پرونده شماره ٢٥٠٨علیه جمهوری اسلامی پرونده ایست که توسط “کمیته آزادی انجمن” سازمان جهانی کار به عنوان بخشی از گزارش ها و پرونده های دیگر در تاریخ ١٧ ماه ژوئن ٢٠١٧ جهت بررسی هیئت مدیره سازمان جهانی کار تهیه گردیده است. این پرونده اخیرا توسط فعالین ” اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران درایران” ترجمه و تنظیم و به همراه مقدمه ای،که حاوی “ارزیابی” این پرونده است،بعنوان سند معتبری علیه حکومت جمهوری اسلامی و از طریق بسیاری از سایت های فارسی زبان در اختیار عموم قرار گرفته است. (١)
اجازه دهید این نوشته را با جملاتی از خود این سند شروع کنیم تا آن دسته از دوستانی که خود این سند را نخواننده اند تا حدودی با محتویات این سند آشنا شوند.
اتحاد بین المللی درمعرفی اهمیت این سند مینویسد:’مطالعه پرونده ٢٥٠٨، برای کلیه فعالین کارگری ایران، مدافعین حقوق کارگران و از جمله وکلای کارگران بازداشتی و زندانی و نیز کلیه کنشگران حقوق انسانی ضروری است. این پرونده برای نخستین بار در سال ٢٠٠٦ پس از شکایت تشکلات کارگری بین المللی از جمهوری اسلامی به دلیل سرکوب فعالین و تشکلات مستقل کارگری و نقض آشکار مقاوله نامه های بنیادی سازمان جهانی کار، توسط رژیم جمهوری اسلامی، در “کمیته آزادی انجمن” سازمان جهانی کار گشوده شد. از آن زمان تا کنون این پرونده نه تنها همچنان مفتوح بوده بلکه برگ های دیگری از موارد نقض و سرکوب بیشتر حقوق کارگران در ایران به آن افزوده شده است. “اتحاد بین المللی” طی سال های اخیر و به ویژه در دو سال گذشته ضمن ترجمه متن اصلی پرونده ٢٥٠٨ محتوای این پرونده را مورد بررسی و نقد قرار داد. آنچه باعث شد که مجددا به این پرونده بپردازیم، این است که پرونده در سیصدوهشتاد و دومین (٣٨٢) گزارش کمیته آزادی انجمن به تاریخ ١٧ جون ٢٠١٧، بطور کامل تری درج شده است و از میان ١٧٦ پرونده موجود، این پرونده به عنوان یکی از دو پرونده مفتوح بسیارجدی و اضطراری شناخته شده و از هیئت مدیره سازمان جهانی کار درخواست گردیده که آن را مورد توجه ویژه خود قرار دهد’(کلمات بولد شده از نویسنده این مقاله است). این نوشته تاکید مجددی است از اهمیت این سند برای افشاگری علیه تزویر و حیله گری حکومت ضد کارگری جمهوری اسلامی و ” تشکلات کارگری” وابسته به آن و همچنین مماشات سازمان جهانی کار با این رژیم جنایتکار.
همانطوری که درمقدمه این سند آماده است از پاسخ های رژیم جمهوری اسلامی به کمیته آزادی انجمن، به خوبی می توان پی برد که رژیم دو هدف را بطور توامان دنبال می کند: “نخست توجیه و تداوم وضعیت موجود و دوم به تاخیر انداختن دائمی تصمیم سازمان جهانی کار در رابطه با نقض حقوق بنیادی کارگران ایران. اما همان گونه که از گزارش پیداست ترفند های رژیم در نوع پاسخگویی، نتوانسته است که نظر کمیته را تغییر دهد، بلکه کمیته بیش از پیش بر اجرای توصیه های خود تاکید کرده است”.
این سند نشان میدهد که چگونه جمهوری اسلامی از یک طرف با توسل به دروغ گویی آشکار و از طرف دیگر با پاسخ کلیِ و مبهم به تلاش مذبوحانه ایدرتوجیِه جنایات خود علیه فعالین کارگری ادامه میدهد. برای نمونه، رژیم در پاسخ به در خواست چندین ساله کمیته مبنی بر آزادی فوری رضا شهابی و پرداخت خسارت به ایشان با دروغ آشکار ادعا کرده است که “رضا شهابی نه به دلیل فعالیت های کارگری بلکه به دلیل همکاری با سازمان مجاهدین خلق تا سالهای ٢٠١٠ و حتی در دوران مرخصی استعلاجی اش که بهانه بازداشت و حبس طولانی او شد،محکوم و زندانی شده است. به همین گونه در ارتباط با ابراهیم مددی نیز رژیم می گوید محکومیت او ربطی به فعالیت های کارگری نداشته، و آقای مددی به دلیل فعالیت های “تبهکارانه” محکوم و زندانی شد”.(کلمات بولد شده از طرف نویسنده است)
درمقدمه این سند هم چنین آماده است که “نتیجه گیری ها و توصیه های کمیته نشان می دهد که کمیته تقریبا بطور دقیق از آنچه که در رابطه با مسایل کارگری در ایران می گذرد، آگاه است و بنابراین پاسخ های دولت جمهوری اسلامی نتوانسته است به اهدافی که رژیم دنبال می کند یاری رساند. با این وجود، از متن گزارش پیداست که کمیته آزادی انجمن، ضمن اینکه ادعاها و پاسخ های جمهوری اسلامی را نپذیرفته است، با آنها برخورد صراحت آمیزی نیز نداشته است”. البته و همانطوریکه دراین مقدمه آماده است روشن است که به عنوان بخشی از سازمان جهانی کار، که سازمانی سه جانبه گراست، انتظار بیشتری از این کمیته نمی توان داشت.
از زمان انتشار پرونده ٢٥٠٨ کمیته آزادی انجمن سازمان جهانی کار علیه جمهوری اسلامیتقریبا دو ماه میگذارد- دوماهی پر از التهاب در جنبش کارگری. دراین مدت جامعه ایران، از یک طرف،شاهد گسترش هر چه بیشتر جنبش کارگری در اقصا نقاط ایران بوده است. منجمله در این مدت، ما شاهد اعتراض با شکوه کارگران دو کارخانه آذر آب و هپکو در شهر اراک بوده ایم. تجمع سراسری باز نشستگان در ٣١ مرداد یکی دیگر از نقاط درخشان جنبش کارگری دراین دوره بوده است- تجمعی که اتحاد باز نشستگان و شاغلین ، اتحاد معلم، کارگر، پرستار را به نمایش گذاشت. مضمون این اتحاد و همبستگی اعتراض به کل توحش سرمایه داری حاکم، از جمله اعتراض علیه فقر، تبعیض، نابرابری، اختلاسها و سرکوبها با خواست میعشت، منزلت و داشتن یک زندگی انسانی بود.از طرف دیگر رژیم درمانده از مقابله با جنبش رو به گسترش کارگری، بیش از پیش،با شلاق و زندان به سرکوب بسراغ این جنبش و فعالین عملی و رهبران سراسری آن آمده است. از زمان نگارش گزارش کمیته انجمن آزادی تا کنون موارد جدیدی از نقض حقوق کارگران در ایران بطور مرتب صورت گرفته است. رضا شهابی، به رغم توصیه کمیته، دوباره به زندان برگردانده شده و هم اکنون در اعتصاب غذا بسر می برد. شاپور احسانی راد، عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران به اتهام اخلال در نظم عمومی به تحمل شش ماه حبس و ٣٠ ضربه شلاق محکوم شده است. اسماعیل عبدی همچنان در حبس است و دهها کارگر عدالت خواه در هفت تپه بازداشت و دادگاهی شده اند. حکم جلب مجدد علی نجاتی صادر شده است.
موج سرکوب اخیر جنبش کارگری تاکید مجددی است که تنها یک اعتراض سراسری و با پشتوانه اعتصابات سراسری کارگری است که میتواند رژیم را وا دار به یک عقب نشینی جدی نماید. این تنها طبقه کارگر است که با خواباندن مراکز گرهی ومهم تولیدی و خدماتی میتواند روح تازه ای در جنبش آزادی خواهی و برابری طلبی بدمد. و این امر بیش از پیش در گرو ایجاد تشکلات مستقل و توده ای طبقه کارگر است. تشکلات توده ای و سراسری که بتوانند نه تنها کارگران بلکه تمامی مزد بگیران جامعه و بیکاران را نمایندگی کنند. و این امر بیش از هر زمان دیگر به امر اتحاد و همدلی رهبران عملی و سراسری طبقه کارگر گره خورده است.
در اینجا باید به این مسله نیز اشاره کنیم که همین قدر عقب نشینی رژیم چه درمقابل جنبش کارگری درایران و چه در سازمان جهانی کار بیش از هرچیز مدیون فعالیتفعالین و رهبران عملی و سراسری طبقه کارگر بوده است. رهبران عملی و سراسری که با جسارت و از فدا کاری و مایه گذاشتن از جان و زندگی خود از یک طرفپرچم مبارزات جاری را بردوش کشیده و از طرف دیگر به چهره های جنبش کارگری ایران در مجامع بین المللی مانند سازمان جهانی کار تبدیل شده اند.
در همین راستا باید به نقش و سهم فعالین کارگری، سازمانها و احزاب چپ، رادیکال و کمونیستی،که در خارج از کشور و دررابطه با جنبش کارگری درایران فعالیت میکنند، در شناساندن جنبش کارگری و رهبران آن به سازمانهای کارگری درغرب، اشاره کنیم. شرکت حسن سعیدی در اجلاس اخیر سازمان جهانی کار نشان داد که سازمان جهانی کار تنها محلی برای شرکت نمایندگان تشکلات وابسته به جمهوری اسلامی نیست. این اجلاس هم چنین محلی است برای دفاع سازمانهای طرفدار جنبش کارگری ایران از فعالین جنبش کارگری درایران (٢). پرونده ٢٥٠٨ علیه جمهوری اسلامی در اصلشاهد دیگری است از تلاش مذبوحانه رژیم جمهوری اسلامی در پوشاندن چهره کریه و ضد کارگری خود در سازمان جهانی کار در مقابل فشاری که بخاطر شانساندن جنبش کارگری از طرف کلیه نیروهای طرفدار جنبش کارگری در ایران به رژیم جمهوری اسلامی و سازمان جهانی کار تحمیل شده است.
در خاتمه و هم چنان که در سند آماده است علی رغم همه موانع ساختار در سازمانهایی نظیر سازمان جهانی کار، مدافعین جنبش کارگری ایران در سطح بین المللی کماکان باید این فشار را به رژیم جمهوری اسلامی و سازمان جهانی کار اعمال نمایند. این مدافعین میتوانند “راه هکارهایی را که بتوان جمهوری اسلامی را به دلیل نقض مستمر و جدی مقاوله نامه های بنیادین سازمان جهانی کار تنبیه کرد، از جمله بررسی امکان تعلیق عضویت دولت جمهوری اسلامی و اخراج نمایندگان حکومتی که تحت عنوان “هیئت کارگری” در اجلاس سالانه سازمان جهانی کار شرکت میکنند (اما هم و غم شان جلوگیری از طرح شدن شکایات جدید علیه دولت جمهوری اسلامی ایران و به بن بست کشانیدن شکایات جاری است)، در دستور کار خود قرار دهند وبا صراحت و قاطعیت بیشتری سازمان جهانی کار را بیش از پیش تحت فشار قرار دهند’.
محمد کاظمی اوت ٢٠١٧
منابع مربوطه:
١.ترجمه و ارزیابی پرونده ٢٥٠٨ علیه جمهوری اسلامی”جدی ترین و اضطراری ترین پرونده مفتوح در سازمان جهانی کار”
٢. شرکت حسن سعیدی در اجلاس سازمانی جهانی کار، نقطه درخشانی درجنبش کارگری ایران