اول ماه مه، اتحاد طبقاتی برای رهایی جامعه- یاشار سهندی

کارگر کمونیست ۸۸۰

توافق و سرنگونی

بر سر “توافق احتمالی” بین ترامپ و جمهوری اسلامی هیاهو بالا گرفته است. اپوزیسیون راست ناامید از بمباران دنبال “عنصر نامطلوب” در میان “اطرفیان” ترامپ میگردد. داستان همیشگی و مسخره در تمجید دیکتاتور و دیکتاتوری: خودش خوبه، اطرافیانش بَدند! یواش یواش ظاهرا “غیر قابل پیشی بینی نبودن ترامپ” یک امتیاز ویژه برای ترامپ بوده، الان نقطه ضعف جناب تاجر موفق شده که “هیچکی در معامله با او سالم بیرون نمیاد!”. اما گویا اگر شب خوب خوابیده باشد، صبح یک چیز میگوید و تا شب بسته به اینکه روزش را چگونه گذرانده باشد چیزی دیگر!

 اپوزیسیون راست که یک عدد تخم مرغ داشت که آن را هم تو سبد ترامپ یافته بود و از جابجایی ناوها و هواپیماهای جنگی به وجد آمده بود به این راضی شده که حداقل یک”حمله محدود صورت بگیرد!”. چشم امیدشان نیز به نتانیاهو است که این کار را انجام دهد. برخی از ایشان این روزها یادشان آمده که دولتهای غربی خواستار سقوط جمهوری اسلامی نیستند. چرا؟ چون مثلا فلان میلیارد تومان از پولهای بلوکه شده ایران که با سودش خدا میداند چه رقمی میشود، در صورت براندازی و برگشت شاهزاده باید از سوی این دول پس داده شود. برای همین ترجیح میدهد حکومت اسلامی سرکار بماند و آن پول را پیش خود نگه دارند! یا از این مشعشع­تر اینکه چون هزاران هزار ایرانی به امریکا رونق داده اند و در صورت سقوط جمهوری اسلامی به ایران بر میگردند و از ناسا  و سیلیکون ولی گرفته تا فلان شرکت معاملاتی و کلا امریکا دستشان تو حنا می ماند!

و باز دوباره سرزنش ما مردم ایران را استارت زده اند که گویا  با “رفتارمان”، مثلا با خرید قسطی هر چیزی پولهای هنگفت به جیب جمهوری اسلامی میریزیم و اینگونه آنها از این پول برای تحکیم خود سود میبرند! و اینگونه که پیش میروند همین امروز و فردا دوباره وِرد زبانشان این میشود: “که از کوتاهی ماست که دیوار استبداد بلند است.” در عین حال دوباره یادشان آمده دولتهای خارجی قرار نیست برای ما کاری بکنند! یعنی تا دلتان بخواهد ته بن بستی که گرفتار شده اند، اگر بخواهیم خیلی خیلی محترمانه بیان کنیم، خزعبلات می بافند.

تمام شواهد تاکنون نشان میدهد توافقی در پیش است. اما با توافق و بی توافق، هدف سرنگونی است. سالهاست که توده مردم در تجمعات و تظاهرات ها فریاد زده اند: ” دشمن ما همین جاست دروغ میگن امریکاست”. بی بی سی در گزارشی از عکس العمل مطبوعات حکومتی در قبال مذاکرات  قید کرده است: ” گرچه تیتر اول روزنامه دولتی ایران هم “رو به جلو” است، اما در مطلبی دیگر با نگاهی نه چندان امیدوارانه به نقل از کارشناسان نوشته که در صورت موفقیت مذاکرات، باز گره مشکلات داخلی باز نمی‌شود”. با توافق، جمهوری اسلامی همان است که بود، و قرار هم ندارد که “گرهی” از زندگی ما مردم بگشاید. بلکه تجربه نشان داده ما مردم همیشه حکم مرغ عزا و عروسی برای تصمیم سازان در هر شکلش را داریم.

دول غربی و امریکا، نه بخاطر عدم پرداخت پولهای بلوکه شده ایران بلکه تماما متوجه هستند که چه نیروی عظیمی از پتانسیل انقلابی از چپ و کمونیسم در ایران وجود دارد، چه رنسانس با شکوهی شکل گرفته است. بحث بر سر بازگشت قدرت انسان و هویت انسانی به موضوع سیاست و اداره جامعه است و  این رنسانس تجربه چند قرن تلاش برای رهایی انسان را با خود دارد.

 ” مماشات غرب با جمهوری اسلامی” نه بخاطر منافع اقتصادی بلکه تماما به خاطر منافع سیاسی است. با سرنگونی این حکومت این نیرو نه تنها میتواند موجب رهایی جامعه ایران بلکه در زمانی که فاشیستها در سراسر جهان دور برداشته اند میتواند آلترناتیو روشن و محکمی پیش روی مردم در سراسر کره زمین بگذارد. و اول ماه مه امسال بار دیگر میتواند این آلترناتیو را برجسته کند.

اول ماه مه و نه به اعدام

اول ماه مه، موضوع اتحاد و رهایی یک طبقه، طبقه کارگر است. نه بدان گونه که بخشی از چپ ایران طبقه کارگر را جدا از “کل بشریت” میداند. طبقه کارگر متحد شدن را نه برای رهایی خودش بلکه برای رهایی جامعه میخواهد که بدون این دومی، اولی امکان پذیر نخواهد بود. اول ماه مه باید نشان دهد اینگونه نیست که طبقه کارگر راه خود را میرود و کل بشریت راه دیگری. آلترناتیو طبقه کارگر راه رهایی “کل بشریت” است. امری که جامعه جهانی سخت تشنه آن است.  با وجود به قدرت رسیدن ترامپ و ترامپیستها در برخی از کشورها اما چپ هم ساکت نبوده است و ما شاهد جنب و جوش وسیع چپ در امریکا هستیم. در ایران بخصوص وجود جنبش وسیع چپ اجتماعی و تحزب کمونیسم کارگری که این خود نشانه حضور طبقه کارگر در تحولات سیاسی ایران است، گفتمانهای چپ و رادیکال به شعارهای اعتراضی کف خیابانی و قطعنامه ها و بیانیه های اعتراضی مردمی تبدیل شده است.

جمهوری اسلامی که در حال توافق با یکی از جنس خودش می باشد به شدت و در سطح وسیعی به اعدام دست میزند، و بسیارانی را زیر حکم اعدام قرار داده است. اعدام خاکریز دوم حکومت اسلامی است که باید تسخیر شود. همانگونه که عملا خاکریز اول حکومت، حجاب سقوط کرد، خاکریز دوم حکومت میتواند عملا سقوط کند.

یکی از شعارهایی که میتواند در اول ماه  امسال نقطه اتحاد بیشتر جامعه باشد “نه به اعدام” است. جنبشی قوی حول آن شکل گرفته است و در  اول ماه مه با تاکید بر اینکه اعدام قتل عمد حکومتی است و ابزار سرکوب جامعه است، لغو حکم اعدام باید برجسته تر شود. با سقوط این خاکریز، جمهوری اسلامی بیش از پیش در معرض سقوط کامل قرار خواهد گرفت. اکنون که اپوزیسیون راست کاملا بی افق شده است و شیر و خورشیدش در جزیره دیگو گارسیا غروب کرده است، بیشتر از گذشته این فرصت تاریخی را مقابل کمونیسم و چپ گشوده شده است که با اتکای به نیروی طبقه کارگر یعنی نیروی 99 درصد جامعه، به سوی قدرت سیاسی گام بردارد. با سقوط خاکریز اعدام چپ قوت بیشتری خواهد گرفت. 

بر زمینه انقلاب زن زندگی آزادی، شعار نه به اعدام از این قابلیت برخوردار است که توده ای گردد، و در اول ماه مه باید نشان داد که طبقه کارگر در سرکوب و مرگ آفرینی هیچ نفعی ندارد، و یک جامعه شاد و آزاد و مرفه همه آن چیزی است که میخواهد،و این امری است که به رهایی کل جامعه می انجامد. اتحاد طبقاتی طبقه کارگر امری در خود نیست، بلکه نیازی است برای رهایی جامعه و اتحاد برای لغو حکم اعدام یکی از قدمهای مهم در این جهت در بطن تحولات جاری در ایران است. و بدین گونه در عین حال به طبقه کارگر در کل جهان نشان خواهد داد که جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر تنها امید دنیای امروز است و این به نوبه خود قدرت و جسارت را به نیروی چپ و کمونیسم کارگری در جهان باز میگرداند.

اینرا هم بخوانید

۸ مارس بیانی از کشمکش دو نیرو- یاشار سهندی

کارگر کمونیست ۸۷۴ ۸ مارس سال ۲۰۲۵ دو روی دنیای متفاوت کنونی را به ما …