تلاش حقیر حکومت در قبال اعتصاب وسیع کارگران نفت

جمهوری اسلامی برای مقابله با اعتصاب کارگران پیمانی شرکت نفت بار دیگر دست به دامن تشکیلات سیاه شورای اسلامی با مشابه آن تحت عنوان “تشکل مستقل”(!)شده است تا شاید آب رفته را به جوی برگرداند. “شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” در بیانیه شماره ۴ خود درجواب به این اقدام تاکید کرده: “از هم اکنون اعلام میکنیم که تشکیل شورای اسلامی و سرهم کردن هر نوع تشکلی تحت عنوان تشکل “مستقل” کارگری در هیات دولت اقدامی علیه ما کارگران بوده و جواب ما کارگران نیست. کارنامه شوراهای اسلامی و تشکلات دست سازی از این دست برای کارگران روشن است. اینها همواره ابزار کنترل ما کارگران و خدمت دهی به کارفرمایان بوده اند و خواهند بود. ۴۰ هزار نیروی حراست که در صنایع نفتی مستقر هستند بس نیست که شورای اسلامی را هم میخواهید به آن اضافه کنید.”

توسل به نیروی سیاه شوراهای اسلامی بار دیگر در بطن یک مبارزه همه جانبه و فراگیر برای حاکمیت اسلامی سرمایه یک ضرورت شده است. اما این نیروی ورشکسته و کاملا بی آبرو به تف سر بالا برای جمهوری اسلامی تبدیل شده است. جاسوسی شوراهای اسلامی در بطن هجوم گسترده و وحشیانه دهه ۶۰به مدد حکومت ضد کارگری آمد و نقش سیاه خود را بازی کرد و چون جمهوری اسلامی با بخش بخش کردن کارگران سعی کرده تفرقه بیندازد و توان متحد شدن را از ایشان بگیرد. و زمانیکه حس کرد جا پایش سفت شده، به مرور عذر این مزدوران در بخش های مختلف را خواست و این تشکلات به دنبالچه زائدی برایش تبدیل شد و بساط شان به طور وسیعی برچیده شد. هر چند بخش های از این باند در چانه زنی داخلی حکومت سهم خواهی کردند و بارها سعی کردن ثابت کنند که وجودشان لازم و ضروری است و حتی برای اینکه خوش خدمتی را به نهایت رسانده باشند بر علیه کارگران افغانستانی دست به تظاهرات زدن و به تجمعات کارگری حمله ور شدن و زبان بریدن فعالان کارگری، شد دستور کار روتین ایشان. در این سالهای اخیر در هنگامه تعیین دستمزدها سعی کردن خودی نشان دهند و کارایی خود در به بیراه بردن مبارزات کارگران را به حکومت نشان دهند. یا با تفرقه افکنی میان بازنشستگان تلاش کرده اند مبارزه پرشور این بخش از طبقه کارگر را از نفس بیندازند. اینها در همه زمینه ها جز شکست نصیبی نبرده‌اند چون به شدت مورد نفرت کارگران هستند. با این وجود این تشکیلات سیاه نقشی بی بدیل در پوشاندن تبهکاریهای حکومت داشته است و هر گاه جمهوری اسلامی در سرکوب مستقیم (بازداشت و زندان و شکنجه) دست اش بسته می شود به یاد این تشکیلات می افتد تا از این طریق سنگی بر سر راه مبارزه کارگران انداخته باشد.

این تشکیلات به چوب دو سر طلا برای حکومت تبدیل شده اند و روز به روز نقش خود را در نزد حاکمیت اسلامی از دست میدهند چرا که وسعت و تعداد بی شمار اعتصابات و مبارزات کارگری در سالهای اخیر از این تشکیلات جز نام سیاهش چیزی باقی نمانده است. نمونه بارز آن در کوران مبارزات هفت تپه بود که در پناه سرکوب شدید کارگران این تشکیلات را به راه انداختند اما به سرعت در کوران مبارزات کارگران هفت تپه محو شدند و جز یک دم تکان دادن شدید برای ارباب شان، به قیمت خرید نفرت شدید کارگران دیگر هیچ کاری از ایشان بر نمی آید. تکرار تجربه هفت تپه در شرکت نفت بی شک به همان جایی ختم می شود که در هفت تپه شد اما در سطح بسیار وسیع تر و سراسری. به پشتوانه قدرت کارگران نفت است که شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت خطاب به حکومت یادآور می شود: “ما کارگران نفت همانند همکارانمان در نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز و دیگر مراکز کارگری قاطعانه اعلام میکنیم که به ایجاد شورای اسلامی در نفت تن نمیدهیم. شورای سازماندهی اعتراض تشکل مستقل و واقعی ما کارگران است و هر کارگری که امرش تشکل و اتحاد کارگری باشد باید تقویت کننده این تشکل و تشکلهایی از این نوع باشد. نه دنبالچه شورای اسلامی.”

تا همین جا ده هزار کارگر پیمانی که با وجود قراردادهای که به هیچ چیزی بند نیست در کوران اعتصاب نگه داشتن کار بزرگ و مهمی است که “شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت” پیش برده. بی شک این قدم بزرگی در متحد کردن طبقه کارگر ایران بوده است. دولت روحانی ظاهرا روی خود را به یک سوی دیگر کرده و می گوید کارگران پیمانی به ما مربوط نیست! اما تلاش برای کشاندن بخشی از این کارگران برای فرستادن به دنبال نخود سیاه از سوی دارو دسته رئیسی جلاد خطر بزرگی است که این حکومت با تمام وجود حس می کند. اما همانقدر در مقابل اعتراضات و اعتصابات درمانده است که دولت روحانی هست. توسل به تشکیلات پاک آبرو باخته و منفور در نزد کارگران نشان از استیصال حکومت دارد. شرکتهای پیمان کاری حقوق کارگران را گروگان گرفته اند و تهدید نیروهای امنیتی علیه کارگران پیمانی شدت گرفته و در عین حال تلاش برای علم ساختن تشکیلات سیاه شورای اسلامی همه تلاشهای حکومتی است که نیروی زیادی صرف کرده بود که چنین روزی را نبینند که کارگران شقه شقه شده این چنین دست به دست هم می دهند.

توازن قوا به شدت به نفع کارگران در حال تقویت شدن است. حمایتهای بخشهای مختلف کارگران و جامعه و نیز حمایتهای جهانی که از سوی کارگران دیگر کشورها از پاکستان تا کانادا شکل گرفته به مبارزات کارگران ایران علیه حکومت اسلامی سرمایه رنگ دیگری بخشیده است. تشکیلات سیاه شورای اسلامی خیلی حقیرتر از این حرفهاست که بتواند جلو این نیروی سهمگین که به راه افتاده است بگیرد.

اینرا هم بخوانید

اول مه فرصتی برای ابراز چپ اجتماعی- یاشار سهندی

میثاقی در شش بند از سوی هشت تشکل کارگران، بازنشستگان، دادخواهان، پرستاران و زنان به …