درباره جنبش کنترل محلات:گفتگو با حمید تقوائی در برنامه سازمانده در تلویزیون کانال جدید

شهلا دانشفر: در خیزش مردمی در دیماه نوعی از اعتراض و مبارزه در محلات شکل گرفت که در واقع گام مهمی برای گسترش اعتراضات بود و چشم انداز تازه ای برای سازمانیابی اعتراضات مردمی بدست داد. اما بعضا گفته میشود که این نتیجه یک عقب نشینی در برابر سرکوب شدید حکومت بود. یا بعضا گفته میشود مردم ناگزیر بودند و این حرکتی خود بخودی بود. تصویر شما از این مساله چیست؟

حمید تقوایی: در این تردیدی نیست که در اثر برخورد سرکوبگرانه حکومت مبارزه به محلات کشیده شد. منتها این به معنی عقب نشینی نیست. این تعرض تازه ای به نیروهای سرکوبگر رژیم بود. کشاندن مبارزه به محلات تاکتیک “شوک تراپی” حکومت را که خودشان از آن صحبت کرده بودند و قصد داشتند با اولین برآمد مردم بعد از گرانی بنزین، چنان بکوبند که فوری اعتراضات قطع شود و مردم به خانه بروند، بی اثر کرد و به شکست کشاند. گرچه از پیش مردم چنین نقشه و طرحی نداشتند ولی عملا وقتی که رژیم رو به مردم شلیک کرد و به آن صورت خشن به اعتراضی که فقط به شکل مسدود کردن خیابانها و توقف اتوموبیل ها بود برخورد کرد، مبارزات به محلات کشیده شد و درگیری در محلات شروع شد. این در واقع خنثی کردن عملی تاکتیک “شوک تراپی” حکومت بود. به نظر من هم از نظر عملی و تاکتیکی و هم از نظر دراز مدت تر و استراتژیک تر در سازماندهی جنبش سرنگونی و مبارزات مردم این یک گام به جلو بود.

شهلا دانشفر: بطور واقعی وقتی با دوستان از ایران صحبت میکردیم و گزارشات را می شنیدیم  میگفتند که در واقع مردم میخواستند التحریر را شکل دهند ولی بعد هوشیارانه حرکت خود را به محلات کشاندند. طبعا این حرکت اینطور نبود که تماما خود بخودی باشد. در جاهائی سازمانیافته صورت گرفت. بخشا ادامه فضای اعتراضی در خیابان بود که فورا به کنترل محلات کشیده شد. با این کار همانطور که اشاره کردید در واقع مردم عزم خود را برای ادامه اعتراضشان نشان دادند و محلات را تحت کنترل قرار دادند. اما اجازه بدهید اینجا  بر خود موضوع کنترل محلات مکث کنیم. تصویر و تبیین شما از این شکل اعتراض چیست؟

حمید تقوایی: کنترل محلات به نظر من یک نوع سازماندهی جنبش سرنگونی است که ما از قبل با طرح سازماندهی شوراهای مبارزات و هماهنگی اعتراضات آنرا مطرح کرده بودیم. در تجربه این اتقاق افتاد. وقتی که خیزش مردم در اعتراض به گرانی بنزین وحشیانه سرکوب شد خواه ناخواه راهی در مقابل مردم نبود به جز اینکه مبارزه را بکشانند به محلات و با نیروهای سرکوبگر درگیر بشوند. این کاملا به نفع مردم و به ضرر حکومت بود. همانطور که اشاره کردید مردم قصد داشتند با الهام از مبارزات مردم در عراق که هنوز هم جریان دارد، تجمعی نظیر التحریر را شکل بدهند. مثلا میدان انقلاب و یا مراکز دیگری را اشغال کنند. ولی رژیم بمردم شلیک کرد با این انتظار که حرکت را در نطفه خفه کند. اما این اتفاق نیفتاد. مردم مرعوب نشدند و با حمله به مراکز مذهبی و نیروهای یگان ویژه و آتش زدن بانکها در برابر حکومت ایستادند و به این ترتیب درگیری مردم با نیروهای سرکوبگر در محلات مختلف آغاز شد.

   این  شکل تازه ای از سازمانیابی جنبش سرنگونی است. شکل موثری است که میتواند نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی را متفرق و پراکنده کند، به موضع دفاعی بیندازد و ابتکار تعرض را بدست مردم بدهد. از این نقطه نظر من فکر میکنم این یک شکل پیشرفته ای از تعرض جنبش سرنگونی در مقابله با حکومت است.

شهلا دانشفر: این شکل از سازماندهی اعتراض چقدر در تاریخ انقلابات کشورهای دیگر سابقه داشته است؟

حمید تقوایی: این میتواند جوانه هایی از شوراها باشد. انقلاب اکتبر این شکل را بدست داد. در انقلاب ٥٧ نیز شوراها وسیعا شکل گرفت. در کردستان به آن گفته میشد بنکه ها که همان شوراهای مردمی بود. در سال ٥٧ و ٥٨ بطور گسترده ای در تهران و شهرهای دیگر مردم در سطوح مختلف آزادی را با شوراها معنی کردند، در شوراها متشکل شدند و همه جا صحبت از شوراها بود. در محلات، در کارخانه ها، در دانشگاهها، در ادارات، حتی در ارتش در یک سطحی شوراها تشکیل شدند. این تجربه ارزشمند انقلاب ٥٧ بود  و تا امروز این ایده و این گرایش و جهت گیری مردم بطرف نوعی از سازماندهی خود به شکل شورایی در فرهنگ مبارزاتی و خودآگاهی جامعه وجود دارد.

   دیدیم که قبل از خیزش آبان در هفت تپه پرچم شوراها بلند شد، صحبت از اداره شورایی شد و با استقبال روبرو شد. بویژه از جانب جنبش دانشجوئی و بخش های دیگر طبقه کارگر. در خیزش آبان  هم  گرچه  کسی از شوراهای محلی صحبت نکرد ولی عملا نطفه و اشکال اولیه تشکلهای شورائی در محلات شکل گرفت. 

   اینها اشکالی از خودسازمانیابی مردم هستند که امروز بیشتر بعنوان ارگانهای مبارزاتی مطرح هستند تا ارگانهای اداره جامعه. تشکلهائی که میتوانند در هر محله مبارزه را قویتر و متحدتر و هماهنگ تر کنند.

   ما بعد از ٩٦ ایده و گفتمان شوراهای سازماندهی و هماهنگی مبارزات در جنبش سرنگونی را مطرح کردیم و سازماندهی آنرا در دستور گذاشتیم. در تجربه خیزش آبان دقیقا مردم در همین جهت حرکت کردند و این شکل را به خودشان دادند. باید این شکل را تقویت کرد، به آن ساختار داد و آن را به یک شکل معین سازماندهی مبارزه علیه جمهوری اسلامی تبدیل کرد. 

شهلا دانشفر: اتفاقا سئوال بعدی من همین بود که رابطه کنترل محلات با شوراهای سازماندهی اعتراضات که فراخوانش را داده ایم چیست که پاسخ دادید. اما اینجا شما به این اشاره کردید که باید به این کار ساختار داد. یعنی چه باید کرد و چه تصویری در ذهن شما از این کار هست؟

حمید تقوایی: ببینید فعالینی که در این خیزش اخیر شرکت داشتند اینطور نبود که همین امروز به مبارزه آمده اند. بسیاری از آنها در اعتراضات قبلی حضور داشتند. این نسل همان نسل خیزش ٩٦ است. فعالین آبانماه تجربه عظیمی از اعتراضات در سال ٩٦ داشتند. فعالین ٩٦ و فعالین اعتراضات گسترده ای که بعد از ٩٦ در عرصه های مختلف شکل گرفت در خیزش آبانماه نیز نقش فعالی داشتند. به همین خاطر همانطور که شما هم اشاره کردید تا حدی سازماندهی وجود داشت. اینطور نبود که خودبخودی و اتمیزه افراد منفردی شروع به این کار کردند. تجربه اعتراض و مبارزه بویژه از ٩٦ تا امروز باعث شد تا فعالین به سرعت به خود سازمان بدهند. حتی خانواده ها، حتی نسلهای به اصطلاح سالمند تر، زنان، بخش های مختلفی از جامعه درگیر این مبارزه شدند. این یک مبارزه چریکی پارتیزانی نبود که فقط جوانان درگیر آن هستند. میخواهم بگویم که خود ساختار اجتماعی مردم، و تجربه و فعالیت جوانان و بیکاران و کارگرانی که در محلات درگیر بودند  دست در دست هم دادند و این شکل را به وجود آوردند.

   این را باید آگاهانه دنبال کرد. نباید اجازه داد و صبر کرد تا برآمد دیگری شکل بگیرد و دوباره برویم همدیگر را پیدا کنیم. از همین امروز باید در محلات اکتیویستها و فعالین این جنبش، نه فقط جوانان بلکه بخش های مختلف جامعه، کسانیکه تجربه دارند، کسانیکه واقعا عزم جزم کرده اند که مبارزه را ادامه دهند و این حکومت را بیندازند، ارتباطات وسیعی با هم برقرار کنند.

   اینترنت مثل همیشه میتواند نقش مهمی در این سازماندهی داشته باشد. ابتدا اینترنت را قطع کردند ولی دوباره مجبور شدند آنرا راه بیندازند. الان مردم این ابزار را در اختیار دارند. از این طریق   محلات مختلف میتوانند به همدیگرمرتبط شوند. میخواهم بگویم قبل از اینکه اعتراضی باشد، یا برآمد دیگری باشد باید جنبش کنترل محلات به خودش شکل دهد. و این وظیفه اکتیویست هاست که در هر محلی جمعهائی را تشکیل دهند و با همدیگر متحد و هماهنگ شوند، تا همانطوریکه مثلا فرض کنید در یک کارخانه کارگران فراخوان اعتصاب میدهند، آنها نیز در محلات بتوانند فراخوان به کاری بدهند و ما شاهد این باشیم که مثلا ده ها و یا صدها محله در تهران و یا در هر شهر دیگری هم زمان حرکتی را شروع میکنند. مثلا فرض کنید با تظاهرات شبانه شروع میکنند. با شعار دادن ها در خیابانها و پشت بامها این کار را میکنند. با مسدود کردن خیابانهای محله برای اینکه نیروهای سرکوبگر نتوانند سراغ مردم بیایند و با برپایی تظاهرات در محلات شروع میکنند. این شکل سازماندهی میتواند مبارزه را از حالت واکنشی و مثلا عکس العمل به گرانی بنزین و یا هر چیزی دیگر دربیاورد و آنرا به یک حرکت ابتکاری تبدیل کند که کنترل آن و تصمیم در مورد اینکه ما چه موقع و به چه شکل اعتراض را شروع میکنیم، دست خود مردم باشد. به این معنا است که من میگویم لازمست محلات یک ساختار تشکیلاتی پیدا کنند و به هم متصل شوند و هماهنگ شوند. مثلا در مناطق بزرگ تشکل محلی میتواند به اصطلاح یک ساختار هرمی داشته باشد. یعنی در هر منطقه کوچکتری، در یک خیابان یک محله فعالین متشکل میشوند واین جمع ها در شبکه ای به هم می پیوندند و به این ترتیب یک منطقه  مثلا فرض کنید تهران پارس، یا قلعه حسن خان و غیره در کنترل مردم قرار میگیرد.  باید به شبکه ای از جمع های چند نفره شکل داد تا بتوان مبارزات کل محله را هماهنگ کرد و به پیش برد.

   یک نکته دیگر نیز اینست که هر محله خصوصیات و ویژگی های خود را دارد. بطور مثال در محلاتی مردم میتوانند مزدوران حکومتی را شناسایی کنند. یا با شیوه های مشخصی  خیابانها و کوچه ها در یک محله را مسدود کنند؛ نوعی باریکاد بندی خیابانی که در هر محله میتواند شکل ویژه ای داشته باشد. یا اشکال ویژه ای برای خنثی کردن و به عقب راندن نیروهای سرکوبگر. اینها اشکالی از مبارزه در محلات است که  برحسب مشخصات و موقعیت هر محله میتواند اشکال مختلفی بخود بگیرد. بعنوان نمونه اقدامی مثل اعتراضات شبانه میتواند فرامحلی شکل بگیرد ولی هر محله شکل ویژه ای داشته باشد. هر محله میتواند این اعتراض را با توجه به خصوصیات، امکانات و راههای عملی محله خودش پیاده کند و با دیگر محلات هماهنگ  به پیش ببرد.   

شهلا دانشفر: در واقع اتفاقی که در آبانماه افتاد یک تمرینی بود. در این اعتراضات مردم محلات را بیشتر شناسایی کردند. نیروهای همراه خود را بیشتر شناسایی کردند. در این جریان گزارشاتی داشتیم که خیلی از مردم درب منازلشان را باز گذاشتند و به جوانانی که در صف جلوی اعتراضات بودند پناه میدادند. یا به زخمی ها کمک میکردند. مواد غذایی می آوردند. همیاری میکردند. زخمی شدگان را خیلی جاها حکومت سعی میکرد به بیمارستان انتقال دهد و بعد هم دستگیر کند. خیلی از مردم محل زخمی ها را نجات میدادند. همه این کارها در واقع نوعی تقسیم کار سازمانیافته در محله تحت عنوان همان چیزی که ما الان در موردش صحبت میکنیم، یعنی کنترل محلات صورت گرفته است. همه این فعالیت ها را میتوان ساختار داد. برای مثال همین الان در عراق کتابخانه های محلی درست کرده اند. اینها همه تجارب ارزنده ای است و من به همه کسانیکه در این مبارزات بدین شکل فعال بوده اند، فراخوان میدهم که تجربه خود را مکتوب کنند تا این تجارب را بشود به بخش های مختلف به عنوان شکلی از سازماندهی اعتراض منتقل کرد. طبعا مدیای اجتماعی نقش بسیار مهمی دارد که به این فعالیت ها شکل و ساختار میدهند. و همین الان که اینترنت دوباره به راه افتاده میتوانند این ساختار را محکم تر کنند. ضمن اینکه همین الان برای حفظ ارتباطات در نبود اینترنت از شیوه ای از ارتباط با استفاده از بلوتوت صحبت میشود. اما یک جنبه دیگر مساله اینست که ما در برنامه حزب از شوراهای محیط کار و زیست صحبت کردیم. رابطه ساختار به شکل کنترل محلات با شوراهای محیط کار و محل زیست چیست؟

حمید تقوایی: چشم انداز شکلگیری شوراهای محلی در واقع  اهمیت استراتژیک کنترل محلات را نشان میدهد. ببینید امروز وقتی که از کنترل محله صحبت میکنیم این یک امر مبارزاتی است. منظور اداره آن محل، اداره برق و آب و شهرداری و غیره نیست. ولی به آن سمت میرود. این جهت را دارد. آن روند را جلوی چشم میگذارد و در افق قرار میدهد.

   امروز و در شرایط حاضر بحث بر سر ارگانهای مبارزاتی است که در محلات تشکیل میشود تا مبارزه را علیه جمهوری اسلامی در محل سازمان دهد. تا بتواند برآمدهای دیگری را ایجاد کند، تا بتواند به تعرض دیگری علیه حکومت شکل بدهد. حتی در مقطعی مساله اسلحه مطرح میشود و اینکه چطور میتوان از محله ای که در دست مردم است مسلحانه دفاع کرد. به این معنا امروز مساله محوری کنترل محلات مساله مبارزه است. در نیشکر هفت تپه نیز وقتی شوراها مطرح شد گرچه از اداره کارخانه صحبت کرد اما این یک نوع چالش جمهوری اسلامی بود. در واقع پیام اداره شورایی در هفت تپه این بود که  این مدیران و این آقا بالا سرها و این سرمایه داران و این حکومت نمیتواند تولید را اداره کند و ما کارگران میتوانیم. ما کارخانه را در دست میگیریم و اداره میکنیم. این هم یک چالش مبارزاتی حکومت بود در آن مقطع و هم این چشم انداز را در مقابل قرار میداد که کارگران باید تولید را در دست بگیرند. خود مردم باید امور را در دست بگیرند. ما کارفرما و مدیر و آقا بالاسر نمیخواهیم. خودمان تولید را در دست میگیریم.

   در محلات نیز مبارزه چنین شکلی دارد. کنترل محلات امروز شکلی از چالش حکومت  است با این پیام  که در محله تو جایی نداری، ما از محله بیرونت میکنیم. اعتراضات در محله را سازمان میدهیم تا ساقطت کنیم. ممکن است یک جنگ و گریزی باشد. محله ای بدست مردم بیفتد بعد از دو روز بدست رژیم بیفتد و دست بدست شود. نمی دانیم آینده به چه شکلی خواهد بود. ولی کنترل محلات که امروز جنبش آن شروع شده است این تصویر را کاملا محتمل میکند که انقلاب در ایران شکل گسترده تری از فقط اعتصابات و تحصن ها در میادین و غیره پیدا کند و کشیده شود به تمام محلات و خیابانها و کوچه پس کوچه ها و شهرهای مختلف به نحوی که بتواند کاملا نیروی حکومت را تحلیل ببرد و نهایتا ضربه نهایی را وارد کند.

   به همین خاطر از هر نظر که نگاه کنید کنترل محلات امروز امری مبارزاتی است. و این کمیته ها و یا شوراها و ارگانهایی که در محلات تشکیل میشوند اینها اساسا یک نقش مبارزاتی دارند. ولی در عین حال این پیام و این چشم انداز و این افق را در مقابل چشم جامعه میگذارد که ما باید شهرها را در دست بگیریم. کنترل محلات میتواند به کنترل شهرها منجر شود. همانطور که مردم میگویند جمهوری اسلامی را از محلات بیرون میکنیم. با گسترش آن در واقع میگویند از جامعه بیرون میکنیم، سرنگونش میکنیم و آنوقت دیگر باز به خانه بر نمیگردیم. ارگانهای مبارزاتی که در کارخانه ها ایجاد شده، در محلات شکل گرفته، اینها میتوانند پایه های شوراهای محلی و کارخانه ای باشند که ما در برنامه یک دنیای بهتر و در استراتژی حزب به عنوان ارگانهای دخالتگری مستقیم مردم، اعمال اراده مستقیم مردم و در نهایت ارگانهای حکومتی مردم، اعلام کرده ایم. جمهوری سوسیالیستی که ما خواهان آن هستیم بر شوراهای محلی و شوراهای محل کار و زیست متکی است. بعد از پیروزی، بعد از سرنگونی حکومت، تشکلهای نوع شورائی در کارخانه ها و محلات، مردمی که در محلات سازمان یافته اند، کارگرانی که در کارخانه ها سازمان یافته اند، بسرعت میتوانند بصورت ارگانهای اداره امور و ارگانهای حکومتی به خودشان شکل بدهند.

شهلا دانشفر: اجازه بدهید روی همین جنبه ابزار سازماندهی اعتراض صحبتی بکنیم. ما شورای سازماندهی اعتراضات در محلات و شورای هماهنگی اعتصابات در کارخانجات را مطرح کرده ایم. شورایی که چشم انداز و استراتژی آن در همان جهتی است که شما اینجا تحت عنوان ابزار اداره جامعه اشاره کردید.  یعنی خود ما مردم امور را در دست میگیریم. اما نکته ای که هست بعضا گفته میشود که کنترل محلات پارتیزانی است. فقط جوانان را در بر میگیرد. البته با توضیحاتی که دادید روشن شد که چطور کنترل محلات میتواند با ساختار دادن به خود ابعاد توده ای و اجتماعی پیدا کند و کل محل را به حرکت در بیاورد، امروز در اعتراض و فردا در اداره جامعه. ولی بد نیست این  نکته را کمی بیشتر توضیح بدهید.

حمید تقوایی: ببینید کسانی که میگویند کنترل محلات شکلی پارتیزانی از مبارزه است، تنها این را می بینند که در صف اول این مبارزه جوانان قرار دارند. آنها هستند که درگیر میشوند، خیابانها را می بندند، زد و خورد میکنند با نیروهای سرکوبگر و غیره. این واقعیتی است ولی از اینجا نمیتوان نتیجه گرفت که کنترل محلات حرکتی پارتیزانی است. حرکت پارتیزانی یعنی فقط قشری از جامعه دست میزند به یک عمل جسورانه و قهرمانانه و بقیه جامعه ناظر است. یا حتی ممکن است مردم مرعوب بشوند. بعضی ها معتقدند درگیری قهرآمیز جوانان با مزدوران حکومتی مردم را میترساند. میگویند جوانان بطور فیزیکی درگیرمیشوند ولی از نظر سیاسی، از نظر روانشناسی اجتماعی این امر مردم را میترساند و محافظه کار میکند. و از اینجا به این نتیجه میرسند که این کار به اصطلاح زودرس است و مردم میروند به خانه ها و دیگر حتی در همان حد تظاهرات هم شرکت نمیکنند. 

   این گفته ها درست می بود اگر جامعه آن مبارزاتی که مثلا ما از سال ٩٦ تا کنون شاهدش بوده ایم را در کارنامه خود نمیداشت. اگر جامعه ساکت و آرام میبود. اگر این حرکت منطبق نبود با آن جنبش عظیمی که در جامعه جریان دارد و یا با آن نفرت عمیقی که همه مردم از این حکومت دارند، با آن عزم و اراده ای که مردم دارند، با آن آمال و آرزوهایی که مردم دارند و میخواهند از شر این حکومت خلاص شوند، آن موقع میشد این حرکت را پارتیزانی و زودرس ارزیابی کرد. آنوقت   میشد خیزش آبان را شورشی جدا از مردم دانست. عصیانی که فقط جوانان خشمگین عامل آن بودند. اما همه میدانند به هیچوجه شرایط اینطور نیست. همین تجربه اخیر آبان ماه به ما نشان داد که بخش وسیعی از مردم  محلات درگیر شدند. درست است که جوانان در صف اول بودند. ولی یک زمینه و یک پشت جبهه خیلی قوی ای وجود داشت. خانواده ها، زنان، گروههای سنی مختلف همیاری کردند. کمک رسانی کردند. همانطور که شما اشاره کردید در منازل را باز کردند و پناه دادند. مجروحین را به خانه ها بردند. به مبارزین غذا رساندند و غیره و غیره. تمام بافت اجتماعی جامعه در هر محله ای درگیر قضیه شد. بنابراین به هیچوجه نمیشود این حرکت را جدا از مردم و  حتی زودرس و جلوتر از مردم تلقی کرد. بر عکس، خیزش آبان حرکتی بود در ادامه و بر متن یک گرایش و جنبش گسترده اجتماعی برای سرنگون کردن جمهوری اسلامی.

   در تجربه آبانماه شکلی از مبارزه بدست داده شد که بخش گسترده ای از جامعه را فعال کرد. مبارزه از تظاهرات و تجمع در خیابانهای اصلی و  میادین شهر فراتر رفت. نمیگویم که این اشکال مبارزه کنار رفته. این اشکال اتفاقا بر این مبنا و بر دوش سازمانیابی محلات میتواند در اشکالی قویتر و خیلی تعرضی تری شکل بگیرد. ولی مساله این است که یک شیوه دیگری در مبارزه توده ای شکل گرفت و به زرادخانه جنبش سرنگونی اسلحه دیگری اضافه شد. و این اسلحه خیلی موثری هست به خصوص در این دوره که حکومت تصمیم گرفته است از زمین و هوا مردم را بکوبد. در این شرایط کنترل محلات کاملا میتواند این تاکتیک حکومت را خنثی کند و توازن قوا را به نفع مردم تغییر دهد.

شهلا دانشفر: یک بحث دیگر اینست که میگویند که بعد از سرکوب ها الان خیلی زمینه برای این کار نیست. حکومت طرحهای بدیل محله محور را دوباره به راه انداخته است. حتی خود خامنه ای دستور داد به بسیجیان و گفت آتش به اختیار باشند. در این رابطه صحبت شما چیست؟

حمید تقوایی: روشن است که چون مردم مبارزه را به محلات کشیده اند حکومت نمی نشیند تماشا کند و دست روی دست بگذارد. تمام تلاشش را خواهد کرد و همانطور که اشاره کردید از قبل نیز این طرح ها را داشتند که نیروهای سرکوب را در محلات سازمان بدهند. طرح های محله محور به این معناست که رژیم میخواهد مزدوران و اوباش خود را در هر محله ای بخط کند و بنوعی آنها را در سرکوب مردم هر محله مختار یا “آتش به اختیار”  کند.

   ولی از سوی دیگر مردم مزدوران حکومتی را خوب می شناسند. با اینها هم محله اند. خانه هایشان را می شناسند. اسم و رسمشان را میدانند. مراکز استقرارشان را میدانند و یا شناسایی میکنند. دیگر مردم با نیروهایی با ماسک و سپر در مراکز اصلی شهر مواجه نیستند. اوباش و مزدوران محلی رژیم را مردم بخوبی میشناسند. از همین رو مردم میتوانند آنها را در محلات تحت تعرض و فشار قرار بدهند. من فکر میکنم این تاکتیک کنترل محلات باعث ریزش نیروهای حکومتی میشود.  مجبورند مزدورانشان را از محله ای به محله دیگری بفرستند. اما این هم مانع از  شناسائی و افشا آنان ازجانب مردم نخواهد شد. محلات جزایر جداگانه ای نیستند، مردم با هم مرتبط اند و مزدوران حکومتی هر جا ساکن باشند در هر حال تحت فشار و مورد تعرض مردم هم محله ای شان قرار خواهند گرفت. و این امر میتواند تضعیف روحیه، تمرد و سرپیچی، و نهایتا ریزش نیروهای سرکوب را بدنبال داشته باشد. 

   در یک سطح عمومی و کلان تر، از آنجا که مبارزات محلی بخش وسیعتری از جامعه را در برابر نیروهای حکومتی قرار میدهد کارائی و قدرت مانور این نیروها را بمراتب کاهش میدهد. ببینید در  یک تظاهرات در میدان اصلی شهر حتی اگر هزاران نفر در آن شرکت کنند هنوز تمام جامعه با ساختار اجتماعی اش به حرکت در نیامده است. مردم از محلات مختلف در نقطه ای اجتماع کرده اند و میتوانند آماج حمله نیروهای حکومتی قرار بگیرند. در صورتیکه اگر شما بتوانید مبارزه را در صد محله یک شهر به پیش ببرید، صدها هزار نفر در محل زندگی خود فعال و درگیر میشوند، آن هم در شرایطی که میدان نبرد و نیروهای دشمن را بخوبی میشناسند و می توانند تاکتیک ها و شیوه های متعددی را بکار ببرند، مثل تظاهرات شبانه، مثل شعار دادن روی پشت بامها، مثل شعار نویسی بر در و دیوار، بستن خیابانها و تجمع کردنها و شعار دادن و بنر و پلاکارد بلند کردن و سخنرانی کردن و غیره. تمام اینها وقتی در صدها محله اتفاق بیفتد از نیروهای محله محور حکومتی کار چندانی ساخته نیست. با چنین شیوه هائی مردم میتوانند با نیروی بیشتر و قویتر مبارزه شان را به پیش برند. میتوانند گسترده تر و تعرضی تر مقابل حکومت مبارزه کنند.

شهلا دانشفر: یک نکته مهم اینست که نیروی سرکوبگر خود حکومت نیز روحیه هایشان خیلی پایین است و از رفتن به محلات و قرار گرفتن در محاصره مردم بیم دارند.

حمید تقوایی: دقیقا اینطور است و اگر درگیری با حکومت ادامه یابد جنگ به خانه های مردم کشیده میشود. و دیگر مزدور حکومتی نمیتواند براحتی وارد خانه ها شود. به نوعی حکومت شکل نیروی اشغالگری را به خود خواهد گرفت که مردم حتی در خانه ها نیز با آن خواهند جنگید و آنها را عقب خواهند زد. یک حکومت سرکوبگر، یک دیکتاتوری که بخواهد جامعه در حال اعتراض را خفه کند باید با تانک و توپ بیاید و میدان های اصلی شهر را بگیرد و در صورتی پیروز است که بتواند اختناق را حاکم کند و یک حالت گورستانی حاکم کند. جمهوری اسلامی به هیچوجه قادر به این امر نیست. نه بعد از ٨٨  و ٩٦ توانست جامعه را مرعوب و ساکت کند و نه به طریق اولی امروز میتواند. اما حتی اگر موقعیت فاشیسم هیتلری در فرانسه را هم میداشت نمیتوانست به سلطه خود ادامه بدهد. در فرانسه هم  هیتلر با جنبش توده ای مقاومت روبرو بود که از محله ها و کوچه خیابانهای پاریس شروع شد. کل جامعه درگیر شد و در هیچ کوی و برزنی فاشیستهای اشغالگر امنیت نداشتند. در هر منطقه ای هر سرباز آلمانی میتوانست مورد تعرض و حمله قرار بگیرد.

   در ایران امروز هم شرایط مشابهی برقرار است. حکومتی که با تانک و زره پوش نتواند توی میادین اصلی مردم را کنترل کند مجبور است نیروهایش را بفرستد به محلات و به کوچه پس کوچه و این جنگ خانه به خانه و جنگ کوچه به کوچه به نفع مردم است. به این معنا میخواهم بگویم که این تاکتیک، این مساله کنترل محلات، هر چه بیشتر به حکومت شکل یک نیروی اشغالگر میدهد و هر چه بیشتر بخش های مختلف جامعه، لایه های مختلف طبقه کارگر، بیکاران، جوانان، زنان را در  یک مبارزه ای توده ای علیه سرکوبگران وجلادان حاکم درگیر و فعال میکند.

شهلا دانشفر: همین الان کارزاری در میان مردم هست تحت عنوان گوشمالی دادن اوباش جمهوری اسلامی و شناسایی آنها. میگویند اوباش مزدور را شناسایی کنید. معرفی کنید. عکس های آنها را در مدیای اجتماعی پخش میکنند. به این ترتیب مردم ایستاده اند. اما یک نکته. شما در صحبتهایتان از جنبش کنترل محلات صحبت می کنید. لحظات آخر برنامه است. خیلی کوتاه توضیح بدهید چرا به آن جنبش میگوئید؟

حمید تقوایی: منظورم از جنبش کنترل محلات اینست که فکر نکنیم که آبانماه یک اتفاقی افتاد و مردم کنترل محلات را از دست دادند و حالا پراکنده میشویم و این فراموش شود و حالا باید برویم سراغ عرصه های دیگر مبارزه. همه عرصه ها مهم است. ما روی اعتصابات، اعتصابات سراسری و عمومی تاکید کردیم.  اینها همه واقعی است، امکانش هست و جوانه هایش را داریم می بینیم. روی تجمعات، تظاهرات، راهپیمایی های خیابانی تاکید کردیم و همه اینها سرجای خود مهمند. ولی باید ما کنترل محلات را به عنوان یک جنبش به رسمیت بشناسیم. به این معنا که باید حرکتی که در آبان ماه شروع شد به خودش سازمان دهد. شیوه های مبارزاتی اش را روشن کند. خودش را هماهنگ کند. و بعنوان یک ابزار موثر مبارزاتی در کنار عرصه های دیگر جایگاه خود را پیدا کند. به این معنا از جنبش کنترل محلات باید صحبت کرد. باید خصوصیات آنرا برشمرد. اشکال سازماندهی آنرا مشخص وعملی کرد. این جنبش باید اکتیویست های خود را پیدا کند. فعالین خودش را پیدا کند و تاکتیک های خودش را پیدا کند. مثلا فرض کنید مبارزات شبانه، شعار دادن بالای پشت بامها، تجمع در محلات و تظاهرات ها و اکسیونهای مقطعی برپا کردن، و اینها همه ممکن است. این جنبش باید این اشکال را مقابل خودش بگذارد. راهها را پیدا کند و ادامه دار باشد. جنبش کنترل محلات میتواند   زمینه هایی فراهم کند که تظاهرات ها، اعتصابات و تجمعات توده ای بر روی دوش آن شکل بگیرد.    

انترناسیونال ۸۴۵

اینرا هم بخوانید

روز جهانی کارگر روز حقیقت است– حمید تقوایی

مندرج در ژورنال شماره ۷۱۵ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …