انقلاب و مبارزه برای افزایش دستمزدها در اوضاع کنونی!

وضعیت معیشت و زندگی مردم رو بروز بدتر میشود. گرانی مایحتاج عمومی، تورم بالای ٥٠ درصد در دیماه،کاهش مداوم قدرت خرید مردم، دستمزدهای چندین بار زیر خط فقر اعلام شده توسط حکومت در کناررکود و ورشکستی اقتصاد بحران زده حکومت، تصویب و به اجرا گذاشتن سیاستهای بشدت ضد مردمی در عرصه اقتصاد، زندگی و تامین معیشت مردم را با مخاطرات جدی روبرو کرده است. گرانی و فقر و بیکاری میلیونها نفر از مردم را رسما به زیر خط بقا رانده است.جدالی بزرگ بین حکومت سرمایه داران اسلامی و طبقه کارگر در همه ابعاد در جریان است.

در کنار این وضعیت غیر قابل تحمل، در چهارماه گذشته یک تحول بسیار مهم هم در کشور روی داده است. انقلاب زن زندگی آزادی برای به زیر کشیدن کل نظام چپاول سرمایه داری اسلامی. بیش از چهارماه است که این انقلاب در اشکال مختلف و با افت و خیزهایی که داشته چشم انداز سرنگونی حکومت را جلوی چشمان حاکمان قرار داده است.  تجمعات و تظاهراتها و شعارهای ضد حکومتی در طول این انقلاب، در کنار هدف قرار دادن کل حکومت، وضعیت اقتصادی، فقر و فلاکت و بحران اقتصادی را هم زیر ضرب گرفته است.به عبارتی کل حکومت زیر ضرب انقلاب مردم قرار دارد.

مردمی که در این ماهها درگیر جنگی تمام عیار با حکومت هستند در نتیجه اتخاذ سیاستهای اقتصادی و تصمیمات ضد مردمی حکومت آدمکشان اسلامی، شاهد سقوط هر روزه سطح زندگی و تعرض هر چه بیشتر حکومت به سطح زندگی و معیشت شان هستند. حکومتی که در عرصه سیاست و روریایی با مردم و انقلابشان کم آورده و ترس و و حشت برش داشته، در تلاش است تعرضات وسیعی را به معیشت و گذران مردم سازمان دهد. نگاهی به سیاستهای بودجه بندی سال آینده، موضوع گرانی دلار تا بالای٤٢ هزار تومان، اثرات و تبعات این افزایش قیمت دلار بر بالا بردن قیمت مایحتاج عمومی؛»مدیریت گرانیها» برای کسب درآمد، افزایش چندین برابری بودجه دم و دستگاه نظامی و سرکوب حکومت، ماجرای «بند ١٤ بودجه»، کسری بودجه ٢٠٠ هزار میلیارد تومانی و تلاش تامین آن از طریق تحمیل گرانی ها و افزایش قیمتها و….. همه و همه شواهدی از این تقلاهای حکومت برای تعرض به مردم است. بودجه ای که اینها بسته اند، بودجه حفظ نطام کثیف شان،بودجه سرکوب انقلاب و تحمیل فقر و فلاکت هر چه بیشتر بر مردم است.

جمهوری اسلامیدر بطن این اوضاع متلاطم سیاسی جامعه از یک طرف سعی دارد»عادی نمایی» بکند، یعنی اینکه نشان دهد که حکومت هنوز سرجایش است، سرنگون نشده و می تواند سرکوب بکند و از طرف دیگر ژست»راه اندازی اقتصاد» و اداره جامعه و مقابله با رکود اقتصادی و بیکاری و تورم و.. را به خودش بگیرد.اما سوال این است وضعیت حکومت چقدر»عادی» است؟ آیا حکومت واقعا موفق شده انقلاب مردم را سرکوب کرده و مشغول سر و سامان دادن به اقتصاد بحران زده اش بشود؟

پاسخ به هر دو سوال منفی است. نه وضعیت حکومت عادی است و نه این حکومت می تواند بحران و رکود اقتصادی  و ورشکستی تمام عیار اقتصادش را سر و سامان بدهد. زمینه ها و دلایل بحران اقتصادی و این وضعیت اساسا سیاسی بوده و پاسخ سیاسی می طلبد و راه حل اقتصادی ندارند.

راه حل از نظر مردم انقلاب و به زیر کشیدن کل حکومت به عنوان بانی و عامل این وضعیت است.

اما این به معنی این نیست که تا روز سرنگونی حکومت باید صبر کرد تا گشایشی در معیشت و زندگی مردم پیش بیاید. از قضا در یک موقعیت انقلابی که جامعه درگیر انقلاب و تلاش برای به زیر کشیدن حکومت است، اتفاقا بدلیل تضعیف و بی افقی حکومت و ضربه پذیر شدنش در برابرمردم، انقلاب این توان را دارد که عقب نشینی های بزرگی را در مورد افزایش فوری دستمزدها و حقوق هاو سایر مطالبات و خواستهای مردم،به حکومت تحمیل کند.

در نگاه اول شاید این مسئله کمی متناقض به نظر برسد ولی واقعیت استهمه رژیم های دیکتاتوری در ماهها و روزهای آخر سرنگونی شان توسط انقلابات مردمی، و به امید» فرجی برای مهار و کنترل» انقلابات، هر درجه که انقلاب  تعمیق شده و پیش میرود، ناچارا تن به  عقب نشینی های تاکتیکی برای برون رفت از وضعیت بحرانی شان می دهند. جمهوری اسلامی هم از این امر مستثنی نیست. حکومت در ضعیف ترین و شکننده ترین و پر تنش ترین دورهای حیاتش است. می داند که انقلاب و سرنگونی در کمینش نشسته است در نتیجه برای نجات کل نظام و به تاخیر انداختن سرنگونی اش به دست و پا زدن و تقلا می افتد.اینجا موضوع طرح خواستها و مطالبات اقتصادی و معیشتی مردم در کنار خواستهای انقلاب و سرنگونی پیش می آید، نکته ای که برخی از کارشناسان حکومتی نیز به این «خطر» اعتراف می کنند.

جمهوری اسلامی زیر ضرب انقلاب مردم قرار دارد. در تلاش و تقلا است صفوف در هم ریخته و بی افق و بی رمقش را برای مقابله با موج آتی برگشت انقلاب آماده نماید. این فرصت را نباید به حکومت داد.هیچ چیز این حکومت»عادی» نبوده و نیست. شکافها در بالای حکومت تعمیق شده، چشم انداز برون رفت از بحران سیاسی و اقتصادی که در آن گیرکرده را ندارد. سیاستها و تصمیماتش اساسا بر اساس حفظ نظام به هرقیمتی می چرخد.در یک چنین وضعیتی حکومت ضربه پذیرتر از هر دوره ای است. از این فرصت کارگران و مردم و کل جامعه باید برای تحمیل بیشترین خواستها و مطالبات برای بهبود و گشایش در زندگی و معیشت شان استفاده بکنند. نباید فرصت داد حکومت تجدید قوا کرده در کنار تلاش برای ادامه سرکوب انقلاب، فقر و فلاکت و گرانی و… را بر گرده مردم تحمیل نماید.بی دلیل نیست که یکی از دهها شعار انقلاب در ماههای گذشته، شعار فقر فساد گرونی میریم تا سرنگونی بوده  که در عین اعتراض برعلیه فساد و تحمیل گرانی های کمرشکن بر معیشت مردم، نوید و خواست فراتر رفتن از این مطالبات و موضوع سرنگونی حکومت را هم به این اعتراضات پیوند داد.

به میدان آمدن اعتصابات گسترده و سراسری کارگران، معلمان و اقشار دیگر جامعه و خواست افزایش فوری دستمزدها به عنوان تنها راه مقابله با فقر، فلاکت، گرانی و تورم در پیوند تنگاتنگ با انقلاب و خواستهایش، می تواند آن نیروی قدرتمند عظیم اجتماعی را برای پایان دادن به این وضعیت به میدان بیاورد.در روزهای اخیر برخی تشکل های کارگری خواستار افزایش حداقل دستمزدها بالای ٢٥ میلیون تومان را مطرح کرده اند که با توجه گرانی های سرسام آور و تورم بالای ٥٠ درصدی که حکومت اعلام کرده، حداقلی است که یک خانواده ٤ نفره می تواند ابتدایی ترین هزینه زندگی اش را سر و سامان بدهد.طبیعی است حکومت براحتی این میزان افزایش دستمزدها را قبول نخواهد کرد و باید مبارزه ای وسیع و قدرتمند طبقه کارگر و کل کارکنان جامعه حول این خواست متحد و سراسری به میدان بیاید.

هادی ابوی عضو خانه کارگررژیم در شورای عالی کارپیرامون میزان افزایش دستمزدهای سال آینده گفته است:» امسال هنوز هیچ عدد و رقمی مد نظر ما نیست، اما همچنان حرفمان این است که با ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی که الان کارگر می‌گیرد اگر مزد سال آینده ۱۰۰ درصد هم افزایش پیدا کند باز هم جوابگوی هزینه‌ها نیست. ما فقط می‌گوییم که زندگی معمولی در شرایط فعلی حدود ۱۵ میلیون تومان هزینه دارد». حکومت تلاش دارد یک رقمی را با باندهایش در شورای عالی کار به عنوان حداقل دستمزد تصویبو به کارگران تحمیل بکند. در برابر این سیاست باید طبقه کارگر و کل حقوق بگیران جامعه متحد و سراسری به پا خاسته  و خواست اقزارش چندین برابری دستمزدها را قرار بدهند.

 فضا و جو جامعه  انقلابی و معترض و آماده است. گره خوردن مبارزات سیاسی و ضد حکومتی با اعتصابات گسترده سراسری برای تحمیل خواست افزایش فوری دستمزدها و بهبود معیشت و گذران مردم بیش از هر زمانی آماده و مساعد است. انقلاب زن زندگی آزادی در پیوند با مجموعه خواستها و مطالبات اقتصادی مردم در این وضعیت می تواند آن موتور محرکه تعیین کننده و سرنوشت ساز، نه فقط برای تحمیل افزایش فوری دستمزدها به میزان بالای ٢٥ میلیون تومان به حکومت، بلکه افق و خیزبرداشتن پیشرویهای آتی انقلاب برای به زیر کشیدن کل بساط حکومت دزدان و قاتلان را نیز ترسیم نماید.

محمد شکوهی

٨بهمن ١٤٠١

منتشر شده در نشریه انترناسیونال شماره ۱۰۰۹

اینرا هم بخوانید

مهاجرت و سودای زندگی بهتر- کارگر کارگاهی- حمید دائمی

کارگر کمونیست ۸۲۶موج گسترده مهاجرت در سال های اخیر نشانی از وضع اسفناک معیشت زندگی …