در حال تمیز کردن شیشه های ماشین بودم و ذهنم درگیر سخنان یک “محقق” بود. همسایه سر رسید. بعد از چاق سلامتی معمول با خوشحالی گفت: دیدید چکار کردند! حمله حماس به اسرائیل و کشتار مردم بیدفاع ساکن اسرائیل را می گفت. بی مقدمه گفتم: چکار کردند جز کشتار! با تعجب گفت: کشتار! ادامه داد: این وعده اللهی است! پرسیدیم: وعده اللهی کشتارهِ؟ ماند چه بگوید. بعد از اینکه نفسی چاق کرد گفت: “آنها هم کشته اند.” گفتم: آنها عین سگ هار، شما چرا از کشتار یک کفتار خوشحالی؟ حرفی نداشت و رفت. ناگفته نماند سر چیزهای شبیه این قبلا هم با هم جَرو بحث داشتیم!
این مکالمه یا بهتر بگویم همان “جَرو بحث” بسیار کوتاه را اگر جلو یک نفر بگذارید که هر جوری هست تصمیم به دفاع از حکومت اسلامی دارد و به عنوان یک “محقق” می خواهد به خواننده و شنونده خود القاء کند که حکومت اسلامی سرنگون شدنی نیست، همین مکالمه را سندی می سازد که بگوید: ” تنوع اجتماعی که از مشخصات جامعه ی ایران محسوب می شود، مستلزم در نظر گرفتن تکثر دیدگاه های سیاسی، بینش های ایدئولوژیک، ارزش ها و آرمان های ایرانیان است. یک شهروند این کشور می تواند در ماه رمضان روزه بگیرد و در بزرگداشت روز کورش کبیر نیز شرکت کند. با وجود مخالف بودن با حجاب اجباری، در همان حال روسری اسلامی را نماد مذهبی، فرهنگی و ملی به شمار آورد. ایرانی ها قادرند همزمان بر علیه حکومت دست به اعتراض بزنند و در عین حال پیروزی تیم فوتبال کشورشان را جشن بگیرند. نا رضایتی خود را نسبت به کمک هایی که از سوی تهران به سوریه ارسال می شود ابراز کنند و همزمان تحریم های اعمال شده از طرف آمریکا را محکوم کنند. آنها همچنین می توانند درعین مخالفت با موضع گیری های رژیم در ارتباط با شعار نابودی اسرائیل، مخالف سیاست دولت اسرائیل باشند. به همین دلیل است که تحلیل بیش از حد ساده گرایانه ی جامعه ی ایران، با نادیده گرفتن تنوع و همدلی آنها، می تواند به تحلیل های نادرستی منتهی شود، که اغلب به اتخاذ راهبردهای نا موفق منجر می شود.”
این سخنان که نسخه کپی شده دیدگاه یک اصلاح طلب حکومتی است از شخصی به اسم “راز زیمت (RAZ ZIMMT) محقق همکار در انستیتوی مطالعات امنیت ملی ( INSS) و در مرکز پیوند برای مطالعات ایرانی ( ACIS) در دانشگاه تل آویو است.” مرکزی که قرار است به دولت اسرائیل مشاوره بدهد که تصمیم سازی درست انجام دهد و در عین حال غافلگیر نشود! ( لازم به یادآوری است در باره تاریخچه این موسسه یاد آور شده اند، این موسسه بخاطر غافلگیری 50 سال پیش حمله دولتهای عربی همسایه، به اسراییل شکل گرفته است!)
یادداشتی در “لوموند دیپلماتیک فارسی” از ایشان تحت عنوان “ایران : «اکثریت خاموش»ی که همچنان در اعتراضات سیاسی شرکت نمی کند” منتشر شده است که پارگرافی که در بالا ذکر شد نتیجه ای است که در انتهای سخنانش گرفته است. ایشان با استناد به سخنان یک قاتلی که حالا عنوان “استاد جامعه شناسی” را یدک می کشد، یعنی حمید رضا جلائی پور، از جامعه ایران یک تصویر منفعل و بدبخت ارائه می دهد که در عین حال گویا ” جامعه ی ایرانی در گذار اعتراضات، عمیقآ چند پاره به نظر می رسد. دو جبهه با یکدیگر در نبردند : در یک سو، هواداران رژیم اسلامی، با گرایشی شدیدآ محافظه کارانه (اصولگرایان)، و در سوی دیگر، رفورمیست ها ( اصلاح طلبان) و بخشی از جوانان تشنه ی آزادی. بین این دو جناح، بخش وسیعی از « اکثریت خاموش» خارج از مبارزات قرار می گیرند”.
بنا به روایت ایشان یکی در مراسم عید غدیر میلیونی(!!؟- ایشان بد جوری تبلیغات حکومت اسلامی را قبول دارد-) شرکت می کند و دیگری در عین مخالفت با دین ولی مثلا حجاب اسلامی را نماد ملی می داند و این دو خیلی ریلکس در جامعه در حال تعامل با هم هستند. یکی این را می گوید و یکی آن؛ عین آنچه میان من وهمسایه ام گذشت! وقتی برای محکم بودن ادله خود به یک قاتل متوسل شوید همین می شود که فراموش شود یکی حمایت یک رژیم هار را با خود دارد و دیگری جوابش باطوم و قتل کف خیابان و بازداشت و شکنجه و زندان و اعدام است. و گویا به زعم این جناب محقق هنگام اعتراضات یک عده جوان دانشجو که کله پُر بادی دارند فعال هستند و “اکثریت خاموش” هم کارگران و بازنشستگان هستند که عافیت جویند در حالی که به روایت ایشان: “به چالش کشیدن رژیم مستلزم بسیج تمام گروههای مختلف جامعه است. در این بسیج همگانی می باید کارگران و باز نشستگان که باز سازی و احیای اقتصاد و برابری اجتماعی را در اولویت قرار می دهند، در کنار گروههایی همچون دانشجویان ، که در خط مقدم مبارزه برای دفاع ار آزادی های مدنی و سیاسی هستند، شرکت داشته باشند.”
به اندازه عمر خود جمهوری اسلامی یک جامعه به اشکال مختلف در مبارزه با یکی از هارترین رژیمهای وحشی معاصر است و ایشان همه این مبارزه سهمگین را به یک “چالش کشیدن” ساده تقلیل میدهد. بعد هم گویا کارگران و بازنشستگان قبلا یک چیزهای داشتند حالا در پی “بازسازی و احیای اقتصاد و برابری اجتماعی” هستند! بی جهت نیست که دولت اسراییل به عنوان یک دولتی که مشهور است از مخوف ترین سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی برخوردار است این چنین از سوی یک گروه وحشی که یک جورهای خود دولت اسرائیل در شکل گیری آن نقش داشته غافلگیر می شود. ناتانیاهو که از اهالی غزه می خواهد شهر را ترک کنند ( به کجا بروند معلوم نیست. چون همه راهها بسته است!) چون ایشان قصد کرده غزه را با خاک یکسان کند و نه گروه حماس را ، از همچین مشاورانی برخوردار است.
دو هفته پیش یکی از رسانه های فارسی زبان خبر داد به اسنادی دست یافته که از نفوذ عوامل جمهوری اسلامی در هئیت حاکمه امریکا می گوید. و گویا دولت امریکا از مشاوران بدی برخوردار است که با جمهوری اسلامی مماشات می کند. اما یادداشت محقق یک انستیو در تل آویو حکایت از چیزی دیگری دارد. این صرفا القای لابی های جمهوری اسلامی به دول غربی نیست که با حکومت اسلامی مماشات می کنند، بلکه نیاز ایشان به وجود این حکومت است که سیاستهایشان در قبال جمهوری اسلامی حمایتی است.
حکومت اسلامی و دنبالچه هایش مانند حماس و حزب الله لبنان و دول غربی لازم و ملزوم همدیگر در زمان حاضر هستند. چون همه آن چیزی که “اکثریت خاموش” می خوانند نه در پی بازسازی و احیای اقتصادی بلکه در صدد سرنگونی حکومتی هستند که فلاکت سرمایه داری را به عینه جلو چشم کل جامعه عیان ساخته است. و در جای دیگری مانند غزه، مردم گرفتار در چنگال گروهای فاشیست اسلامی قربانی می شوند و چند متر آنطرف تر پشت دیواری که به ضرب کشتار بالا رفته، مردمی که فکر میکنند دولت حاکم حامی شان است قربانی سیاستهای بغایت راسیستی همان دولت می شوند.
اما راه سومی هست. در جریان است. انقلاب توده های مردم. انقلابی که با شعار زن زندگی آزادی می رود که این بساط نفرت را برچیند. این انقلاب را ندید می گیرند تا بتوانند خاموش، سرکوبش را به تماشا بنشینند. مراسم دولتی عید غدیر را بزرگ می کنند اما تلاش مردمی که در یکسال گذشته دست خالی به مقابله حکومت هار اسلامی برخاسته اند به تلاش یک عده جوان پرشور تقلیل داده می شود. ایشان بهتر از هر کسی میدانند چه در اعماق جامعه ایران میگذرد. تک تک مبارزات کارگران و بازنشستگان، معلمان، پرستاران و زنان، جوانان را با خبر هستند، زیر ذره بین میگذارند و مطالعه می کنند و دقیقا بدنبال راهی هستند که حکومت اسلامی سرمایه سرپا بماند.
” اتخاذ راهبردهای نا موفق” اشاره به تلاش اپوزیسیون راست دارد. این اپوزیسیون ناکام مانده است چون با جامعه ای طرف هستند که در پی همه آزادی و برابری است. محققان انستیوها از غافلگیری در برابر حماس چندان نگرانی دل به راه نمی دهند بلکه شاید این غافلگیری را هم دوست دارند. راه سوم شکل گرفته است و این تنها راه برای رهایی از نکبت و مصیبت، جنگ میان شَر و شَرتر است که دولتهای سرمایه داری منطقه خاورمیانه سر مردم آوار کرده اند.