یادش بخیر منصور حکمت زمانی گفت قطار (حزب کمونیست کارگری) راه افتاده است و منظره ها به سرعت عوض میشود همگان را دعوت به سوار شدن کرد و تاکید کرد روزنه ای کوچک باز شده و همه شکوهش آن در همین است و همه را دعوت کرد سوار این قطار شوند. منظره ها به سرعت عوض شد و روزنه به شکافی بزرگ تبدیل شده و بار دیگر تاریخ وظیفه عظیمی را پیش روی کمونیستها گذاشته:تصرف قدرت توسط کمونیستها از هر زمانی محتمل تر شده است. کسانی (چپهای غیر سیاسی و سنتی و فرقه ای و هر نامی دیگری که میخواهید روی آن بگذارید) اما کنار ریل ایستادند سعی کردند که با پرتاب سنگ و شکستن شیشه قطار مانع حرکت قطار شوند چرا که هنوز که هنوز است باور ندارند که کمونیسم یک پای جدال بر سر قدرت است. و در جبهه دیگر، راست با سانسور شدید، با فوت کردن دور خود به خود دلداری می دهند که انشااله گربه است!
شاهد هستیم طرف ( یک زن)در مقابل سفارت جمهوری اسلامی در لندن عکس شاهزاده را دست گرفته و وقتی خبرنگار از او میپرسد: پی چی هستید؟ او به زبان شاهزاده نمی گوید “ایران آباد” و یا “ایران آزاد” و یا اینکه خدا کند سرمایه خارجی با سلام و صلوات وارد ایران شود و بساط استثمارش تضمین شده باشد و محیط کسب و کار ایمن باشد که تا کار آفرین محترم به سودش برسد و کارگر هم سی سال کمر بندها را محکم تر ببندد که خرابی ها زیادی به بار آمده است، و پاسپورت ایران معتبر بشود بلکه گفتمان حزب کمونیست کارگری را بر زبان جاری میسازد:” آزادی و برابری و رفع تبعیض”؛ این خواستها نه تنها باب طبع شاهزاده و شازده ها نیست بلکه وظیفه ذاتی شان مقابله با یک همچین خواستهایی است. شاهزاده و کل راست اگر امیدشان به”بچه های خوب سپاه و بسیج و ارتشیان غیور”و کل دستگاه امنیتی موجود است اما حزب کمونیست کارگری اتکایش به توده مردمی است که در پی “شادی و رفاه و آبادی” هستند.
این خواسته ها اما به خودی خود شکل نگرفته. منظره ها بدین خاطر تغییر یافته است که این قطار به هر ایستگاهی رسید تغییر شگرف در گفتمان و خواست جامعه ایجاد کرد. تلاش “هرکول وار” برای اینکه جامعه باور کند که “دنیای بهتر”شدنی است و این خود را در گفتمان اداره شورایی نشان داده و برای این مهم، امر مهمتری با تلاش همه جانبه حزب کمونیست کارگری شکل گرفت و آن اینکه خود انسان و هویت انسانی موضوع سیاست در ایران شد. در یک تلاش متشکل حزبی این حزب پایش را لای در سیاست گذاشته و نگذاشته پشت درهای بسته تصمیم سازان هر چه خواستند بکنند. حزب کمونیست کارگری همه تلاشهایی که برای تغییر در جامعه صورت گرفته به رسمیت شناخته و از همه کوششهای که در جهت خوشبختی انسانها بوده دفاع کرده است و در عین حال به آنها عمق بخشیده است.
نوشتند و گفتند که این حزب موج سوار است تا منکر شوند که این حزب خود موج را شکل داده است. کینه ورزانه مدعی شدند که این حزب به راست چرخیده و پوپولیست شده تا راست روی خود را پوشش چپ بدهند. خود را خسته کردند که حزب طبقه شکل نگرفته است باید از دل طبقه کارگر حزب بیرون بیایید تا مهجور بودن خود را از دنیای سیاست و مارکسیسم به اثبات رسانده باشند. در گرما گرم قیام و جنگ و گریز خیابانی توده به جان آمده با حاکمان اسلامی سرمایه از نبودن حزب کمونیستی ناله سر میدهند تا بی افقی و در حاشیه بودن خود را توجیه کرده باشند. این حزب را متهم کردند که انقلاب سواری میکند و در آستانه یک انقلاب ناباورانه به آن میپردازند. از بودن طبقات فرودست درخیابان ظاهرا به شعف آمده اند و شعر برای آنها می سرایند اما تا دلتان بخواهد “نقاط ضعف جنبش” را برجسته میکنند. اینها به زبان نمی آورند اما اپوزیسیون راست با صراحت تمام همیشه توی سر خودش و توده مردم زده است که اپوزیسیون جمهوری اسلامی بیچاره تر از این حرفهاست چرا که مثلا رهبری واحدی وجود ندارد. بی افقی خود را سر توده مردم خالی میکنند و تا میتوانند زبان به تحقیر و طعنه می گشایند و همه تجربه های تاریخی را به عمد کتمان میکنند تا مبادا توده مردم باور کنند که این نیروی آنها است که میتواند تغییرات را بوجود آورد.
اما توده مردمی که در یک حزب سیاسی متشکل باشند که خواسته های روشن وشفافی مطرح کرده باشد و راه عملی بودن آنرا نشان داده باشد بی هیچ تردیدی به مهیب ترین نیروی اجتماعی تبدیل میشود که هیچ مانعی نمی تواند پیشروی آنرا سد کند. و حزب کمونیست کارگری برخلاف اینها در تمام این سالها با باور به این امر سعی کرده که اعتراضات و مبارزات مردم را سازمان بدهد و آنرا گسترش دهد و عمیق سازد.
بقول آن تظاهر کننده عراقی در عراق مردم دارند دم اژدها را له میکنند و در ایران مردم سر اژدها را هدف گرفته اند. بودن این حزب و مهمتر اینکه این حزب میداند برای چی هست و میخواهد چه بکند ابزار مهمی است که توده های مردم میتوانند در آن متشکل شوند و مبارزات خود را به سرانجام موفقیت آمیز برسانند. این خطری است که سرمایه به خوبی حس میکند که مهر سکوت در مقابل جنایات هولناک جمهوری اسلامی بر لب زده است و اگر صدایی هم از اینها برخاسته بر اثر فشار مبارزات مردم بوده است. دنیا در حال پوست انداختن است و وجود حزب کمونیست کارگری و گفتمان کمونیسم کارگری نه تنها برای سرنوشت سیاسی ایران از اهمیت خاصی برخوردار است بلکه به شدت دنیای کنونی را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد و بار دیگر کمونیسم و مارکس محبوب خواهد شد. لنین انقلابات قرن بیستم را پرولتری خواند ( میتوانست اینگونه باشد) اما ما میتوانیم انقلابات قرن بیست یک را پرولتری سازیم چون ابزارش فراهم است و نقطه شروع نیز میتواند ایران باشد چرا که تلاشها و مبارزات حزب کمونیست کارگری در طی سه دهه اخیر این مهم را بیش از پیش ممکن ساخته است.
اینرا هم بخوانید
حزب کمونیست کارگری، حزب کمونیسم امروز- یاشار سهندی
سی وسه سال پیش، در زمانی که فروپاشی سرمایه داری دولتی حاکم بر شوروی به …