سخنرانی شهلا دانشفر درکنگره ۱۲ حزب کمونیست کارگری
من امروز میخواهم به عنوان یک فعال کارگری و در عین حال بعنوان کسی که در خط تماس حزب با جامعه قرار دارد صحبت کنم. بحث من در مورد حزب و جنبش کارگری است. از همین رو به سیاستها و گفتمانهایی که حزب با آنها شناخته میشود ابتدا اشاره میکنم. در واقع حزب نماینده گفتمان های معینی در جنبش کارگری است و بر اساس این گفتمان ها وزن و مکان آن در جنبش کارگری به روشنی قابل رویت است.
اولین نکته اینست که ما جنبش شورایی هستیم. ما جنبش مجمع عمومی هستیم. ۳۵ سال قبل منصور حکمت مباحث نظری آنرا طرح کرد. سالها بر روی آن کوبیدیم و میدانی برای آن کار کردیم. امروز می بینیم کارگر نیشکر هفت تپه میگوید ما تشکل داریم مجمع عمومی ۵۰۰۰ نفره و مجمع نمایندگی ما تشکل ماست و آنرا ابزار نظارت شورایی خود تعریف میکند. و یا در نفت کارگران شورای سازماندهی اعتراضاتشان را درست میکنند و این شورا هدف خود را تکثیر تجربه نیشکر هفت تپه و ایجاد مجامع عمومی در مراکز مختلف نفتی و انتخاب نمایندگان منتخب کارگران و رفتن بسوی قراردادهای دسته جمعی قرر میدهد. اینها همه نشان میدهد که ما داریم جواب میگیریم. به یک معنا قبلا هر جا بحث جنبش مجمع عمومی داغ بود میگفتند اینها حزبی ها هستند. الان هر کجا پرچم شوراها بلند میشود میگویند اینها حزبی ها هستند.
یک گفتمان ما در جنبش کارگری این است که کارگر جدا از مطالبات مشخص خود، یک نیرو و موجودیت اجتماعی است و به همه مسائل درگیر در جامعه از جمله مبارزه علیه اعدام، برای رهایی زن، دفاع از حقوق کودک و اعتراضات مردمی کار دارد و نمیتواند درگیر نباشد. تاکید ما همواره این بوده که کارگر رها نمیشود مگر اینکه جامعه را رها کند. خودمان نیز مثل حزب طبقه کارگر در تمام این عرصه های مبارزاتی درگیر بوده و در پیشروی هایش نقش داشته ایم. جریاناتی این اعتراضات را حاشیه ای و نا مربوط به کارگر میدانند و کار ما را به حساب کم بها دادن به جنبش کارگری یا طبقه کارگر میگذارند و میگذاشتند. امروز می بینیم این نوع نگرش یعنی دخالت در مبارزات اجتماعی به خلق و روش طبقه کارگر تبدیل شده است.
الان خود جنبش کارگری منتقد و معترض قاطع علیه اعدام، و علیه شکنجه و زندان شده و با قد علم کردن علیه امنیتی کردن مبارزات و گفتن اینکه پرونده سازیهای امنیتی در خدمت امنیت سرمایه داران است، بر وسیعترین آزادی ها تاکید میکند. و امروز می بینیم که کارگر بر سر همه مسایل جامعه حرف میزند، چه بصورت تشکلها و نهادها و چه بصورت چهره های شناخته شده کارگری و با اسم و رسم خود از زندان و از بیرون از زندان، بیانیه میدهد و عرض اندام سیاسی میکند. از جمله امروز کارگر دارد از دختران خیابان انقلاب و اعتراض علیه حجاب اعلام حمایت میکند. در خیزش های مردمی در صف جلوی اعتراض قرار گرفته و به سرکوب مردم معترض میشود. و وقتی به هواپیمای اکراینی موشک زده شد، صدای اعتراض خود را بلند کرده و خطاب به جهان خواستار انزوای این حکومت بخاطر جنایتهایش میشود. در اعتراضات میدانی نیز شاهد این هستیم که کارگر دارد کل بساط چپاول و سرکوب و جنایات و تبعیض و نابرابری را به چالش می کشد. این چنین است که طبقه کارگر به جلوی صحنه سیاسی جامعه عروج کرده و بطور واقعی به قلب تپنده جنبش سرنگونی تبدیل شده است. برای مثال کارگر نیشکر هفت تپه میگوید من نه فقط به عنوان کارگر بلکه بعنوان یک شهروند حرف میزنم و از اعتراضات مردم خوزستان حمایت کرده و به قطع اینترنت معترض میشود و صدای اعتراض خود را با شعار “حامی مفسد هستند از اینترنت میترسند” بلند میکند.
همچنین یک حرف ما همیشه این بوده است که در همه جنبش های اعتراضی از جمله جنبش کارگری گرایشات مختلف عمل میکنند. از جمله این را در بخش های مختلف اعتراضات کارگری ازجمله این را در میان کارگران، معلمان، بازنشستگان و بخش های مختلف کارگری می بینیم.
از جمله به خاطر دارم که در اعتراضات معلمان عده ای میگفتند مطالبات صنفی است، سیاسی نکنید. اعتراضات مسالمت آمیز است، امنیتی نکنید. تجمع ما سکوت است، موج سواری نکنید و یا با صلوات و با جناحی کردن مبارزات تلاش داشتند این اعتراضات را مخدوش و مهار کنند. تا مبادا خدشه ای به نظام بزند. در اعتراضات کارگری، معلمان، و بازنشستگان نیز این را دیدیم.
در برابر این نوع تقلاها عده ای نظاره گر بوده و میگفتند اینها خود حکومتی ها هستند و این حرکت به ما ربطی ندارد. ما گفتیم خیابان از آن ماست. با بردن گفتمان های چپ و رادیکال و جلو کشیدن خواستهایی سراسری چون درمان رایگان، تحصیل رایگان وعلیه تبعیض و نابرابری و اختلاسها و دزدی ها توانستیم گفتمان های راست و از جمله صلوات را از خیابان جمع کنیم. با این شیوه از کار درعین حال متحد کننده صف ۹۹ درصدی ها و تکثیر کننده شعارهای رادیکال در عرصه های مختلف مبارزاتی بودیم.
برای مثال در هفت تپه مثل همه جا گرایشات مختلف عمل میکنند. اما گرایش پیروز و موفق گرایش چپ و رادیکال و کارگری بود. عده ای با سانتیمتر ایدئولوژیک مشغول کند و کاو میشدند و میگفتند. ببینید دانشجویان طرفدار خط رئیسی چه کردند، ببینید عده ای عزاداری راه انداخته اند، ببینید فلانی رفت در ستاد رئیسی، ببینید اینها میخواهند شرکت دولتی شود و … ما همه تاکید مان این بود که نباید اجازه داد که تشبثات حکومت برای تفرقه افکنی و تلاش این جناح و آن جناح برای بهره جویی از این اعتراضات ذره ای بر دستاوردهای مبارزاتی این کارگران سایه بیندازد. گفتیم که ما هفت تپه را با گل گرفتن در شورای اسلامی و جلو آوردن گفتمان شورایی می شناسیم. ما هفت تپه را با شعار نان، کار ، آزادی، اداره شورایی می شناسیم. و به باور ما از هفت تپه باید همچون یک سنگر مهم جنبش کارگری حمایت کرد و خود قاطعانه از هفت تپه حمایت کردیم. ضمن اینکه هر کجا که لازم بود جواب افراد معینی که میخواستند رنگ حکومتی و مذهبی به این اعتراضات بزنند را بموقع دادیم و به نقد کشیدیم. با این سیاست اعتراض رادیکال و قهرمانانه هفت تپه را تقویت کردیم و خود بازیگر میدانی بودیم. در عمل هم دیدیم که کارگران نیشکر هفت تپه خود جواب همه این تردید کردن ها را دادند. گفتند پیروزی ما نتیجه مهر و رافت رئیسی و هیچ جناحی نبوده است. گفتند انتخابات حکومت ربطی به ما ندارد. و گفتند ما با قدرت اعتراضاتمان این پیروزی ها را بدست آورده ایم و باید متحد بمانیم تا به دیگر خواستها برسیم و بدین ترتیب آب پاکی روی دست جناحهای مختلف حکومتی و شورای اسلامی و دانشجویان بهمان ریختند.
اتفاق مهم دیگر اعتصاب نفت است. ما در برابر جریانات راستی که تحت عنوان گروه مدیریت پایپینگ و راه انداختن هیاهوی بسیار تحت عنوان کمپین 1400 از همان آغاز سعی میکردند کارگر را فقط بخانه بفرستند و مخالف هر گونه تجمع و مجمع عمومی بودند که مبادا اوضاع ازکنترل خارج شود، ایستادیم. از جمله کوشیدند نماینده تراشی کنند و میخواستند با نامه به مجلس و رهبر مثل سال گذشته آبی بر آتش اعتراض کارگر بریزند. ما نماینده آن خطی و جهتی بودیم یکه در برابر همه این مانع تراشی ها ایستاد. ما بر مجمع عمومی و تکثیر تجربه نیشکر هفت تپه و تصمیم گیری جمعی کوبیدیم. درعمل جریانات راست عقب زده شدند و به ضد و نقیض گویی افتادند. در مقابل این جریانات در میان کارگران نفت مجامع عمومی کارگری و انتخاب نماینده و رفتن به پای قرار دادهای دسته جمعی شروع شد. همچنین شورای سازماندهی اعتراضات شکل گرفت. بدینگونه ما و خط ما جواب گرفت. و میبینیم که امروز نفت آرام و قرار ندارد.
ما همچنین از هویت یابی علنی چپ و رهبران کارگری با اسم و رسم خود سخن گفتیم . از حضور خانواده های کارگران در اعتراضات کارگران سخن گفتیم و نتایج مستقیمش را همه می بینیم.
آخرین نکته اینکه یک تلاش ما جلو آوردن شعارهای سراسری در میان همه بخش های کارگری بوده است. ما بطور مثال در تکمیل شعار درمان کارآمد حق مسلم ماست که معطوف به اجرای همان سطح محدود مصوبه حکومتی بود، در تبلیغاتمان تلاش کردیم شعار “درمان کارامد، درمان رایگان است” را جلو بیاوریم و در عمل و در کف خیابان شعار درمان رایگان برای همه میخش کوبیده شد. یا اینکه برای ما روشن بود که همسان سازی حقوقها برای بازنشسته و یا رتبه بندی برای معلم یک گشایش است. اما با تاکید بر افزایش حقوق به بالای خط فقر به عنوان نماد اعتراض به فقر، کاری کردیم که این مطالبات در عمل مبارزاتی آنها با اعتراض مشخصی همراه شود تا بند ناف آن از محدوده مجلس اسلامی و سردواندن در کرویدورهای آن جدا شود.
همه اینها که اشاره کردم امروز مواضع و خط و جهت گیریهای کارگران و معلمان و بازنشستگان در اعتراضاتشان است. حتی اگر رشد و پیشروی مبارزه طبقاتی به طور عینی این سیاستها و خواستها و جهتگیریها را به راس مبارزات کشیده باشد، این خود به معنای درستی سیاستهای حزب و پیوند عمیق آن با جامعه، طبقه کارگر و اعتراضات اجتماعی است.
دخالت ما به عنوان حزب در عرصه های مبارزاتی همچنین تاثیر مستقیمش این بوده که اتحاد طبقاتی در سطح جامعه تقویت شود و این اتحاد را در تکثیر شعارهای آنها و مضمون واحد خواستهای اساسی آنها میشود به روشنی دید. از سوی دیگر در میان فعالین خود این عرصه ها شاهد این هستیم که خواستهای آنها از سطح خواستهای صنفی مشخص فراتر رفته و گفتمان های سرنگونی طلبانه و علیه تبعیض طبقاتی و سرمایه داری حاکم در آن ها هر روز جلوتر آمده است.
خلاصه کلام اینکه در این چند ساله ما شاهد یک دوره درخشانی در جنبش کارگری بوده ایم. مبارزات قهرمانه کارگران نیشکر هفت تپه، به میدان آمدن هزاران کارگر نفت و ترک خوردن دیوار خفقان پادگانی در مراکز نفتی، تجمعات گسترده و سراسری بازنشستگان، تجمعات اعتراضات معلمان در بیش از هفتاد شهر، اعتراضات کارگران در معادن و شهرداری ها و ماشین سازیها و کشاورزان در اصفهان که التحریز خود را به پا کرده اند و بخش عمده آنها کارگران کشاورزی هستند.و غیره و غیره از جمله نقطه عطف ها بود.
ما با رویکردهای خود که به رئوس آن اشاره کردم حضور فعال و دخالتگری در تمام این عرصه ها داشته ایم. و نتیجه آن روی آوری بیشتر از سوی بخش های مختلف کارگران و بویژه اکتیویست های این جنبش ها به حزب است.. پیامهای ارسالی به همین کنگره از جمله پیام کارگران از نفت و هفت تپه و معلمان و بازنشستگان و کشاورز در اصفهان و از فعالین دفاع ا زحقوق کودک و بخش های مختلف اجتماعی آینه ای از ابعاد حضور اجتماعی حزب درجنبش کارگری و در کل جامعه است.
من در آخر دست همه کسانیکه فعالیت خود را در راستای گفتمانهایی که گفتم قرار داده اند بگرمی میفشارم. و این هم جهتی میتواند مبنای فعالیت مشترک ما باشد. ضمن اینکه شما را فرامیخوانم که بیایید عضو این حزب بشوید. و در عین حال از همه کارگران و از همه شما مردم دعوت میکنم که به این حزب بپیوندید. زنده باد حزب.
کارگرکمونیست ۷۰۴