده بر مبنای مصاحبه با کانال جدید
خلیل کیوان: در دهه های اخیر در ادبیات و گفتمان های سیاسی ایران ترم ها و واژه گان سیاسی جدیدی وارد شده است. برای نمونه آزادی بیان برای همه، ایران جامعه اسلامی نیست، آپارتاید جنسی، اسلام سیاسی که در تقابل با بنیادگرایی اسلام مطرح شد و یا اینکه اعدام قتل عمد دولتی است. همچنین بایکوت جهانی جمهوری اسلامی و آفریقای جنوبیزه کردن جمهوری اسلامی و غیره. اینها ترم هایی هستند که به کرات میشنویم.
یکی از ترم هایی که این روزها در فضای سیاسی ایران و رسانه های فارسی مطرح است و از زبان سلبریتی ها و فعالین سیاسی شنیده میشود، ترم انقلاب زنانه است. این عبارت را منصور حکمت بیش از دو دهه قبل در توصیف انقلاب آتی ایران بکار برد. با حمید تقوایی هستیم و با او در مورد انقلاب زنانه گفتگو میکنیم.
حمید تقوایی قبل از هر چیز نگاهی داشته باشیم به ترم های سیاسی که به آنها اَشاره شد. از چه زمانی و چطور این ترم ها وارد ادبیات ایران شده است؟
حمید تقوایی: این اصطلاحات و مفاهیمی که امروز رایج شده وصف حال شرایط عینی جامعه و تحولاتی است که شاهدش هستیم. جنبش ها و اعتراضاتی که شکل گرفته و به پیش میروداین مفاهیم را ایجاب میکند. دیگر نمیشود با اصطلاحات قدیمی، اصطلاحاتی که مثلا در انقلاب ٥٧ مطرح بود حق مطلب را ادا کرد. البته شعارهای ضد دیکتاتوری، مرگ بر دیکتاتورو غیره تقریبا شعار همه انقلاباتی است که در کشوری مثل ایران صورت میگیرد. این شعار عمومی همه انقلابات علیه استبداد و سرکوب و خفقان است. این روشن است. ولی اعتراض مثلا علیه آپارتاید جنسی خاص شرایط امروز ایران است. در تحولات گذشته چنین ترمی بکار نمیرفت. روشن است که آپارتاید جنسی یعنی دیواری که امروز بین زن و مرد کشیده شده و جدا کردن مرد و زن در جامعه و زن ستیزی وحشیانه مختص دولتهایی نظیر جمهوری اسلامی است. خود اصطلاح زن ستیزیهم از همین واقعیت نشات گرفته. در این شرایط تنها صحبت از ستمو بیحقوقی زن و یا تبعیض علیه زنان کل تصویر را نشان نمیدهد. آپارتاید جنسی و زن ستیزی مساله را روشن تر بیان میکند.
عبارات و مفاهیم دیگری مثل ایران جامعه اسلامی نیست، اسلام سیاسی و یا مذهب زدائی یا جارو کردن اسلام از جامعه نیز به هویت اسلامی رژیم و سلطه سیاه اسلام بر زندگی اجتماعی و حتی خصوصی مردم مربوط میشود. آزادی بی قید و شرط بیان نیز علیه حکومتی مطرح میشود که اساسا با اتکا به تابوها و دگمها و قوانین مذهبی صداها را در گلو خفه میکند. خلاصه اینکه مجموعه این اصطلاحات برخاسته از شرایط مشخص ایران و خصوصیت اعتراضات و مبارزات مردمی است که علیه یک حکومت استبدادی اسلامی بپاخاسته اند.
خلیل کیوان: منصور حکمت ٢٠ سال قبل درگذشت. او بیش از دو دهه قبل از اینکه انقلاب آتی ایران انقلابی زنانه خواهد بود صحبت کرد. بسیاری در مقابل ترم های که او برای توصیف و تحلیل اوضاع سیاسی بکار میبرد از جمله ” انقلاب زنانه” مقاومت میکردند. انتقاد میکردند. اینها برای بسیاری غریب بنظر میرسید. حتی برخی جریانهای چپ هم منتقد این ترم ها از جمله ترمانقلاب زنانه هستند. اما امروز انقلاب زنان و یا انقلاب زنانه به یکی از اصطلاحات رایج در محافل سیاسی و نزد فعالین زن و در میان سلبریتی های زن بدل شده است. نهادی هم تحت همین عنوان ” انقلاب زنانه” فعالیت میکند که شیرین شمس از اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست کارگری مسئول آن است. چرا این ترم چنین کاربرد وسیعی پیدا کرده است؟ از نظر شما انقلاب ایران زنانه است به چه معنی است؟
حمید تقوایی: هم در یک سطح تحلیلی و ارزیابی از اوضاع میشود پی برد که چرا مساله زن و انقلاب زنانه اکنون مطرح است و هم از نظر تحولات عینی و شرایط واقعی مبارزه.
از نقطه نظر اول یعنی از نظر تحلیلی همانطور که شاره کردم زن ستیزی یک رکن جمهوری اسلامی است. این حکومت از همان روز اول با حمله به حقوق زنان خواست قدرت جهنمی خود را تثبیت کند. اولین اعتراضی که علیه جمهوری اسلامی در سطح ده ها هزار و چند صد هزار شکل گرفت، اعتراض توده ای علیه حجاب اجباری بود.هنوز یک ماه از روی کار آمدن جمهوری اسلامی نگذشته بود که در اولین روز جهانی زن چنین اعتراضی شکل گرفت. این برخاسته از قوانین، نگرش، اخلاقیات پوسیده اسلامی علیه زنان است.تحلیلا روشن بود که زن ستیزی برای جمهوری اسلامی یک سیاست هویتی و اسلحه ای است برای به محاق کشیدن و حمله به کل جامعه. این واقعیت یک پایه اصطلاح انقلاب زنانه است که منصور حکمت مطرح میکند. او میگوید انقلاب ایران خصلتی زنانه خواهد داشت چون ماهیت ضد زن حکومت را بخوبی میشناسد.
از نظر تحولات عینی هم می بینیم که طی چهار دهه حکومت اسلامی زنان موقعیت برجسته و مهمی در مبارزات پیدا کرده اند. در مبارزه نه فقط علیه بی حقوقی زن بلکه در مبارزه علیه خرافات مذهبی. در مبارزه علیه فقر و فلاکت. در مبارزه برای رسیدن به یک زندگی مدرن و امروزی. در همه جا می بینید زنان در صف اول مبارزه قرار گرفته اند. در جنبش معلمان، در جنبش بازنشستگان و غیره. در جنبشی که اخیرا حول فاجعه متروپل در آبادان شکل گرفت کلیپی از زن شجاعی دیدیم که چشم در چشم نیروهای سرکوبگر و انتظامی میگوید مرگ بر خامنه ای و این را با صدای بلند فریاد میزد. یا در جنبش دادخواهی میبنیم نقش مادران آبان، مادران خاوران چقدر برجسته است. از جمله در دادگاه ایران تریبونال که زنان با شجاعت جلو آمدند و شهادت دادند و نه فقط از جانب زنان بلکه از جانب کل جامعه ایران علیه قتل ها و جنایات حکومت کیفرخواست و فریاد دادخواهی خودشان را بلند کردند. به این معنی زنها در تمام عرصه های مختلف اجتماعی در صف اول مبارزه دیده میشوند. زنان هم به همه بیحقوقی ها و تبعیضات فاحشی که علیه آنان اعمال میشود اعتراض دارند و هم به شرایط سخت معیشتی، به نبود آزادیها، به سرکوب و غیره و غیره معترض اند و در مقابل حکومت ایستاده اند.
مجموعه این شرایط این واقعیت را که انقلاب خصلتی زنانه دارد یا انقلاب در ایران زنانه خواهد بود بیش از پیش جلو چشم همه گذاشته است. همانطور که گفتید امروز حتی کسانی که قبلا در مقابل این اصطلاح اظهار تردید میکردند و میگفتند گویا این نقش کارگران و یا بخش های محروم جامعه را کمرنگ میکند متوجه میشوند که اینها تناقضی با هم ندارند. انقلاب زنانه یعنی نقش برجسته زنان در انقلاب علیه فقر، استثمار، و بی حقوقی. انقلاب در ایران که علیه کل این نظام بلند میشود خصلتی زنانه دارد به این معنی که زنان نقش برجسته و مهمی در آن ایفا خواهند کرد.
خلیل کیوان: فمینیسم چه جایگاهی در این تصویر دارد؟ آیا نقش برجسته زنان در مبارزات و صحبت از انقلاب زنانه به این معنی است که بستری برای رشد فمینیسم در ایران فراهم شده است؟
حمید تقوایی: فمینیسم هم دچار تحول شده است. فمینیسمی که در دهه های ٦٠ و ٧٠ میلادی در غرب جریان داشت جنبشی مترقی بود اما این جنبش در گذشته باقی مانده است. فمینیسم امروز در دفاع از حقوق زن در مقابل جنبش اسلام سیاسی که یک جنبش ارتجاعی جهانی است و ضد زن است صحبت زیادی ندارد. همین امروز در آمریکا با قدرتگیری بیشتر محافظه کاران که مذهبی هستند قانون سقط جنین را لغو کردند اما فمینیسم حتی در این نبرد نیز خودش را به مذهب نمیزند. بخصوص در رابطه با جوامع اسلام زده فمینیسم غربی با دیدگاه کاملا عقب مانده نسبیت فرهنگی وارد این گود نمیشود. من یادم هست چند سال پیش زنان فمینیست در مونترال کانادا در دفاع از حجاب و در دفاع از حق حجاب برای زنان مسلمان به خیابان آمدند و برای همراهی با آنها حجاب بر سر کردند. اینها متوجه نیستند که حجاب یک اسلحه سرکوب زنان و نه فقط سرکوب زنان بلکه سرکوب همه مردم در کشورهای اسلام زده است. و الان حجاب به پرچم ارتجاع اسلام سیاسی حتی در غرب تبدیل شده است. فمینیسم کلاسیک در مقابل این نمی ایستد ولی یک شاخه دیگری در جنبش جهانی زن که میشود آنرا فمینیسم مدرن نامید علیه مدهب فعال است. شاخه ایکه گروه فمن واعتراض عریان یک نمود برجسته آنست. فمن صریحا با مذهب در می افتد و نه فقط با اسلام بلکه با مسیحیت و کاتولیسیسم و همه تابوها و مقدسات مذهبی ضد زن.
تا آنجا که به جامعه ایران مربوط میشود در جنبش زنان فمینیسم کلاسیک جایی ندارد چون در مقابل مذهب و بویژه اسلامیسم کلا سپر انداخته است. حتی خود را تحت عنوان نسبیت فرهنگی همراه آن نشان میدهد. گویا حجاب جزئی از فرهنگ زنان کشورهای اسلام زده است.
در ایران طبعا چنین نیست. زنان در صف اول مبارزه علیه مذهب هستند. زنان هستند که توی گوش آخوندها میزنند و عمامه شان را زیر پا له میکنند، که در جنبش دادخواهی فریادشان را علیه آخوندهای ارتجاعی بلند میکنند. زنان هستند که در اعتراضات در مقابل حکومت و با چالش کشیدن حکومت میخواهند به حقوق خود برسند. جمهوری اسلامی پایه ای ترین حقوق زنان را لگدمال کرده و با شلاق کشیدن بروی زنان در واقع به کل جامعه تعرض میکند. چهار دهه است جامعه این زن ستیزی را تجربه کرده و بهمین خاطر جنبش زنانجایگاهی عمومی و اجتماعی پیدا کرده است.
خلاصه کنم، مبارزه برای حقوق زن در ایران را در چارچوب تنگ فمینیسم نمیشود توضیح داد. این مبارزه ای است علیه تبعیض، برای آزادی، برای رهایی و نه فقط رهائی زنان بلکه رهائی کل جامعه.
خلیل کیوان: معمولا انقلابات را با ترمهایی مثل انقلاب سوسیالیستی، کارگری، دموکراتیک و غیره نامگذاری میکنند و توصیف میکنند. در ادبیات مارکسیستی با واژه انقلاب زنانه روبرو نمیشویم. از اینرو بسیاری از منتقدین کمونیسم کارگری و منصور حکمت این نوع ترم ها را ابداع و نوآوری غیر مارکسیستی میدانند. پاسخ شما به این نوع انتقادات چیست؟
حمید تقوایی: ابداع و نوآوری هست ولی غیر مارکسیستی نیست. چرا هر چیز نوئی باید غلط باشد؟ مارکسیسم یک سیستم فکری منجمد با ترم ها و جارگونها و ترمینولوژی خودش نیست کهگویا هر کس جز این بگوید دیگر مارکسیست نیست. این پوچ است. اگر اینطور بود امروز مارکسیسم مثل مذاهب تبدیل به دگم و جزم شده بود.اگر بخواهیم به گفته های بزرگان مارکسیسم رجوع کنیم باید این گفته از لنین را بیاد بیاوریم که بر تحلیل مشخص از شرایط مشخص تاکید میکرد. شرایط مشخص در ایران یک خصلت زنانه به انقلاب میدهد. این به این معنی نیست که انقلاب سوسیالیستی نیست. این به این معنی نیست که طبقه کارگر نقش اساسی در انقلاب ندارد. یا انقلاب علیه فقر و استثمار نیست. بلکه به سادگی میگوید در این انقلاب علیه فقر، درانقلاب سوسیالیستی، در انقلابی که میخواهد نه فقط جامعه را از شر جمهوری اسلامی بلکه از شر سلطه سرمایه داران مفت خور رها کند،زنان نقش اساسی دارند. انقلاب خصلتی زنانه دارد بسادگی این را بیان میکند.
نکته مهم دیگر اینکه مبارزه برای رهائی زن جزئی از مبارزه طبقاتی طبقه کارگر هم هست. طبقه کارگر صرفا خواهان رهائی خودش نیست بلکه پرچم رهایی زن را نیز در دست دارد. حقیقت این است که فقط استراتژی، سیاست، و نقد و اعتراض عمیق طبقه کارگر به پایه های نظام سرمایه داری و جمهوری اسلامی هست که میتواند در نهایت زنان را آزاد کند. انقلاب خصلتی زنانه دارد به نظر من تاکیدی است بر ماهیت و جوهر ضد سرمایه داری و سوسیالیستی انقلاب. تمام جهان زیر سلطه سرمایه داری است و از همین رو بی حقوقی زن نیز مساله ای جهانی است.
به این معنی باید گفت نه تنها اینکه خصلت انقلاب زنانه است یا انقلاب ایران زنانه خواهد بود با انقلاب سوسیالیستی یا هر ترمینولوژی نظیر انقلاب رهایی بخش و غیره مغایرتی ندارد بلکه برعکس تاکیدی است بر خصلت رهایی بخش و ضد سرمایه داری انقلابی که در ایران شکل میگیرد.
خلیل کیوان: قدری پایه ای تر به ریشه های بی حقوقی زن بپردازیم و درباره شرایط رهایی آنها صحبت کنیم. آیا صرف مشارکت وسیع زنان در انقلاب آتی و سرنگونی جمهوری اسلامی زنان رها میشوند؟ برابری زن و مرد چگونه و تحت چه نظامی سیاسی ممکن است؟
حمید تقوایی: ستمکشی زن فقط محصول شرایط امروز و جامعه سرمایه داری نیست بلکه یک مساله تاریخی است. بخصوص مردسالاری و مذهب، ایندو دست در دست هم در تمام طول تاریخ زن ستیز بوده اند. مذهب بنا به تعریف مردسالار است. خدا مرد است. پیغمبران مردهستند. قوانین و آیات و مقدسات مذهبی همه ضد زن است و به این معنی زن ستیزی جزئی از مذاهب بوده است. و این مذاهب هم ساخته امروز نیستند. هزاران سال است که در دنیا بیداد میکنند. ولی امروز سرمایه داری از این ستم تاریخی استفاده میکند، بر آن سوار میشود و بر آن متکی میشود برای سودپرستی خودش، برای سود اندوزی خودش. سرمایه داری به هر تبعیضی متوسل میشود برای اینکه طبقه کارگر را بیشتر تحت استثمار، تحت بردگی مزدی قرار بدهد. و مشخصا امروز در جمهوری اسلامی که مورد بحث ما است با یک حکومت بورژوائی مذهبی روبرو هستیم. دزدیها، مافیای اقتصادی و استثمار شدید طبقه کارگر، چنگ انداختن بر منابع طبیعی ثروت اجتماعی، جنگل ها و دریاها و زمین و معادن و نفت و غیره و غیره، همه اینها زیر پرچم اسلام و با شمشیر اسلام انجام میشود و زن ستیزی یک پایه اصلی این حکومت و یک ابزار آن برای سرکوب کل مردم معترض است. ازین روست که مبارزه برای رهائی زن با مبارزه برای سرنگون کردن حکومت اسلامی سرمایه داران درهم تنیده شده است.
از یاد نبریم که جمهوری اسلامی عملا تنها نوع حکومت ممکن برای بورژوازی، حتی از نظر کل بورژوازی جهانی،در ایران است. این حکومت را علیه انقلاب ٥٧ در برابر خطر چپ روی کار آوردند و سر کار نگهداشتند. و این حکومت با زن ستیزی امور خود را میگذراند. به این اعتبار میتوان گفت بردگی جنسی یک رکن بردگی مزدی در ایران است. ایندو امروز کاملا بهم تنیده اند. میتوانم ادعا کنم که در دنیا هم همینطور است. مساله زن در هیچ جای دنیا حل نشده. و نه تنها حل نشده بلکه علیرغم جنبشی که زنان داشتند حقوق آنها مدام از طرف دولت ها محدودتر شده و به عقب رانده شده. نمونه مشخص آن را امروز در جامعه آمریکا میبینید. این وضعیت دنیاست. سرمایه داری همانطور که گفتم منفعت مستقیمی دارد در تبعیض نسبت به زنان وبویژه در جمهوری اسلامی کاملا این مساله برجسته است.به همین خاطر باید تیشه به ریشه زد. ما فکر میکنیم که برای حل مساله زن همانطور که برای رهایی کل جامعه باید کل نظام سرمایه داری حال با عمامه و یا بدون عمامه، تحت نام جمهوری اسلامی و یا تحت هر نام دیگری را از جامعه جارو کرد. تنها با نفی سرمایه داری میتوان تمام شهروندان از جمله زنان و مردان را بعنوان افراد متساوی الحقوق برسمیت شناخت و حقوق آنها را تامین کرد.