” نه به اعدام” خواسته مهمی که سالیانی است در میان خواسته های بحق کارگران در روز اول ماه مه مطرح میگردد. “اعدام قتل عمد دولتی ( حکومتی)” است دیگر یک باور عمومی شده است. در تاریخ بزرگداشت اول ماه مه در ایران تحت حاکمیت جنایتکاران اسلامی سرمایه در سه مقطع بزرگداشت این روز با اعدام گره خورده است.
در سال 1368 کارگر شجاعی در سنندج، “جمال چراغ ویسی” سخنران اول ماه مه در “سنندج سرخ” ، از اهمیت مجمع عمومی گفت و بر تشکیل تعاونی مصرف برای همیاری کارگران به همدیگر صحبت کرد و از بیمه بیکاری و بی سوادی و عدم بهداشت در محلات سنندج و … گفت. جمهوری اسلامی تاب تحمل شنیدن این سخنان را نداشت. هنوز یکسال نگذشته بود که هزاران نفر زندانی سیاسی که حرفشان، بگونه ای همین حرف جمال بود توسط رژیم سفاک اسلامی سرمایه در زندانها قتل عام شده بودند، تا دیگر کسی از این خواسته ها حرفی به میان نیاورد. جمال چراغ ویسی بعد از یکماه از اول ماه مه بازداشت و در دی ماه همان سال بعد از ماهها شکنجه بوسیله طناب دار به قتل رسید. جمهوری نکبت اسلامی سرمایه خبر قتل او را در اردیبهشت سال بعد اعلام کرد تا بدینوسیله ترس را در دلها بکارد. در سالهای بعد از سوی کارگران مراسمات، به هر شکلی که امکانش بود در گوشه و کنار شهرها و صحرا و دشت برگزار میگردید؛ تا سال 1383 بار دیگر مراسمات خیابانی از سقز پا گرفت.
طی این سالها مبارزه علیه اعدام نیز شکل گرفت و قوام یافت، که دستاورد مهم آن علاوه بر نجات دادن برخی محکومین، این بود که اعدام دیگر به عنوان یک “حکم قضایی عادلانه” به شدت زیر سوال رفته بود و جامعه این آگاهی را پیدا میکرد که اعدام، قتل عمد دولتی برای سرکوب جامعه است.
اول ماه مه سال 1388 با موضوع اعدام گره خورد. در میان انبوه جان باختگان بوسیله طناب دار، نام “دل آرا دارابی” گم شده است. نقاش هنرمندی که به جرم قتلی که انجام نداده بود با تحریک خانواده مقتول توسط جمهوری اسلامی برای ارتکاب به قتل تحت عنوان “قصاص” و برای ترساندن کارگران درست صبح روز اول مه بی رحمانه توسط رژیم به قتل رساند و به خانواده وی بی شرمانه گفتند:” اعدام میکنیم شما هم هیچ کاری نمی توانید بکنید!”
در آنزمان اصلاح طلبان حکومتی گفتند چون موضوع دل آرا از سوی مخالفین اعدام علنی شده و در سطح وسیعی مطرح شده، خانواده مقتول لج کرده است! این ماله کشان جمهوری اسلامی به روی خودشان نمی آوردند، اعدامهای بیشمار قبلی موضوع لجاجت بوده یا سرکوب جامعه؟ یا اعدامهای بعد از قتل دل آرا را چگونه میشود توجیه کرد، هنوز هم لج بازی حکومت است؟
در مورد دل آرا دارابی، دادگاه میدانست دل آرا در قتل نسبت داده شده بی تقصیر است.چون همه شواهد حکایت از این داشت که کار او نمی توانسته باشد. سوای این شواهد “امیر حسین” دوست پسر دل آرا که اوضاع را علیه دل آرا می دید چندین بار به دادستانی نامه نوشت که قتل توسط او صورت گرفته است. اما تهدید شد که ساکت شود. امیر حسین دو سال بعد از قتل دل آرا در زندانی خودکشی کرد. جمهوری اسلامی تصمیم گرفته بود با قتل دل آرا جلو جنبش علیه اعدام را بگیرد. اینجا و در بسیاری از پرونده های اینچنینی هیچگاه موضوع اجرا عدالت مطرح نبوده است. با کشتن بی رحمانه دل آرا در صبح جمعه روز اول ماه مه جمهوری اسلامی میخواست بار دیگر شقاوت و بی رحمی خود را ثابت کند که هر گونه جنبش و فعالیتی برای منزلت انسان را سرکوب میکند.
فراخوان به مراسم علنی برای بزرگداشت اول مه در پارک لاله تهران در بعد از ظهر همان روز داده شده بود. بخاطر خطر اعدام دل آرا دارابی، مبارزه علیه اعدام، مطالبات اصلی اول ماه مه آن سال بود. این مراسم به شدت تحت شعاع قتل بی رحمانه دل آرا قرار گرفت، نیروهای سرکوبگر پارک لاله را به محاصره در آورده بودند و مانع برگزاری مراسم شدند و چندین تن را بازداشت کردند و همزمان به مراسم کارگران در تعاونی فلزکار و مکانیک در منطقه نعمت آباد تهران یورش برده و همه کسانی که در مراسم بودند بازداشت و به اوین منتقل کردند.
اول ماه مه 1403نیز با خطر اعدام هنرمند مبارز دیگری گره خورده است، توماج صالحی. خواننده رپ، که با ترانه های اعتراضی خود انعکاس دهنده مبارزات مردم ایران در سالهای اخیر و بخصوص انقلاب زن زندگی آزادی بوده است. اما اگر در سال 88 هنوز مبارزه علیه اعدام توده گیر نشده بود اکنون دیگر به چند پرونده محدود نمانده است. خانواده های زندانیان محکوم به اعدام، بخصوص پرونده های مربوط به مواد مخدر در سالهای اخیر چندین بار جلو بیدادگاههای حکومت اسلامی اعتراضات خیابانی علیه اعدام، مشخصا با شعار “نه به اعدام” برگزار کردند. در جریان انقلاب جاری مبارزه علیه اعدام با وجود آنکه جمهوری اسلامی تاکنون 12 تن از جوانان را به قتل رسانده است آنقدر قدرت داشته است که خدای سال 60 جمهوری اسلامی را از اعدام بیشتر ناتوان ساخته است.
“نه به اعدام”، “اعدام قتل عمد دولتی (حکومتی)” بیش از هر سالی باید در مطالبات اول ماه مه سال 1403 برجسته گردد. جمهوری اسلامی ثابت کرده است که اعدام ابزار ایجاد رعب و وحشت و سرکوب جامعه است. با صدور حکم اعدام توماج صالحی یکبار دیگر بی پرده و عیان این را اعلام کرده است. اعدام از جمله خاکریزهای مهمی است که جمهوری اسلامی در آن پناه گرفته است. و در عین حال جنبش کارگری ثابت کرده است که پیگیر فتح این خاکریز است. این را در منشور بیست تشکل دیدیم و نیر در میثاق هشت تشکل، و لازم است در اول ماه امسال این موضوع بیش از گذشته برجسته شود.