جنگ و پارادوکس هویتی رژیم- حمید تقوایی

پاسخ مردم به جنگ تشدید مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی است. و اولین گام در این راه، در شرایطی که جامعه زیر بمباران و موشک باران قرار دارد، سازمان دادن جمعهای همیاری و مددرسانی است.

جان و زندگی ما برای جانیان حاکم کمترین ارزشی ندارد. این ما مردم هستیم که باید به کمک یکدیگر بشتابیم. این حرکت فی الحال با اسکان دادن به آوارگان جنگی آغاز شده است. باید این فعالیت را گسترش داد و در شکل همه جانبه تری به کمک یکدیگر برخاست. وقت آنست که برای تامین پناهگاه، اطلاع رسانی بموقع برای ترک مناطقی که قرارست بمباران و موشک باران شود، اسکان دادن به آوارگان جنگی، کمکهای پزشکی و دارویی به مصدومین جنگ، سازمان دادن حمل و نقل در شرایط کمبود بنزین، کمک به سالمندان و بیماران، و کلا کمک و همیاری برای مقابله با لطمات و صدمات جنگ، آستین بالا بزنیم و به یاری یکدیگر بشتابیم. گروه های امداد رسانی و همیاری میتوانند در سطح همه شهرها با اتکا به تشکلها و شبکه هائی که در روند انقلاب زن زندگی آزادی شکل گرفته اند سازمان بیابند و گسترش پیدا کنند. این سازمانیابی گام موثری برای حفظ وحدت و انسجام صفوف مردم در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی و در ادامه خود سر بلند کردن جنبش زن زندگی آزادی نیز خواهد بود.

از سوی دیگر در عرصه هائی که بخصوص در شرایط جنگی حاضر به امر عاجل و حیاتی تبدیل شده مانند امنیتی کردن فضای جامعه، اعدامها و بازداشتها به بهانه جاسوسی برای اسرائیل، قطع و یا محدودیت اینترنت، و بویژه به خطر افتادن جان زندانیان و خواست آزادی فوری زندانیان، میتوان و باید تعرض گسترده ای را به رژیم آغاز کرد. اینها عرصه های معینی از جنبش انقلابی زن زندگی آزادی است که در دل جنگ مبرمیت و ضرورت ویژه ای یافته است.

در دل این شرایط نیروهایی از اپوزیسیون خواهان قطع فوری جنگ هستند بی آنکه راهی نشان بدهند. راه واقع بینانه و زودفرجام قطع جنگ تسلیم جمهوری اسلامی یعنی توقف پروژه هسته ای و برنامه های موشکی و قطع رابطه با نیروهای تروریستی اسلامی در منطقه است. جنگ بر سر این اهداف در گرفته و هیچیک از این اهداف نه تنها به ضرر مردم و مبارزه و انقلاب آنان نیست بلکه تقویت کننده آنست. باعث و بانی این جنگ جمهوری اسلامی و سیاستهای جنگ افروزانه او است. جا دارد همه فعالین و احزاب و تشکلهای آزادیخواه و انقلابی که خواستار قطع فوری جنگ هستند بر توقف این سیاستها بعنوان راه واقعی ختم فوری جنگ تاکید کنند. باید در رابطه با جنگ نیز جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار داد. باید جامعه جهانی بداند که پروژه هسته ای و فعالیتهای موشکی و حمایت از نیروهای تروریست اسلامی در منطقه و کلا سیاستهای آمریکا و اسرائیل ستیزانه جمهوری اسلامی مورد تانید و حمایت مردم ایران نیست. باید همه بدانند که این جنگ رژیم است و نه جنگ مردم، و مردم خواستار توقف کامل پروژه هسته ای حکومت و همه اقدامات و سیاستهای جنگ طلبانه ای هستند که به جنگ جاری منجر شده است.

ممکن است گفته شود که پروژه هسته ای و برنامه موشکی و اسرائیل و آمریکا ستیزی بخشی از استراتژی و هویت حکومت است و به سادگی از آن دست نخواهد شست. در این تردیدی نیست اما این معضل حکومت است و نه ما مردم. این تناقض نباید مانع اعمال فشار به حکومت برای دست شستن از سیاستهای هویتی اش باشد. مدتهاست که رژیم با پارادوکس غربسیزی، هم بعنوان عامل بقای هویتی و ایدئولوژیک خود، و هم ریشه بحران همه جانبه اقتصادی و اجتماعی و سیاسی اش، روبروست و اکنون، در شرایط جنگی، این تناقض بیش از همیشه حدت یافته است. بگذار جمهوری اسلامی زیر فشار این تناقض خرد شود.

مطلوب ترین و بهترین شکل خاتمه جنگ از نقطه نظر منافع مردم ایران سرنگونی جمهوری اسلامی است و اعمال فشار به حکومت برای دست شستن از سیاستهای جنگ افروزانه ای که بخشی از هویت اوست خود در واقع تعرضی برای بزیر کشیدن حکومت است. همانطور که مبارزه برای برداشتن حجابها و در هم شکستن دیوارهای آپارتاید جنسیتی بخشی از مبارزه برای سرنگونی حکومت است. در این عرصه ها جنبش انقلابی زن زندگی آزادی گامهای بلندی به پیش برداشته است، اکنون زمان تعرض به سیاستهای هویتی رژیم برای قطع فوری جنگ و تشدید مبارزه برای سرنگونی فرارسیده است.

٣٠ خرداد ١٤٠٤، ٢٠ ژوئن ٢٠٢٥