اهمیت و جایگاه اعتصاب

کارگر کمونیست ٦٠١
گفتگو با حمید تقوایی در برنامه سازمانده در کانال جدید

شهلا دانشفر: یکی از تاکیدات حزب بویژه در این دوره روی اعتصاب است. البته ما همیشه بر روی اعتصاب به عنوان ابزارقدرت طبقه کارگر، ابزار اعمال اراده مستقیم جامعه در مقابل نظام حاکم تاکید کرده ایم. ولی همانطور که اشاره کردم در این دوره بر روی این موضوع تاکید ویژه ای داریم، توضیح شما چیست؟
حمید تقوایی: یکی از شیوه های موثر و کاملا تعرضی مبارزه، بخصوص مبارزه طبقه کارگر، اعتصاب است. البته بخش های دیگر جامعه هم دست به اعتصاب میزنند ولی به خاطر موقعیتی که طبقه کارگر دارد هم در بسیاری موارد به جز اعتصاب راه دیگری برای بیان اعتراضش ندارد و هم با اعتصابش خصوصا وقتی که گسترده و سراسری شود آنقدر قدرتمند هست که رژیم را به زانو درآورد و شرایط را عوض کند. به این اعتبار همانطور که اشاره کردید ما همیشه بر روی اعتصابات تاکید می کنیم و امروز نیز آنرا حلقه ای مهم برای تداوم خیزش آبانماه میدانیم. درشرایط حاضر تاکید ما بخصوصر روی اعتصابات سراسری است.
با توجه به فضا و جوی که در جامعه بخصوص بعد از سال ۹۶ بوجود آمد مبارزات طبقه کارگر در سطح عالیتری عروج پیدا کرد. و اعتصابات یک شکل رایج و وسیع و گسترده از مبارزات کارگری بود. اگر چه خود خیزش دیماه ۹۶ نیز بر دوش جنبش کارگری شکل گرفت اما بعد از ۹۶ طبقه کارگر در سطح عالیتر و گسترده تری به میدان آمد که نقطه اوجش اعتصاب فولاد اهواز و اعتصاب هفت تپه و هپکو بود.


شهلا دانشفر : قابل فهم است که بعد از سال ۹۶ کارگران با اعتصابشان جلو آمدند و طبقه کارگر در واقع نقش مهمی در تغییر جو سیاسی جامعه داشت و عروج طبقه کارگر به جلوی صحنه سیاسی جامعه بر گفتمان های مبارزات مردم، روند سیاسی اوضاع و سیر انقلابی آن تاثیر مهمی داشت. ولی امروز این بحث را به جلو میکشند و میگویند ما خیزش آبان را داشته ایم و امروز تاکید بر اعتصابات سراسری آیا از شرایط عقب تر نیست؟ در شرایطی که مردم به خیابان آمدند. محلات را تحت کنترل گرفتند، آیا تاکید بر اعتصابات بازگشت به شرایط عادی تر جامعه نیست؟
حمید تقوایی: بله این بحث را من هم شنیده ام که کسانی میگویند اعتصاب عقب است. بخصوص وقتی که ما بر روی این موضوع در همین خیزش آبانماه تاکید میکردیم، بعضی ها در پیامهایشان و با طرح سوالاتشان همین نظر را داشتند و به شکلی صدایشان را به گوش ما میرساندند و میگفتند که این فراخوان شما از اوضاع عقب تر است. اما به نظر من به هیچ وجه اینطور نیست. در پاسخ به این دوستان این مثال را میشود آورد که کسی بپرسد برای حرکت اتوموبیل موتور مهمتر است یا چرخ؟ کدامیک را میخواهید؟ روشن است که اینها آلترناتیو نیستند. اگر میخواهید ماشین راه برود هر دو را لازم داریم. بحث این نیست که آیا اعتراضات شهری و جنگ و گریز با نیروی سرکوبگر و اعتراضات محلی مهمتر است یا اعتصابات؟ کدام یک عقب تر و یا جلوتر است؟ خوب اگر بخواهیم کرنولوژیک و تقدم تاخر زمانی صحبت کنیم ضربه نهایی را بالاخره اعتصابات سراسری یا قیام نهایی میزند. این اتفاقی که در خیزش آبانماه افتاد، به هیچوجه قیام نهایی یا ضربه نهایی نبود. این یک درگیری نظامی بود که میشود گفت با یک تاکتیک موثر و هوشمندانه مردم جنگ و گریز را به محلات کشاندند. با یورش حکومت مردم مرعوب نشدند، به خانه نرفتند، بلکه محلات را در دست گرفتند. کنترل محلات یک شکل پیشرفته و موثر مبارزه است که در موردش جداگانه صحبت کردیم. اما اعتصابات کارگری آلترناتیو آن نیست. بلکه بر عکس با اعتصابات کارگری میتوان این شرایط را به سطح عالیتری ارتقاء داد و رژیم را از هر طرف تحت فشار قرار داد و اجازه نداد که رژیم تمام تمرکز خود را بگذارد بر روی فرضا بخش جوانانی که در محلات با سرکوبگران حکومتی درگیر میشوند. باید از جانب دیگری هم رژیم را در محاصره قرار داد. اعتصابات، تجمعات، تظاهرات، تحصن، بست نشینی و کنترل محلات همه و همه اشکال مختلف مبارزه هستند و به نظر من اینظور نیست که یکی از یکی عقب تر است. حتی روز قیام نهایی هم اگر قیامی با اعتصابات سراسری کارگری و با اعتصابات عمومی همراه شود خیلی با سرعت بیشتری می تواند کار رژیم را یکسره کند. اصلا قیام مردم بر دوش اعتصابات سراسری و عمومی می تواند شکل بگیرد. من فکر می کنم آن قیام نهایی، آن ضربه نهایی که با تعرض مسلحانه به رژیم باید وارد شود، تنها بر متن اعتصابات، اعتراضات و تجمعات توده ای امکان پذیر است. به همین خاطر به نظر من این نوع مقایسه ها که کدامیک عقب تر است یک مرحله بندی مکانیکی هست. گویا مثلا اول نوبت تظاهرات است، بعد اعتصابات و بعد نوبت قیام می شود و وقتی قیام شد دیگر اشکال اعتراضات دیگر بدرد نمی خورد. به نظر من این درجه بندی هم از نطر زمانی و هم درجه اهمیت بی معنی است. اینها همه اشکال محتلف و متنوع مبارزه هستند.


شهلا دانشفر: الان کارگران با اعتصابات سراسری به آن شکلی که توضیح دادید هنوز به میدان نیامده اند، بحث دیگر اینست که طبقه کارگر از این اوضاع جا مانده است. در این مورد صحبت شما چیست؟
حمید تقوایی: یک نظری می گوید این قیام مسلحانه است و اعتصاب عقب است. نظر دیگری برعکس، می گوید کارگران عقب اند باید اعتصاب کنند. بنظر من این هم درست نیست. اعتصاب کارگری با اراده کسی شکل نمیگیرد که امروز بگوییم کارگر اعتصاب کند و اگر اعتصاب نکرد از اوضاع عقب است. کارگری که آن مبارزات وسیع و پر شکوه را داشته است، کارگری که آلترناتیو شورایی را مطرح کرد، کارگری که توجه همه جامعه را بخودش جلب کرد، مثل اعتصابات کارگران هفت تپه، کارگری که رژیم زندان و شکنجه را به چالش کشید و هنوز هم در درون زندانها و از بیرون زندانها در اعتراض و مبارزه است، از هیچ چیزی عقب نیست. برعکس این خیزش آبان ماه را باید در ادامه و استمرار این اعتراضات و بر متن جنبش کارگری دید و به آن معنا داد. به همین خاطر اگر شرایطی داشتیم که کارگران به اصطلاح آرام بودند مثل دوره اختناق آریامهری که جامعه سوت و کور بود. یا دوره بن علی در تونس که یکباره منفجر شد. اگر آن شرایط بود، ممکن بود بگوئیم خیزش شهری جلو زد، کارگران ساکت نشسته اند و جوانان محلات بیرون ریخته اند. در چنین شرایطی این قابل درک بود که کسی بگوید طبقه کارگر عقب است. اما اولا این مثال فرضی است. نمی تواند جامعه ای اختناق زده باشد و یک مرتبه جمعیت بریزد و جنگ و گریزی نظیر خیزش آبان اتفاق بیافتد. ثانیا در ایران بطور واقعی مساله بر عکس بوده است. بعد از دیماه ۹۶ که جامعه در برابر سرکوب ها اول کمی عقب کشید و در خودش فرو رفت و با خودش فکر می کرد که برای تداوم مبارزاتش چه باید بکند، طبقه کارگری بود که آمد جلو و جو را اعتراضی کرد و دانشجو ها را به همراه خودش به خیابان آورد، حتی مردم شهرها را با مبارزاتی مثل اعتصابات هفت تپه و فولاد اهواز به خیابان آورد. خانواده ها را به میدان آورد. مارش کارگران هپکو را داشتیم. اعتصابات مختلفی داشتیم که گفتمانهای همه اینها به یک پدیده اجتماعی تبدیل شد. بطوریکه اعتراضات کارگری در سطح کارخانه ها محدود نماند. ما اعتصاب سراسری معلمان را داشتیم و غیره. بنا براین این شرایط بود که می بینیم به خیزش آبانماه منجر شد. بر متن این شرایط بود که آن خیزش اصولا امکانپذیر شد.


شهلا دانشفر: یک بحث دیگر این است که اگر امروز کارگر بیاید و از خواستهای صنفی خود حرف بزند، تناسبی ندارد. جامعه دارد یک چیز دیگری میگوید و از خواستهای سیاسی حرف میزند؟ شما توضیح تان به این نکته چیست؟
حمید تقوایی: ببینید وقتی کارگر در شرایط عادی برای خواست صنفی اش دست به اعتراض میزند، می گویند مبارزه او امنیتی و سیاسی است. چه برسد وقتی که جامعه بلند شده و عکس خامنه ای و خمینی را آتش می زند، دارد به بانکها حمله می کند و غیره. در این شرایط موضوع ابعاد دیگری پیدا میکند. فرض کنید مردم بلند شده اند و دارند به فرمانداری ها حمله می کنند، به مراکز دینی حمله می کنند، به گارد ویژه و گاردهای ضد شورش و به یگانها حمله میکنند و رژیم خودش آمارش را داده است. از جمله گفتند پانصد نفر راه افتاده رفتند رادیو تلویزیون را بگیرند. کارگر بیاید بگوید دستمزد من چه می شود طبعا با این شرایط منطبق نیست. در این شرایط کارگر می تواند بیرون بیاید و مثلا بگوید آزادی می خواهم. حکومت باید برود. بگوید تولید را می خوابانم تا اداره شورایی را برپا کنیم و اگر این حرفها را نزند به این جو نمی خورد. ولی همانطور که اشاره کردم آن اعتصابات و مبارزات با خواستهای مطالباتی، خواستهای مشخص طبقه کارگر زمینه ساز این حرکت بود. من شک ندارم بعد ازاین اتفاقات یکی از پیامدهای خیزش آبان گسترش اعتصابات کارگری خواهد بود. مثلا من فکر میکنم در اعتراض به این دستگیری ها و کشتار ها کارگران دست به اعتراض خواهند زد.


شهلا دانشفر: با توجه به همین سیری از اعتراضات که اشاره کردید، اعتصاب سراسری کارگری چه جایگاهی در تداوم خیزش آبانماه و اتفاقاتی که رخ داده، دارد؟
حمید تقوایی: من فکر می کنم دو موئلفه اصلی الان هست. البته پیش بینی تحولات ممکن نیست. بالاخره باید ببینیم که جامعه به کدام طرف می رود. ولی اگر در مورد احتمالات صحبت کنیم بیشتر احتمال این است که سر دو مسئله اساسی امروز اعتراضات حاد بشود. یکی زندانی ها و دستگیری ها و کشته شدگان خیزش آبانماه که این زخمی بر تن جامعه است و مردم نمی توانند آنرا تحمل کنند و ساکت بنشینند. فقط هم مساله مربوط به خانواده ها نیست. به قول خودشان در خیزش آبان هفت هزار تا نزدیک هشت هزار دستگیر شده اند و تعداد آنها آنقدر هست که زندان ها جا ندارد و مدارس و محلات مختلف را به زندان تبدیل کرده اند و در آنجا ها زندانیان را نگه می دارند. دارند خط و نشان می کشند و خانواده ها الان به طغیان بلند شده اند و همینطور کل جامعه در گرامیداشت کشته شدگان و خونخواهی آنها و کیفرخواستی که علیه این کشتار میدهند. این یک موضوع اصلی است. طبقه کارگرهمیشه در عرصه مبارزات بوده است و همانطور که اشاره کردم اعتصابات کارگران و چهره های کارگری علیه شکنجه صحبت کرده اند، علیه دادگاه های اسلامی صحبت کرده اند ، خواستار علنی شدن دادگاه ها شده اند، مثلا دادستان کل کشور را به چلش کشیدند و این ها را ما شاهد بوده ایم. بنابراین این یکی از سوژه هاست. در رابطه با این موضوعات اعتراضات کارگری سابقه دارد. مسئله این که چرا با پرونده سازی های امنیتی مردمی که برای حقوق پایه ای بلند شده اند و کارگرانی که برای حق و حقوقشان می جنگند و مبارزه می کنند به زندان می اندازید، این یک گفتمانی است که در آستانه اول ماه مه سه سال قبل جعفر عظیم زاده و اسماعیل عبدی از زندان مطرح کردند. و این گفتمان همچنان ادامه پیدا کرد و اعتراض به شکنجه با حق خواهی هایی که حتی کارگران از درون زندان ها علیه سیستم قضائی جمهوری اسلامی مطرح میکردند و اعتراض می کردند تداوم یافت. از جمله پایان دادن به امنیتی کردن مبارزات الان یکی از خواست های کارگران هفت تپه و گروه ملی و معلمان و بخش های مختلف جامعه است. امروز نیز آزادی دستگیرشدگان اعتراضات اخیر سوژه و موضوع مهمی است که فکر می کنم کاملا قابلیت این را دارد که اعتصابات و یا اعتراضات کارگری و بخش های مختلف جامعه حول آن شکل بگیرد.


موضوع دیگربه نظر من مسئله معیشت است. ببینید حتی قبل از سه برابر شدن قیمت بنزین دستمزد چندین برابر زیر خط فقر بود. الان با گرانی بنزین به سرعت قیمت اجناس دیگر بالا رفته و بیشتر هم خواهد شد. یعنی قیمت مایحتاج اولیه زندگی بطور نجومی افزایش پیدا خواهد کرد. بدین ترتیب معیشت به مساله ای حاد میلیون ها نفر تبدیل میشود. و طبقه کارگربخصوص زیر این فشارکمرش می شکند و به میدان می آید. به خصوص که به آخر سال نزدیک میشویم و مساله تعیین میزان حداقل دستمزد ها مطرح میشود و من فکر میکنم که این نیز یک موضوعی است که بسیار حاد خواهد شد و اعتراض حول آن گسترده میشود. همین الان یک موضوع اعتصاب کارگران هفت تپه همین مساله دستمزد است و گفته اند که کارخانه را می بندیم چون پول نداریم به شما بدهیم. خوب این قابل قبول نیست برای کارگران. این ها نمی توانند که همه کارخانه ها را ببندند و بگویند که پول نداریم حقوقتان را بدهیم. من فکر میکنم این دو موضوع به احتمال زیاد زمینه ساز شکل گیری اعتصابات تازه است. به اضافه مسائل دیگری که همیشه توی جامعه هست و هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند. ولی با توجه به اتفاقی که در هفت آخر آبانماه افتاد، فکر می کنم این دو موضوع اساسی است که میتواند اعتصابات حول آنها شکل بگیرد.


شهلا دانشفر: طبعا موضوعات دیگری در محیط های کارگری هست که همواره آنها را به کانون های داغ اعتراض تبدیل کرده است. از جمله بیکارسازی ها، خوابیدن تولید که آنهم بخشی از معضلات فلج اقتصادی رژیم و بساط دزدی هایشان تحت عنوان خصوصی سازی است. که آنهم سیاسی است و اعتراض کارگران در چنین مبارزاتی اعتراض به دزدی ها و چپاولگری هاست. گرانی بنزین یکی از عوارضش همین است. خیلی از کارخانه ها تحت عنوان گرانی سوخت و افزایش قیمت ها اعلام تعطیلی میکنند.
حمید تقوایی: این حکومت رانت خوران و دزدان است و اقتصاد جمهوری اسلامی آنچنان داغان است که اگر این گرانیها را به مردم تحمیل نکنند حتی حقوق کارمندانشان را نمی تواند پرداخت کنند. یعنی هم جمهوری اسلامی از نظر بحران اقتصادی ای که گریبانش را گرفته به آخر خط رسیده است و هم برای کارگران که برای بقا و زندگی روزمره شان دارند می جنگند مسئله بر سر تامین معیشت و بقای فیزیکی است.


شهلا دانشفر: اینها حتی مزد توافق شده کارگر را نمیدهند. و امروز برای کارگر مساله اشتغال است، مساله معیشت است، مساله نان است، مسکن است، مساله تامین اولیه ترین مایحتاج زندگیش است و هیچ راه حلی برایش وجود ندارد جز اعتراض و اعتصاب و بالاخره پایان دادن به این جهنم . بنابراین وقتی می گوئیم جامعه در حال انفجار است جامعه کارگری هم در حال انفجار است. اما اجازه بدهید برویم به سراغ موضوع بحث. شما در مورد اعتصاب سراسری صحبت کردید. بعضا گفته می شود که اول باید مراکز متمرکز کارگری مثل نفت که توی انقلاب ۵۷ چنین جایگاهی داشت بیایند جلو و باید فراخوان ما در وهله اول به آنها باشد. شما در رابطه با این بحث چه فکر می کنید؟ کلا مکانیزم شکل گیری اعتصابات سراسری چیست؟
حمید تقوایی: اول اجازه بدهید که به یک موضوعی اشاره کنم. ما هم اعتصاب عمومی داریم، هم اعتصاب سراسری و هم اعتصابات سراسری به معنی اعتصابات رشته های سراسری. در ادبیات حزبی ما همه اینها را به کار برده ایم و بعضا حتی مترادف به کار برده ایم. ولی به نظرم باید یک کمی دقیق تر در مورد آنها صحبت کنیم تا روشن بشود رهنمود مشخص ما چیست. ببینید اعتصاب عمومی ایده ای است که باید همیشه آن را در افق کارمان ببینیم، برایش کار کنیم ، برایش زمینه سازی کنیم و گفتمانش را راه بیندازیم. منظور از اعتصاب عمومی، فقط اعتصابات طبقه کارگر نیست. اعتصاب عمومی نه تنها اعتصاب رشته های مختلف در تولید و جنبش کارگری نظیر صنعت پتروشیمی، نفت، صنایع ماشین سازی و غیره، و بخش خدمات مثل معلمان، پرستاران، بلکه بخش های دیگر جامعه مثل دانشجویان و بازاریان و حتی کارمندان دولتی و غیره را در بر میگیرد و این در شرایط انقلابی پیش می آید. در شرایطی که حکومت با بحران شدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی روبرو شده است. مثل امروز ایران. به این معنا اعتصاب عمومی در افق کار ما قرار دارد و با توجه به روندی که اعتراضات به پیش میرود کاملا امکان پذیر است. همانطور که گفتم اعتصاب عمومی به عنوان یک هدف استراتژیک تر و دراز مدت که میخواهیم به مبارزات چشم انداز بدهیم، برای آن افق تعیین کنیم و خط و حرکت را تعیین کنیم در دستور است. البته این را هم بگویم که اعتصاب عمومی در ضمن بصورت منطقه ای هم معنی میدهد. مثلا در سال ٩٧ بعد از خیزش ٩٦، در کردستان اعتصاب عمومی در اعتراض به اعدام ها که مساله سیاسی هم بود شکل گرفت.این یک نمونه اعتصاب عمومی بود به این دلیل که فقط کارگران نبودند بلکه مغازه داران، بازاریان و دانشجویان همه به آن پیوستند. حزب ما هم یکی از فراخوان دهندگانش بود.


شهلا دانشفر: الان چقدر زمینه اعتصاب عمومی در کردستان را می بینید؟
حمید تقوایی: الان زمینه اش هست. زمینه اعتصاب عمومی در کردستان وجود دارد و میشود و ما باید آستینها را بالا بزنیم و این را به یک امر واقعی تبدیل کنیم. در هر حال اتفاقی که دو سال پیش در کردستان افتاد، اگر سراسری شود ما به آن اعتصاب عمومی میگوییم. اعتصاب عمومی معمولا مثل قیام ضربه نهایی را می زند. اعتصاب عمومی فلج حکومت از هر نظر است. وقتی ادارات بخوابد یعنی ماشین دولتی کار نمی کند. اعتصابات عمومی حتی به بخشی از ارتش کشیده می شود. می خواهم بگویم وقتی شرایط انقلابی می شود در جامعه این حالت پیش می آید که ماشین دولتی فرو می ریزد. و کارگران، جنبش کارگری، دانشجویان، معلمان، کارمندان و غیره همه دست از کار میشکند. این اتفاق را ما می گوئیم اعتصاب عمومی که ستون فقراتش کارگر است. اعتصاب عمومی ای که کارگر برود سر کار و باقی جامعه اعتصاب کنند قابل تصور نیست. در واقع اعتصاب عمومی به معنی گسترده شدن اعتصاب بعنوان شیوه ویژه مبارزه کارگران به کل جامعه است.
نوع دیگری از اعتصاب، اعتصاب سراسری کارگران است. اعتصاب سراسری کارگران به این معنی است که همه بخشهای کارگری، همه رشته های مختلف کارگری به اعتصاب می پیوندند. اعتصاب سراسری طبقه کارگر یعنی اعتصاب آنان برای یک خواستی که شمولیت دارد و همه کارگران را در بر می گیرد، آنها به میدان می آیند. اعتصاب سراسری نیز معمولا با خواستهای سیاسی همراه است. مثل اعتراض به دستگیری ها، اعتراض به فضای امنیتی در کارخانجات، اعتراض به اداره حراست و انجمن اسلامی ها یا هر خواست سیاسی دیگری. یعنی اعتصاب سراسری حول خواستهای کارگران که فقط اقتصادی نیستند و شمولیت دارد و همه کارگران را در بر میگیرد.


شهلا دانشفر: با توجه به وقت کمی که از برنامه باقی مانده در این شرایط مشخص تاکید شما چیست؟
حمید تقوایی: تاکید ما روی چیز سومی است. ما به سمت اعتصاب سراسری و اعتصاب عمومی حرکت میکنیم اما امروز بر اعتصابات رشته های سراسری تاکید داریم. . ببینید رشته هایی هستند که بخاطر خصلت کارشان سراسری اند. مثل رانندگان کامیون، کارگران بخش خدمات، کارگران برق، راه آهن و مترو، شرکت واحد، و یا معلمان. کارکنان این بخش ها خصلت کارشان سراسری است. بطور مثال قابل تصور نیست که یک بخشی از رانندگان کامیون اعتراض کنند و بقیه وارد اعتصاب نشوند. اینها یک شبکه هستند و شرایط کاری و موضوع اعتراضشان سراسری است. با کارگران راه آهن و معلمان و غیره و غیره. ما وقتی به عنوان یک فراخوان مشخص از اعتصابات سراسری صحبت میکنیم منظورمان در رشته هایی از همین دست است.


شهلا دانشفر: آیا به راه انداختن اعتصابات سراسری در این بخش ها احتیاج به تشکل سراسری ندارد؟
حمید تقوایی: احتیاج به تشکل دارد ولی در شرایطی که تشکل سراسری تثبیت شده و اسم و رسم داری مثل اتحادیه های کارگری و شورای سراسری کارگری وجود ندارد و جمهوری اسلامی مانع تشکیل آنهاست، این سازماندهی بطور عملی با کمک مدیای اجتماعی ایجاد میشود. با کاربرد و استفاده از مدیای اجتماعی و ارتباطات واقعی و عملی ای که روی زمین و در میدان مبارزه از این طریق گرد می آید، این عملی است و مکانیزم تا کنون اعتراضات سراسری در این بخش ها از جمله معلمان نیز تا هم اکنون همین بوده است. معمولا می گویند مدیای اجتماعی مجازی است در حالی که به طور واقعی مدیای اجتماعی ابزاری است که از طریق آن وسیعا تشکل ها شکل میگیرند. از جمله معلمان و همینطور بخش های دیگر طبقه کارگر وقتی میخواهند اعتصاب خود را فراگیر کنند از این ابزار مهم سازمانیابی استفاده کرده اند و از این طریق کار کرده اند. ضمن اینکه طبقه کارگر هیچوقت متفرق به عنوان آحاد نیست. همیشه کمیته ها، نهاد ها و جمع های کارگری داشته ایم و اینها همه در سازماندهی اعتصابات فعال بوده اند. به نظرم اعتصاب سراسری کارگری در این بخشهایی که اشاره کردم کاملا ممکن است. در تجریه دیده ایم که انجام گرفته است و حزب ما تاکید را روی این می گذارد و ما امیدواریم که زنجیره ای از اعتصابات را به این نحو شکل بگیرد و آنوقت به آن معنای سراسری که اشاره کردم گسترش یابد و این اعتصابات مقدمه ای شود برای اعتصابات عمومی و برای رسیدن به آن مقطع.


شهلا دانشفر: طبعا همانطور که بحث شد درجه ای از سازماندهی در میان کارگران شکل گرفته است. بطور مثال معلمان کانون هایشان و گروه های مبارزاتیشان را که در هر کدام هزاران نفر گرد آمده اند، شکل داده اند. یا بطور شورای هماهنگی اعتصاب مثال در مقاطع اعتصابات سراسری در میان کارگران راه آهن، یا رانندگان کامیون و غیره سر بلند کرده است. بنابراین همانطور که اشاره کردید تجریه سازمانیابی در مدیای اجتماعی همانطور که اشاره کردید هست و تا هم اکنون کارکرد درخشان آن را دیده ایم. از جمله بر همین اساس بود که رانندگان کامیون توانستند در ٢٦٠ شهر در تمام استانها اعتصاب سراسری برپا کنند.
حمید تقوایی: بله با استفاده از شبکه های اینترنتی شبکه های اجتماعی سازمان پیدا میکند و کارگران به این معنا به خودشان سازمان می دهند و اعتصابات سراسری آنها بر این مبنا میتواند شکل بگیرد.


شهلا دانشفر: اما جواب شما به بحثی که می گویند بخشهای متمرکز اولویت دارد، چیست؟ در این باره چه می گوئید؟
حمید تقوایی: درست است. از نظر ضربه ای که اعتصابات در این بخش ها می تواند به رژیم بزند و کارساز بودن وموثر بودنش در سرنگون کردن حکومت این بخش ها حیاتی هستند. بطور مثال بخش نفت، پتروشیمی ها وصنایعی که به سوختهای فسیلی و نفت مربوط اند همه اینها جایگاه اقتصادی مهمی دارند و نقش حیاتی دارند. همیشه اینطور بوده است و اینها شاهرگ حکومت هستند. از جمله وقتی کارگران نفت در انقلاب ٥٧ شیر نفت را بستند، در واقع ضربه نهایی را فرود آوردند. الان هم همینطور است. اما نباید انتظار داشت که این بخشها چون مهم هستند، سر صف اعتراض قرار گیرند. این تصور واقعیت ندارد. یعنی لزوما اینطور نیست. خیلی خوب است اینطور باشد ولی نباید با این خودمان را محدود کنیم که یا کارگران نفت می آیند و یا اینکه اعتصابات مثلا به جائی نمی رسد. همانطور که اشاره کردم بطور واقع بینانه اگر نگاه کنیم در توازن قوای امروز اعتصابات از بخش هایی که بخاطر خصلت کار سراسری هستند، می تواند شروع شود و این تبدیل شود به یک حرکتی که به بخشهای مختلف طبقه کارگر بسط پیدا کند. من فکر می کنم که بخصوص با کنترل شدیدی که جمهوری اسلامی دارد نباید انتظار داشت که کارگران بخشهای کلیدی مثل نفت و پتروشیمی ها جلو صف حرکت کنند. ولی مقطعی خواهد رسید که آنها به اعتصابات می پیوندند و ضربه نهائی را به رژیم وارد می کنند. *

اینرا هم بخوانید

جنگ و جایگاه ویژه جنبش سرنگونی در ایران- حمید تقوایی

انترناسیونال: شما در نوشته ها و مصاحبه های اخیرتان در مورد بالاگرفتن تنش جنگی و …