مذاکره یا جنگ؟ این سوال خوف انگیزی است که این روزها بالای سر سیاست در ایران آویزان کرده اند. از سی ان ان و بی بی سی و صدای آمریکا و میدیای رسمی کشورهای مختلف گرفته، تا صدا و سیمای جمهوری اسلامی و روزنامه های ایران همه دارند در این مورد صحبت میکنند که آیا آمریکا و جمهوری اسلامی وارد جنگ خواهند شد و یا مذاکره. در دنیای عجیب این حضرات ظاهرا حالت دیگری هم متصور نیست و یا اهمیت چندانی ندارد. مردم باید نفس در سینه حبس کنند تا ببینند نتیجه چه میشود. جنگ یا مذاکره!؟ جنگ که البته وحشتناک است، و هیچکدام از طرفین چه ترامپ و چه خامنه ای، چنانکه میگویند، جنگ نمی خواهند. پس باید به مذاکره امیدوار بود. خیلی هم متشکر! گرچه همه میدانند از مذاکره اینها هم چیزی به مردم نمی رسد، اما وقتی شما را به مرگ جنگ و تحریم و نابودی گرفته اند باید با خشنودی به تب مذاکره راضی شوید. حالا گویی تمام کار ملت باید این باشد که تویت های دونالد ترامپ و دژمن دژمن های خامنه ای را دنبال کنند و سرتاپا گوش به مفسرهای تلویزیون بی بی سی فارسی و امثالهم خیره شوند که کی نشانه های مذاکره ظاهر میشود. این است سیاست به معنایی که بالایی ها (اعم از سیاستمدار و خبرنگار و مفسر) دلشان می خواهد همیشه ادامه داشته باشد… بیخود نیست دائی جان ناپلئون ها ظهور میکنند. دائی جان مگر جز نسخه مضحک و ساده لوح همین مفسرین محترم و تحصیل کرده و خیلی عمیق چیز دیگری هست؟!
اما جامعه و تحولاتش “کار انگلیس” یا آمریکا و هیچ قدرتی نیست، چه رسد به موجودات حقیری چون “پرزیدنت ترامپ” و “آیت الله خامنه ای” و بادنجان دور قابچین های آنها. برعکس، حاکمیت اینها و شیرین زبانی های آن ها همه و همه محصول مبارزه طبقاتی تعطیل ناپذیر و در خدمت منافع طبقاتی متفاوت است. به اطلاعیه ها و مطالبی که در همین شماره انترناسیونال چاپ شده نگاهی بیندازید تا ببینید چگونه اعتراض و مبارزه از سوی کارگران و بازنشستگان و زنان و جوانان و معلمان در ایران علیرغم همه بگیر ببندها و بیدادگاه های جمهوری اسلامی، علیرغم همه لفاظی ها و تبلیغات حول جنگ یا مذاکره، با وسعت جریان دارد. اینها نه جنگ میخواهند و نه تحریم. نه علاقه و منفعتی در “مرگ بر آمریکا” دارند و نه در پی مذاکره با جمهوری اسلامی و رام کردن ملاها هستند. اینها آزادی میخواهند و رفاه و برابری و حرمت انسان. این آن طبقه و نیروی اجتماعی است که میخواهد جمهوری اسلامی و کل ماشین جنایت اش را به موزه تاریخ بسپارد. بیش از این، میخواهد اوضاع را از ریشه عوض کند. نه فقط این نمایش تهدید آمیز “جنگ یا مذاکره” امروز، بلکه کل دعوای تقریبا چهل ساله آمریکا و جمهوری اسلامی و حتی خود جمهوری اسلامی با همه تناقضات و بحران هایش، اساسا برای این خلق شدند تا جلوی این نیرو را بگیرد.
بیش از چهل سال پیش همین نیروی اجتماعی به “عرش اعلاء” آنزمان هجوم برد، آنرا پایین کشید و کوشید با برپایی شوراهایش اختیار زندگی را به دست بگیرد. بورژوازی جهانی، از غرب تا شرق، هول هولکی و در توافقی نانوشته پشت سر دار و دسته خمینی و بازرگان رفت و جمهوری اسلامی شکل گرفت تا انقلاب 57 را مهار و سرکوب کند. اما رژیم جدید نمی توانست به شیوه متعارف آن انقلاب عظیم که ماشین دولتی را نیز درهم کوفته بود را به شکست بکشاند. اینجاست که شعار مرگ بر آمریکا و کل جریان کثیف اسلام سیاسی و غرب ستیزی اش شکل گرفت تا با اتکاء به آن کارگران و زنان و کمونیست ها و آزادیخواهان را سرکوب کنند. این ماجرای “جنگ یا مذاکره” امروز ته تمه های همان جریان است. گویی مردم ایران انتخاب دیگری جز تحمل جنگ و تحریم و بدبختی و یا امید بستن به مذاکره جمهوری اسلامی با آمریکا ندارند. گویی جز جنگ یا مذاکره حالت دیگری در سیاست ایران متصور نیست. حضرات یادشان رفته که چطور تظاهرات های دی ماه 96 در بیش از صد شهر علیه همه جناح های جمهوری اسلامی خواب همه آقایان را آشفته کرد. یادشان رفته که چطور دختران خیابان انقلاب سمبل اقتدار جمهوری اسلامی را نوک چوب کردند. یادشان رفته که همین چند ماه پیش کارگران هفت تپه شعار اداره شورایی را بر سر زبانها انداختند. حضراتی که برایمان روضه “یا جنگ یا مذاکره” میخوانند حتی به روی مبارک نمی آورند که همین الان چطور جمهوری اسلامی از وحشت تکرار 6 دی و دختران خیابان انقلاب و طنین شعار اداره شورایی بر خود میلرزد و سعی میکند با برپایی بیدادگاه های مسخره اش به خود قوت قلب بدهد.
صورت مساله “جنگ یا مذاکره” غیر واقعی و قلابی است. در ایران یک جنبش عمیق، وسیع و انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی وجود دارد که هردم وسیع تر و بالغ تر و چپ تر میشود. فاکتور تعیین کننده اوضاع در ایران در تحلیل نهایی همین جنبش است. راه حل واقعی اوضاع ایران را هم باید در برآمد و پیروزی قاطع همین جنبش جستجو کرد. روشن است که جنگ یک فاجعه خواهد بود. اما اگر جنگی در بگیرد فوری ترین و کم هزینه ترین راه برای پایان دادن جنگ، قیام کارگران و مردم برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی است. اما مذاکره هم هیچ نفع جدی برای مردم نخواهد داشت. بعلاوه هیچ مذاکره ای تناقضات و بحران های پایه ای و مزمن جمهوری اسلامی را مرتفع نخواهد کرد. چنانکه مذاکره های قبلی نکرده است. مذاکره معنایی جز ادامه بن بست و بحران جمهوری اسلامی و تداوم اوضاع نکبت بار موجود نخواهد داشت. راه حل واقعی اوضاع ایران، نه جنگ، نه امید بستن به مذاکره، بلکه گسترش جنبش سرنگونی و انقلابی علیه جمهوری اسلامی، سرنگون کردن کل بساط حاکم و برقراری حاکمیت مستقیم شوراها و برپایی یک جامعه انسانی است.
مصطفی صابر
8 آگوست 2019