در چهلمین روز فاجعه کشتار کارگران در اعماق معدنی در طبس، قالیباف رئیس مجلس اسلامی، که در آن مجلس نکبت آفرین، هر چه قانون به تصویب رساندند نتیجه ای جز چزاندن و به فلاکت کشاندن مردم، بخصوص کارگران نداشته است، به همراه سه نفر از وزرا، که یکی از این وزرا، وزیر “تعاون و کار و رفاه اجتماعی” (و چه اسم بی مسمایی برای وزارت خانه ای که کارش تماما علیه همه عناوینی است که یدک میکشد،) همان وزیری است که کشتار کارگران را حادثه غیر قابل پیش بینی و در نتیجه طبیعی میداند. این افراد به اضافه یک معاون دولت، خودشان را به طبس رساندن تا بر فاجعه ای که مسبب مستقیم آن بودند در حضور خانواده کارگران کمی اشک تمساح بریزند. وجود و نَفَس کشیدن ایشان تنها و تنها سبب زحمت و آفریدن نکبت برای مردم است. قالیباف تبهکار که منت سر مردم مصیب زده دارد، اینگونه نوشابه برای خودش و دولتیان باز کرده: ” از همین جا از دولت و وزرای مربوطه که تلاش کردند تشکر میکنم، هرگز نمیتوانیم جایگزین افراد از دست داده باشیم، اما تلاش میکنیم حداقل زحمتی جز آن مصیبت برای خانواده های داغدار نباشد.”
گزارشگر روزنامه حکومتی شرق فضای مراسم را اینگونه شرح میدهد: “صدای سخنرانی مسئولان دولتی در هیاهوی صحن امامزاده می پیچید که برای چهلم به طبس آمده اند. بلندگو سعی دارد با تمام قدرت صدا را در گوش حاضران امامزاده فروکند؛ اما صدای شیون و گریه خانواده کارگران بلندتر از ناقوس این صداهای تکراری است. صدای بازماندگانی که عزیزشان دیگر به خانه باز نخواهد گشت، رنج این ۴۰ روز را عیان تر می کند.”
در محوطه ریاست جمهوری به یاد کارگران کشته شده بنری مثلا به یاد بود کارگران کشته شده نصب کردند، که این تنها نماینگر این است که دولت پزشکیان هیچ چیزی از دولتهای دیگر جمهوری اسلامی در فریبکاری کم ندارد.
وعده های حکومتیان در این مدت تمامی نداشته است. وعده های که تماما منتی است بر سر بازماندگان کارگران جان باخته. قالیباف در همان مراسمی که “صدای شیون و گریه خانواده کارگران بلندتر از ناقوس این صداهای تکراری است” با همان وقاحتی که از همه کارگزاران این حکومت سراغ داریم منت داشتن بر سر مردم مصیب زده را ادامه میدهد: ” در واقع کاری کردیم که جز سختی از دست دادن عزیزان، با دغدغه و مشکل دیگری مواجه نباشند!” البته جز وعده های دروغین.
اول گفتند بیش از یک میلیارد تومان کمک در نظر دارند پرداخت کنند. گفتند علی الحساب پولی واریز کردند به حساب دادستانی! همسر یکی از کارگران جان باخته می گوید: این را موکول کردن به مسئله انحصار وراثت! بعد گفتند: خانه “هدیه میدهم!” نتیجه این شده است که خانم وزیرراه و مسکن و شهرسازی فرمودند: ” بازپرداخت تسهیلات در نظر گرفته شده به این منظور با تقسیط و تنفس ۲ ساله خواهد بود و به عبارتی پرداختیها از سال سوم تحویل مسکن وفق ظرفیتهای قانونی (این یعنی سنگ سر راه خانواده های کارگران جان باخته گذاشتن) موجود انجام خواهد شد تا بدین ترتیب مشکل مسکن این خانوادهها حل شود.” تنها امتیازی قایل شدند این است که بعد از دو سال بازماندگان قسط خانه را بپردازند. اما اینکه این مسکن هایی که با هزار منت قرار است بدهند از نظر کیفیت و امکانات چه جور چیزی است کاملا سکوت شده است. و همسر همان کارگر جان باخته در مصاحبه با خبرگزاری مهر میگوید: این پولی که قرار است بدهند سال اولی که قرار است بازپرداخت وام شروع گردد، ماهانه بیش از ۱۰ میلیون قسط بندی کردند که هر سال بصورت تصاعدی بالا خواهد رفت و برای همسر کشته شده اش حقوق بازنشستگی مقرر کردند که هشت تا نه میلیون است. او می پرسد: با این پول ما چطور زندگی کنیم؟
گزارش دیگری در روزنامه حکومتی ” هم میهن” با عنوان “بازماندگان شب هول طبس، ۷۰۰ کارگر استعفا داده اند” منتشر شده است؛ گزارش هولناکی، که مشخص میشود آن شب هول برای کارگران معدن طبس و خانواده های آنها پایان ناپذیر است. در این گزارش میخوانیم: ” ۴۰ روز از مرگ معدنجویان طبس میگذرد. نزدیک ورودی معدن c که از همه ویرانتر شده چند کارگر در رفتوآمدند. با اینکه براساس گزارش مجلس کارفرما هم در این حادثه سهمی داشته، معدن فعال است. کسی هم این را انکار نمیکند. این کارگران بازماندگان شب هول طبسند. مدیران با تندی اجازه ورود نمیدهند و گازش را میگیرند و میروند. همین که راه ورود خبرنگاران را بستهاند نشان میدهد که هنوز چیزی تغییر نکرده و “معدنجو” احتمالاً با همان ایمنی پایین شروع به کار کرده است. ترس توی چشم کارگرانی که دورتر از معدن ایستادهاند دودو میزند.”
در این گزارش آمده است که خود کارگران را وادار کردند که بعد از حادثه بداخل معدن بروند و اجساد همکارانشان را بیرون بیاورند و در بالا تحویل نیروهای امدادی بدهند. گزارش تاکید دارد :” …حالا هم همه آن کارگران ناجی از معدنجو استعفاء دادهاند. میگویند از آخرین بار که با بدن بیجان رفقایشان بیرون آمدهاند، نتوانستهاند پایشان را توی معدن بگذارند. زندگی برای آنها از حالا بهبعد معنی دیگری دارد. یک لحظه که از زمان غافل شوند، ردیف بدنهای پارهپاره و اجساد یخزده است که جلوی چشمشان ردیف میشود.”؛ “… وقتی از زیر خاک بالا میآیند زیر ناخنها، لابهلای خطوط کف دستها و داخل گوشهایشان هم خردهریزههای سیاه سنگ چسبیده. مثل ر. ر که او هم یک بازمانده است. بازماندهای که دیگر نتوانسته بیشتر از این، در طبس بماند. “آنها که مردند، اما حالا زندهماندن برایشان سختتر شده. قبلاً هم سخت بود. قبلاً از خواب که بیدار میشدیم دستهایمان لمس میشد. یخ میزد. انگشتها کار نمیکردند. ۱۰ دقیقه ماساژ میدادیم که روان شود، اما حالا دیگر عقلمان هم سر جایش نیست. وقتی آدمها حرف میزنند نمیفهمم. یک دفعه میروم توی خودم و لیوان چای از دستم میافتد. آنها از برادر هم به من نزدیکتر بودند.”؛ “… آنهایی که اجساد را بیرون آوردند، میگویند در تونل C دو نفر خاک روی بدن کارگران ریخته شده که استخوان آنها را مثل ماهی نرم کرده بود. … جزئیات تصاویر، دلش را آشوب میکند … آنچه داخل کوه زغالسنگ گذشت تمام این ۴۰ روز سلولسلول جانشان را مکیده است. این ماجرایی بود که در تونل c اتفاق افتاده، اما پیدا کردن کارگران در تونل B کمی راحتتر بوده. حداقل بدنها قابل حمل بودهاند. دیدن بدنهای یخزده، چشمها را از حدقه در میآورد. آنهایی که در تونل B بودند، با گاز جان دادند. چگونه؟ در همان حالتی که زیر زمین بودند خشکشان زده بود. یکی سنگی برداشته بود و یکی دستش را به سرش زده بود و دیگری با کمری خم شده، در همان حالت فریز شده بود.”
مدیر معدن که از سوی خود حکومت مسئول این کشتار شناخته شده است به کارگران وعده داده حقوق ۱۳ میلیونی را به ۱۶ میلیون میرساند که بنا به گزارش روزنامه هم میهن این وعده هم عملی نشده است. ۷۰ کارگر استعفا دادند و از آینده نامعلومی به آینده نامعلوم دیگری فرار کردند. به گزارش ایلنا به هیچیک از مصدومان این واقعه مرگبار هیچ رسیدگی ای نشده است و قرار هم نیست بشود. و شاهد بودیم که در این مدت یک نفر از این مصدومین نیز جان باخت. و تعداد کارگران کشته شده به ۵۳ نفر رسیده است.
در همان مراسمی که قرار بوده مثلا یادبود کارگران باشد، قالیباف نمی تواند وقاحت و بی شرمی خود را پنهان سازد و به مانند هر کارگزار سرمایه داری در پی افزایش سود و بهره کشی بیشتر از کارگران است، برای همین عنوان میکند:” امروز در شرایطی که بر بحث محیط زیست تاکید دارند، ۳۰ درصد از برق جهان از محل زغالسنگ است، این در حالی است که ما با ۱.۲ میلیارد تن دخیره، ۳۰ مگاوات برق هم تولید نمی کنیم…. ما حق نداریم معادن را تعطیل و کارگر را بیکار کنیم هم حق نداریم اجازه دهیم در محیط ناامن فعالیت کنند. گاهی عدم ایمنی به دلیل نبود امکانات نیست و نمیتوان پذیرفت حداقل تجهیزات ایمنی در معادن نباشد.” و بلافاصله تقصیرات را متوجه کارگران میکند :” باید کارگران را هم مکلف به رعایت ایمنی کنیم!” در همین مورد معدن جوی طبس کارگران در همان شب حادثه به مسئولان معدن هشدار دادند که معدن در وضعیت مناسبی نیست و امکان وقوع اتفاق شومی است اما ایشان گفتند: هر کس نرود پایین اخراج است! قالیباف نمی تواند طینت زشت و قبیح خود را پنهان کند، وی همچنان بر تضمین سود بیشتر با همین شرایط حاکم بر معادن تاکید دارد: “معادن یکی از ظرفیت های بی نظیر کشور در حوزه اقتصادی است که میتواند به اندازه حوزه نفت و گاز به اقتصاد کمک کند.” این ادبیات اسم رمز استثمار خشن و بی حد و حصر در جمهوری اسلامی سرمایه است.
چهل روز از فاجعه “معدنجوی طبس” گذشت، چهل و پنج سال است که فاجعه استقرار حکومت بی نهایت خشن دولت سرمایه داری مذهبی حاکم بر ایران میگذرد. این حکومت نه تنها نشان داده است در زمینه سیاسی اصلاح ناپذیر است، بلکه در هیچ زمینه ای نمی تواند خودش را اصلاح کند، حتی تا آن حد که در یک مراسم یادبود از سودجویی خودش حرفی به میان نیاورد. اگر فاجعه معدنجوی طبس رخ نمی داد، شاید هیچکس متوجه نمی شد که در طبس به گفته خودشان ۷۰ درصد معادن ایران در آنجا فعال هستند، چه جنایتی در اعماق زمین در ادامه تبهکاری روی زمین، با استثمار بی نهایت خشونت بار کارگران در جریان است.
نباید گذاشت قاتلان کارگران از زیر بار این جنایت هولناک قِسر دربروند. انعکاس وسیع این جنایت، و انتشار گزارش در روزنامه های حکومتی نتیجه مبارزات کارگران در سالهای گذشته در بخشهای مختلف، از جمله معادن است و همچنین وجود جو اعتراضی شدید در بستر انقلاب زن زندگی آزادی، که حکومت وحشت زده، تمام نیروی فریب خود را بسیج کرده تا از زیر بار جنایتی که آفریده، شانه خالی کند و آنرا به هر شکلی هست ماست مالی و شامل مرور زمان کند، تا شاید فراموش شود.
جمهوری اسلامی سرمایه وحشت زده است که دامنه مبارزه علیه استثمار و علیه کل حاکمیت اسلامی سرمایه در معادن طبس شعله ور شود، مبارزاتی که میتواند توان جنبش کارگری را صد چندان سازد. مبارزه ای برای حق معیشت و منزلت انسانی که هر انسانی باید از آن برخوردار باشد.
واقعه کشتار کارگران حین کارکردن در معدنجوی طبس، یک بار دیگر تاکیدی است که هر جا تولید سرمایه داری پا گرفته، هر شکل حکومتی که به خود داشته باشد نتیجه ای جز فاجعه رقم نخواهد خورد. حکومتی که در مراسم یادبود هم به فکر سود سرمایه است تا التیام بر مصیبی که بر خانواده های کارگران آوار کرده است، باید هرچه زودتر سرنگون ساخت.