به یاد یک ستاره

سخنرانی در مراسم بزرگداشت فریده آرمان

فریده یک ستاره بود. ستاره درخشانی که روی همه چیز نور می انداخت، نور امید، نور زندگی.
فریده شخصیتی فراتر از یک فعال سیاسی، یک فعال اجتماعی، یک کمونیست و یا یک کادر حزب کمونیست کارگری، بود. زندگی شخصی اش نیز سرشار از فعالیت مثبت بود. مثل آهنربا هر کسی را که در مدار او قرار میگرفت جذب میکرد. در هر جمعی بود جمع شادتر بود، فضا صمیمی تر بود. در شهری که زندگی میکرد نیز همینطور بود.

برخی از این خصوصیات خوب را از کودکی، از خانواده و محیط زندگی اش گرفته بود اما این خصوصیات در همان اوان جوانی فریده همراه شد با نگرش خاصی از جامعه و مبارزه، نوع معینی از حرکت، و نوع معینی از کمونیسم. کمونیسمی سیاسی و انسانی که راه نشان میداد، حزبی که در کنارش بود و اندیشه ها و خصوصیاتش را بارور و عمیق تر میکرد. فریده جوش خورد به کمونیست هایی مانند منصور حکمت و مهدی میزشاهزاده و حمید تقوایی و صدها انسان کمونیست و رزمنده ای که در کنارشان قرار گرفت و این رود خروشان بود که فریده را با خود میبرد و فریده نیز خود سهم ویژه ای در حرکت آن داشت.

در این مجموعه، او قد کشید و انرژی سرشارش را در مسیری روشن بکار گرفت، به یک هدف تبدیل کرد، به آن افق داد، و او خود به زندگی خیلی های دیگر معنی داد، خوشبینی و دورنما داد.

بدون چنین کمونیسمی و بدون چنین حزبی و افراد رزمنده و امیدواری که در کنارش بودند، زیر فشارهای عظیمی که به او وارد شد، میتوانست کمرش خم شود، افسرده شود و زندگی اش در مسیر دیگری قرار گیرد، اما آغوش بزرگ حزب و رفقایش به او نیرو میداد که از دوره های دشوار زندگی عبور کند. همانطور که او به دیگران نیرو میداد تا از سختی ها عبور کنند.

و تاریخ جامعه بشری پر است از قهرمانان و پیشروانی مانند فریده که الهام دهنده دیگران میشوند. همانطور که خانواده های دادخواه یا خانواده های پرواز اوکراین با متشکل شدن و متشکل کردن دیگران و قرار گرفتن در کنار یکدیگر روحیه و انرژی میگیرند و علیه بیعدالتی و ظلم و فاجعه ای که حکومت به سر آنها آورده استوار میایستند و به پیش میروند.

فریده متعلق به نسلی بود که گفت نه. متعلق به کارگرانی بود که پرچم اعتراض و متشکل شدن را بلند کرده اند، متعلق به زنانی که قهرمانانه در خط مقدم مبارزه ایستاده اند. فریده یک فعال و عضوی از جنبش دادخواهی بود. متعلق به نسل جوانی بود که میخواهد آینده ای انسانی و آزاد ایجاد کند. او جنجگویی همیشه در صحنه و متعلق به همه جنبش های عدالت طلبانه و آزادیخواه بود. فریده متعلق به نسل شکست نخوردگان بود.

مبارزه فقط سیاست و تئوری و تشکیلات و استراتژی نیست. مبارزه در عین حال شور و احساس و امید و اعتماد بنفس میخواهد. پنجاه درصد مبارزه همین است. به کسانی نیاز است که میگویند میشود و میروند و انجام میدهند. آدم برای امرشان جمع میکنند، سازمان میدهند و ناممکن ها را ممکن میکنند. خصوصیتی که در فریده بسیار قوی بود.

افسوس و هزاران افسوس که این ستاره نازنین و پر از عطوفت انسانی، و در عین حال محکم و سرسخت را خیلی زود از دست دادیم. اما جنبش ما پر از انسان هایی است که تمام عمرشان را صرف آرمان والایشان میکنند، که یک دم توقف نمیکنند. و اینها همگی پرچمی در دست دارند که روی همه چیز نور می افکند. مسیر مبارزه و پیشروی را روشن میکند و منبع انرژی و الهام و امید میشود.

فریده هرچند شخصیت منحصر به فردی داشت اما فریده ها بسیارند. غم از دست دادن فریده آرمان عزیز را باید به انرژی بیشتر برای گذاشتن دست این فریده ها در دست حزب و جنبششان تبدیل کنیم. باید به انرژی بیشتر برای جلو رفتن تبدیل کنیم. همبسته تر کنار هم بایستیم و با تلاش بیشتر در راهی که فریده مانند سواری بر پشت اسب در طول چهار دهه از عمرش به جلو میتاخت، با سرعت به جلو برویم. با همان شور و عطش و سرسختی که فریده از خود نشان میداد. با همان دلسوزی و گرمی و صداقت و صمیمیت و پشتکاری که فریده داشت.

فریده عزیز، به تو ادای احترام میکنیم. قلب بزرگ و مهربانت از حرکت باز ایستاد اما یاد عزیزت همیشه الهام بخش ما در زندگی و مبارزه خواهد بود.

اینرا هم بخوانید

حکومت در حال زوال و شرایط استخدام – اصغر کریمی

مندرج در ژورنال شماره ۷۰۰ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …