او تجسم زندگی بود، سخنرانی در بزرگداشت فریده آرمان

به همه دوستان شرکت کننده در برنامه بزرگداشت فریده عزیز خوش آمد میگویم. در این فرصت کم سخت است که تصویر حتی نسبتا کاملی از شخصیت و زندگی مبارزاتی فریده بدست بدهیم. من تنها در مورد شخصیت او صحبت میکنم.
در بیوگرافی او شنیدیم که فریده چه زندگی فعال و پربار و در عین حال سخت و پرمصیبتی داشته است. معمولا در بزرگداشت دوستان و یارانی که از دست میدهیم گفته میشود که کمونیست مبارزی بود، کمونیست فعالی بود، سخت کوش و پیگیر بود؛ فریده همه اینها بود ولی در توصیف فریده باید گفت او کمونیسم را زندگی کرد. او در رابطه شخصی اش و در زندگی خصوصی اش نماینده آرمانها و خواستها و ارزشهای والای کمونیستی بود و در حزبش نماینده زندگی. زندگی به معنی تلاش پیگیر، خلاق، شاد، سازنده. به معنی کمک به همه کسانی که با آنها تماس داشت و از دور و نزدیک میشناخت. به معنی عشق به زندگی، عشق به طبیعت، عشق به انسانها. فریده تجسم همه اینها بود. اگر بخواهیم کمونیسم را در یک فرد تصویر کنیم فریده آرمان یک نمونه والای آنست. ما نه تنها یک عضو فعال حزب بلکه یکی از عزیزترین انسانهائی که میشناختیم را از دست دادیم.
فریده سختی و رنج زیادی در زندگی کشید. از اعدام و ترور شرکای زندگیش تا از دست دادن عزیزانش در اثر سرطان و تا بیماری سرطان خودش که هشت سال تمام با آن دست و پنجه نرم کرد و بسیاری سختی های دیگر. با این حال شما همیشه یک فرد شاد، لبخند بر لب، و سرزنده را میدیدید که در زیر همه این فشارها بجای اینکه بقیه به او دلداری بدهند، برعکس او به همه امید میداد، او به همه دلداری میداد، او به همه کمک میکرد که زندگی بهتری داشته باشند.
عشق او به انسان و انسانیت، عشق او به زندگی، همراه بود با یک انرژی و تلاش بی پایان و غیر قابل تصور در تغییر زندگی انسانها، برای رسیدن به یک زندگی بهتر و برای ارتقای زندگی ها. چه در دوره ای که در سالهای انقلاب و بلافاصاله بعد از انقلاب ٥٧ در زیر تیغ حکومت شاه و جمهوری اسلامی مبارزه میکرد، چه در کردستان به همراه پیشمرگانی که برای آزادی و سوسیالیسم مبارزه میکردند، و چه در زندگی در تبعید در چند دهه آخر عمر، سی و خرده ای سال که در سوئد گذراند، در همه جا فریده منشا امید بود، منشا شادی بود، منشا یک زندگی بهتر بود و نه تنها آنرا نمایندگی میکرد بلکه آستین بالا میزد و دست اندر کار تغییر میشد.
من در زندگی سیاسی ام فردی را با چنین انرژی ای کمتر بیاد دارم. بیشتر از ٤٠ سال است، از دوره انقلاب ٥٧ فریده را میشناسم. در تشکیلات مخفی همدیگر را ندیده بودیم ولی در کردستان از نزدیک با او آشنا شدم و هر روز که میگذشت بیشتر به خصوصیات بر جسته و استثنائی او پی میبردم. عشق فریده به زندگی همراه بود با یک فعالیت بی وقفه و شبانه روزی برای بهتر کردن زندگی ها.
درد و رنج مردم ، درد و رنج فریده بود و شادی مردم شادی فریده. و او همه عمرش مبارزه کرد برای اینکه رنجها را به شادیها تبدیل کند. با هرکس که تماس میگرفت در هر محیطی که بود، چه کودکان بی سرپرست، یا پناهجویان، یا زنان قربانی خشونت در شهر مالمو سوئد بودند، چه پیشمرگان و مردم روستاها در کردستان، و چه توده مردم و کارگران و همرزمانش در تهران و در زیر تیغ جمهوری اسلامی و حکومت شاهنشاهی، همه جا فریده به کمک همه میشتافت.
انقلابی گری و عشق به مردم و تلاش پیگیر برای تغییر دنیا و تغییر زندگی ها را فریده از کتاب بدست نیاورده بود. اینها از کتاب و از تئوری و استراتژی و دکترین در نمی آید، بلکه جزئی از خصوصیت و شخصیت فرد است. فریده نمونه بارز چنین شخصیتی بود. و به همین دلیل یک کمونیست نمونه شد. این فریده نبود که مارکسیسم را انتخاب کرد این مارکسیسم بود که فریده را پیدا کرد. کمونیسم کارگری، انسانگرائی عمیق کمونیسم کارگری، نقد عمیق کمونیسم کارگری بر دنیا، و خصلت و خصوصیت ویژه کمونیسم در تغییر دنیا به گروه خونی فریده می خورد. به همین خاطر از همان روز اولی که فریده به عصویت اتحاد مبارزان کمونیست درامد تا زمانی که عضو رهبری حزب کمونیست کارگری بود هر روزه میدیدید که چطور کمونیسم را زندگی میکند و چطور زندگی را به حزب می آورد و نمایندگی میکند.
فریده همانطور که در بیوگرافی اش شنیدید، تلفن اورژانس بود. کارهای سخت را به فریده می سپردیم. حال میخواست تدارکات در کوه و کمر کردستان باشد، یا آشپزی برای صد و خرده ای نفر در اردوگاه مرکزی کومله، و یا سازماندهی پلنوم و کنگره درخارج کشور. و یا تامین مالی حزب که ایده فریده و نقش یگانه فریده و فعالیت خستگی ناپذیر فریده بود با این هدف که حزب بتواند فعالیتهای هر چه گسترده تری را داشته باشد.
به فریده زدگ بزنید! به او بگوئید، او را خبر کنید! مشکلی نبود که به فریده سپرده بشود و حل نشود.عشق به زندگی با تلاش برای سازماندهی زندگی بهتر در زندگی شخصی فریده و در زندگی سیاسی فریده به هم تنیده بود.
جای چنین انسانی برای همیشه در قلب ما، در زندگی هر روزه ما، و در حزب ما خالی خواهد بود. ما این خوشبختی را داشتیم که با فریده زندگی و مبارزه کردیم. و این امید را داریم، و حتما هم چنین خواهد بود، که فریده آرمان نمونه و الگوئی باشد برای اینکه فریده های بیشتری او را بشناسند، به مبارزه پا بگذارند و پرچمی که او در راهش مبارزه کرد را در اهتزاز نگه دارند و به سرانجام برسانند. یاد عزیز فریده همیشه با ما و همیشه در قلب ما خواهد بود.
فریده عزیز بدرود.
٢٩ آوریل ٢٠٢١

اینرا هم بخوانید

این کوه موش خواهد زائید – حمید تقوایی

مندرج در ژورنال شماره ۷۰۳ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …