رضا خان، سرباز ساده قزاق تا پادشاهی!

برای دست یابی به حقیقت و توضیح پدیدهای بنام رضا شاه لازم است قبل از هر چیز نگاهی کوتاه به کودتای مشهور ۱۲۹۹ یا به عبارتی کودتای رضا خانی داشته باشیم چرا که بدون در نظر گرفتن شرایط تاریخی آندوره،بی شک تحلیل این مسئله امری دشوار خواهد بودبویژه آنکه این شرایط و رویداد ها خود منبعث و بر بستر رویدادهای قبل و بعد از انقلاب مشروطه و متاثر ازپایان یافتن جنگ جهانی اول، تولد جغرافیای جدید خاورمیانه بعد از شکست امپراتوری عثمانی و پیروزی انقلاب بلشویکی در روسیه تزاری بود. رضا خان میرپنج در شرایطی امکان رشد و قدرت یابی یافت که در ایران نه تنها ساختار قدرت سیاسی بلکه شرایط سیاسی اجتماعی به گونه ای بود که هیچ نیروی سیاسی به لحاط تسلط اجتماعی، موجود نبود تا کشمکش حاد طبقاتی را بویژه بعد از انقلاب مشروطه که انقلابی علیه اشرافیت فاسد فئودالی بود را به سرانجام رساند. بجای یک طبقه مسلط اجتماعی، این دولت انگلیس بود که بوسیله سیاستمداران و روسا و نیروهای ژاندارمری و شاه و درباریان ورجل قاجار و رسانه های مجیز گوی دولتی کنترل بیشتر اداره جامعه و اقتصاد، از کنترل بر مراکز سودآور دولتی، استخراج معادن، ساخت جاده ها تا کنترل پول و منافع دیگررا در چنگال خود گرفته بود.
اگر در تعریف طبقاتی و عام دولت، قدرت طبقاتی به طور طبیعی عمدتا در درون دستگاه اداری دولت نمود یافته و متبلور می شود در غیاب تسلط هیچ طبقه ای و در غیاب منبع مستقل عمل سیاسی، لاجرم این امر در دوران پایانی قاجار به شکلی مضحک در سفارت انگلیس تجلی پیدا می کند. با افول حاکمیت قاجار و خالی شدن خزانه دولتی، با عروج قیام ها و نارضایتی های وسیع در سراسر کشور و بی عرضگی احمد شاه قاجار در پاسخ گویی به نیازهای مردم و ناتوان از سرکوب آنها از یک طرف و از هم پاشیدگی شیرازه امور در دستان شاهان قاجار از طرف دیگر به اضافه گسترش فقر وفلاکت عمومی و کشتار میلیونی مردم بوسیله وبا و بیماری های دیگر، همزمان عقب نشینی داوطلبانه ارتش شوروی جدید و ترک خاک ایران،فرصتی به دست دولت انگلیس داد تاوقت را غنیمت شمرده سریعا دست بکار شده مهره مورد اطمینانی را جایگزین احمد شاه قاجار نماید. قرعه بنام قزاق ناشناخته ای به اسم رضا خان پالانی یا میرپنج می افتد. ایشان در مدت کوتاهی پس از سرکوب های خونین قیام تبریز و جنبش خراسان، و کشتن صدها نفر از آزادیخواهان شمال و قتل میرزا کوچک خان جنگلی مراتب عالیه نظامی را از سر می گذراند.وزیر جنگ می شودو سپس مقام وزیرالوزرا یا نخست وزیری را از سید ضیاء الدین طباطبایی غصب کرده و از آن خود می نماید. رضا خان بعد از کودتای ۱۲۹۹ و اعلام سلطنت و نهادن تاج شاهی در کودتای دومش به سال ۱۳۰۴ به تاسیس دولتی بشدت سرکوبگر و وحشی همت می گمارد. رژیم تازه تاسیس پهلوی و شخص رضا شاه که هیچ پایگاه خاص اجتماعی نداشت با تکیه بر عنصر سرکوب وخشونت مفرط نطامی – پلیسی توانست در مدت کوتاهی تمام اعتراضات و جنبش های حق طلبانه ای را که علیه ظلم و جور و بی کفایتی شاه قاجار از چهار گوشه ایران سربلند کرده بود وحشیانه سرکوب نماید و دیکتاتوری سیاهی را که هنوز زبانزد خاص و عام است را بر گستره ایران حاکم گرداند.
رضا شاه هر چند که بزرگترین مالک اراضی و ثروتمندترین شاه در یک نظام فئودالی و سیستم ارباب رعیتی در آسیا و خاورمیانه شد اما در تحلیل نهایی در راس دولتی طبقاتی قرار گرفت که حافظ منافع طبقه بورژوازی تازه جوانه زده و نوپای ایران بود.
در این نوشته قصد داریم با اشاره به فاکت ها و اسناد معتبر تاریخی به بازخوانی این رویداد تاریخی بپردازیم.
زندگی رضا خان
رضا خان در ۱۴ سالگی وارد فوج سوادکوه که دسته ای از لشکر قزاق ها در شمال ایران بودند می شود. در سال ۱۲۷۵خورشیدی پس از کشته شدن ناصرالدین شاه فوج سوادکوه برای نگهبانی از سفارتخانه ها و مراکز دولتی به تهران فراخوانده شد. رضا خان طی دوران خدمت در قزاقخانه مدتی نگهبان و مهتر سفارتخانه های انگلیس و هلند وآلمان می شود. ستاره فرمانفرمائیان دختر عبدل الحسین فرمانفرمائیان نخست وزیر احمد شاه در خاطراتش می نویسد: ” اگر پدرم به فردی قوی هیکل برای حمل مسلسل ماکسیم جدیدش محتاج نشده بود، شاید سلسله‌ی پهلوی به وجود نمی‌آمد. در حدود سال ۱۲۸۵، پدرم برای جنگ با ترک‌های عثمانی، مسلسل آلمانی جدیدی به نام ماکسیم تهیه کرد. حمل این اسلحه‌ی جدید، به فرد نیرومندی نیاز داشت. پدرم در بین محافظین، فرد درشت اندام قدبلند و بی‌سوادی به نام رضا داشت، که اهل روستای آلاشت واقع در شمال ایران بود. پدرم او را، که فردی اخمو، کم حرف و گوشه گیر و صریح اللهجه بود و قد یکصد و نود سانتی متری‌اش، باعث رعب دیگران می‌شد، برای این امر در نظر گرفت. ابتدا به او درجه‌ی افسری داد و سپس وی را مسئول حمل و استفاده از مسلسل جدید کرد. از آن پس این غول شمالی را همقطارانش در گارد شازده، رضا ماکسیم صدا می‌زدند”.
رضا ماکسیم در سال ۱۲۸۸ خورشیدی همراه با سواران بختیاری و ارامنه برای خواباندن شورشها وقیامهای محلی علیه سلطنت قاجاریان به زنجان و اردبیل اعزام شد و بخاطر سرکوب خونین وشدید آن مناطق به درجه سرهنگی تیپ همدان منصوب گردید. سپس با نیروهایش رهسپار خراسان و گیلان شد و قیام های آنجا را درهم شکست. در سرکوب قیامهای غرب ایران و ایل های بختیاری و قشقایی حتی تمامی اعضای خانواده ها را به قتل می رسانده و اموالشان را به غارت می بردند. در اسناد سازمان سیا آمده است که بعد از سرکوب خونین مشروطه خواهان شمال ایران توسط رضا خان و دولت انگلیس به دستور رضا خان سر بریده میرزا کوچک خان جنگلی را برایش هدیه بردند.
احمد کسروی، تاریخ‌نگار نامدار انقلاب مشروطه نیز در کتاب معروفش به اسم «انقلاب مشروطه» ص ۸۲۵-۸۲۴ به واقعه تاریخی محاصره تبریز پرداخته و به حضور رضاخان در حمله به آزادی‌خواهان تبریز اشاره کرده و می نویسد «از آن‌سوی، دسته‌های قزاق چند شصت‌تیر «مسلسل» می‌داشتند که آنها را نیز از فرانسه خریده بودند و گویا نخست‌بار می‌بود که در ایران شصت‌تیر بکار می‌رفت. از چیزهای شنیدنی آن‌که فرمانده این شصت‌تیر‌ها، رضاخان سوادکوهی می‌بود که سپس به پادشاهی ایران رسید و خاندان پهلوی را بنیاد گذاشت».
احمد کسروی در همان کتاب انقلاب مشروطه، اوضاع مردم و شهر قهرمان تبریز را در محاصره قوای استبداد و قزاق‌هایی همچون رضاخان که برای دستیابی به غنایم درون حصارهای شهر تبریز وقتل عام مشروطه خواهان وآزادیخواهان این شهر آمده می نویسد ” در بهار همان‌ سال بود که پیشوایان آزادی ایران‌زمین، محاصره‌شدگان تبریز آزادی‌ستان، غذای ناگزیرشان علف و گیاه بیابان شده بود”.
روزنامه “حبل المتین ” ضمن انتشار اخبار انقلاب وجنگهای ستارخان با قوای استبداد ومسلسل چی بدنام وخونریزی چون “رضا شصت تیر” لقب دیگر رضا خان می نویسد زنان در کنارمردان، مسلح شده و تا پای جان می جنگیدند. بیش از بیست زن جنگجو منجمله زینب پاشای شجاع در این نبرد نابرابر جان باختند”.


عروج دیکتاتوری رضا خان و پایان مشروطه
پس از کودتای ۱۲۹۹که سید ضیا طباطبایی عامل و مهره اصلی دولت انگلیس به وزیری رسید و رضا خان وزیر جنگ احمد شاه شد رابطه این دو به سردی گرائید. ستاره فرمانفرمائیان در کتاب خاطراتش می نویسد،” دولت انگلستان از برخی اقدامات خودسرانه و نسنجیده و شتاب زده‌ی سید ضیاءالدین، به ویژه دستگیری رجال سیاسی و ثروتمندان قاجار، ناخشنود بود. رضاخان نیز که به زحمت می‌خواند و می‌نوشت و آن را در زمان خدمت در گارد پدرم آموخته بود، از کلمات و لغات و اصطلاحات این روزنامه نگار سابق سر در نمی‌آورد و از این که خود را زیر دست وی می‌دید، دل‌خوش نبود، اما چون از فن مملکت داری اطلاعی نداشت، به ناچار تحمل می‌کرد. ولی به محض آگاهی از نارضایتی دولت انگلیس از سید ضیاء، با اعمال فشار به وی، پس از صد روز، او را وادار به استعفا و راهی فلسطین تحت اشغال انگلیس کرد”.
بسیاری از مورخان براین باورند که شروع و عروج جدی دیکتاتوری رضا شاه از اوایل سال های ۱۳۰۵ یا ۱۳۰۶ شروع می شود. تغییر قانون اساسی دوران مشروطه به مشروعه، باز گذاشتن دست مذهب و روحانیت شیعه در زندگی مردم و تصویب قوانین اسلامی در قانون اساسی دوران مشروطه، تصویب قانون ممنوعیت مرام اشتراکی و کمونیستی، تاسیس حوضه علمیه قم به توصیه دولت انگلیس ( از نامه های مستوفی الممالک به مهدیقلی هدایت) و سپس حمله به آزادی های دمکراتیک دوران مشروطه، تغییراتی بود که در آن سال ها شکل گرفت. در این دوره بسیاری از رقبا و مخالفین رضا شاه زندانی و یا در زندان کشته شدند. تمامی روزنامه های مخالف بسته شد و ده ها و صدها نویسنده و روزنامه نگار زندانی و یا کشته شدند، ادیبان، شعرا ونویسندگان طرفدار “لائیسیته” و “مدرنیته” غربی چون میرزاده عشقی و فرخی سیستانی از آنجمله اند.

ساختن راه آهن سراسری ایران
گفته می شود که رضا شاه زیر ساخت های مهم اقتصادی منجمله راه آهن سراسری را جزو خدمات خود دارد. واقعیت این است که از حدود هفتاد سال قبل از عروج رضا شاه در بعضی از نقاط ایران راه آهن وجود داشت. حسین مکی در کتاب تاریخ بیست ساله ایران چنین نقل می کند، ” در سال ۱۲۲۷ هجری شمسی نخستین راه آهن ایران بین بندر انزلی و پیربازار ساخته شد که ۱۲ کیلومتر آن تا اواسط دوره پهلوی فعال بود و به وسیله این رژیم جمع آوری شد! لوکوموتیو آن که در داخل محوطه سازمان بنادر انزلی موجود است زمان ساخت ۱۸۴۸ را بر خود دارد”.
احمد کسروی در تاریخ مشروطه ایران می نویسد: “حاجی میرزا حسین خان سپهسالار صدر اعظم ناصرالدین شاه طرح ساخت راه آهن را به شاه پیشنهاد می کند که در سال ۱۲۸۹ قراردادی با انگلیس برای ساختن راه آهن منعقد میشود اما کسروی از چرایی به اجرا درآمدن این طرح اظهار بی اطلاعی می کند”.
“خط آهن بعدی بین محمودآباد و آمل در سال ۱۲۶۵ هجری شمسی ایجاد شد. این راه آهن را یک شرکت بلژیکی ساخت. قرار بود که این طرح تا تهران ادامه یابد که به دلیل اختلاف دولت ایران و پیمانکار ادامه متوقف شد”.
“در سال ۱۲۹۱ شمسی امتیاز احداث راه‌آهن جلفا-تبریز-صوفیان-شرفخانه با روس ها امضا شد. این قرارداد دوره ای ۷۵ ساله داشت و کل هزینه ساخت آن با روسیه بود. طول این خط آهن ۱۴۶ کیلومتر بود که ساخت آن در سال ۱۲۹۵ به پایان رسید. خط آهن صوفیان-شرفخانه هم به طول ۵۳ کیلومتر در همان سال افتتاح شد”.
“در جنوب کشور نیز ساخت راه آهن از مدتها پیش از ظهور پدیده ای به نام رضاخان آغاز شده بود. خط آهن نظامی بوشهر به برازجان به طول ۶۰ کیلومتر توسط انگلیسی ها احداث شد که در راستای حفاظت از حوزه نفوذ آنها ایجاد شده بود”.
“خط آهن میرجاوه به زاهدان هم به طول ۹۲ کیلومتر و با هدف اتصال ایران به مستعمرات انگلستان ساخته و در سال ۱۲۹۹ افتتاح شد”.


از ناکجا آباد به ناکجا آباد
آیا افسانه سازی از ساخت راه آهن سراسری ایران بوسیله رضا شاه واقعی است؟
روزنامه های غربی در آن زمان نوشتند که شاه ایران راه آهنی ساخته که از “هیچ کجا به هیچ کجا می رود. از بندری بی نام و نشان در خلیج فارس به بندری بلا استفاده در حاشیه شرقی دریای مازندران”. حسین مکی می نویسد: واقعیت این است که دولت انگلیس پس از پایان جنگ جهانی اول بلشویک های روسیه را مهمترین دشمن خود می دانست. نظامیان انگلیس بهترین نقطه برای حمله ای احتمالی به شوروی را ناحیه صحراهای مسطح و کم جمعیت ترکمنستان و قزاقستان تشخیص می دادند و لذا به رضاخان تحمیل نمودند تا راه آهن را به آن ناحیه برساند تا در حداقل زمان و کوتاهترین مسیر ممکن خود را از خلیج فارس به شوروی برسانند و با ساختن بندری کوچک در نقطه انتهایی راه آهن سراسری در جنوب شرقی دریای خزر ، قطعات کشتیهای جنگی خود را سریعا به دریای خزر رسانده و با ساخت آن، دریای خزر را در اختیار بگیرند و از ناحیه شرق دریای مازندران به داخل خاک شوروی نفوذ کرده و سرزمینهای کم جمعیت این ناحیه را به سرعت تصرف کنند. لازم به یادآوری است که در آن مقطع ژنرال “آیرونساید انگلیسی” در خاک شوروی نیروهای ارتش ضد انقلابی سفید را درجنگ داخلی علیه دولت کارگری شوروی مسلح کرده و هدایت می کرد. حسین مکی می افزاید: می توان گفت راه آهن سراسری ایران در حقیقت یک خط آهن نظامی برای امپراتوری انگلیس بود و نه یک راه آهن تجارتی و ترانزیت یا مسافرتی برای ایرانیان . امپراتوری انگلیس از اینگونه راه آهن ها در همه مستعمرات خود از جمله هند و مستعمرات آفریقایی ساخته بود و این خط آهن نیزیکی دیگر از آنها به شمار میرفت . زرنگی بزرگ انگلیسیها در این مورد آن بود که برای ساختن این راه آهن حتی یک لیره خرج نکرد.
مهدی‌قلی هدایت (مخبرالسلطنه) در کتاب «خاطرات و مخاطرات» خود درباره طرح احداث خط آهن محمره (خرمشهر) به جز (بندر گز) می‌نویسد: ” دولت بریتانیا از‌‌ همان ابتدا اعتقاد داشت که این خط‌‌ آهن از شمال به جنوب کشیده شود، تا بتواند جهت حمله احتمالی به روسیه و سپس شوروی پس از انقلاب اکتبر 1917 استفاده شود”.


پیمان سعد آباد
پیمان سعدآباد یا عهدنامه عدم تعرض، در تیرماه۱۳۱۶ خورشیدی، در کاخ سعدآباد تهران به امضای چهار کشور متعاهد یعنی: ایران، افغانستان، عراق و ترکیه رسید. انگلیس برندهٔ واقعی اما غایب این پیمان بود که با انعقاد این قراداد به هدف خود برای ایجاد سدی در مقابل کمونیسم رسید. سرلشکر “ارفع” که در سفر رضا شاه به ترکیه مشاور وعضو هیات همراه وی بود در خاطراتش می نویسد” انگلیسی‌ها نیم‌نگاهی هم به حکومت جدید کمونیستی روسیه داشتند. بدین صورت که رژیم‌های دیکتاتوری چون «آتاتورک» در ترکیه، «امان‌الله» در افغانستان، «فیصل» در عراق و «رضاخان» در ایران، حلقه‌ای را به دور روسیه جدید تشکیل دهند و مانع نفوذ کمونیسم به منطقه شوند.
پیمان سعدآباد به نظر مخالفین رضا شاه و متفکرین وروشنفکران آن دوره بزرگترین خیانت رضا شاه به مردم ایران و خدمت به سیاست های استعمارگرانه انگلیس در منطقه بود و ایران بزرگترین متضرر این پیمان بود. حتی کسانی این پیمان را با عهدنامه ترکمن چای و پیمان گلستان که ایران بسیاری از شهرهای شمالی را از دست داد مقایسه می کنند. سرلشکر ارفع می نویسد، “درپیمان سعد آباد ترکیه ارتفاعات آرارات را که دارای موقعیت سوق‌الجیشی بود به دست آورد . خط مرزی ایران و عراق به زیان ایران تعیین شد. زیرا رضاشاه منابع نفتی واقع در غرب ایران و اداره کامل اروندرود را به عراق واگذار کرد. افغانستان هم با امضای این پیمان از تلاش احتمالی ایران برای بازگرداندن مناطق تاجیک‌نشین به ایران مصونیت یافت”.

داستان کشف حجاب رضا شاه!
عباس میلانی محقق و تاریخ نگار ایرانی که کتابی به نام “نگاهی به شاه” نوشته در نشستی در باره این کتاب که در آمریکا انجام گرفت در پاسخ به سئوالی می گوید: ” پیش از آنکه رضا شاه در دیماه ۱۳۱۴ دستور بدهد، کشف حجاب از پایین شروع شده بود. میلانی با بیان اینکه تصور ما از کشف حجاب یک‌سویه است، گفت: کشف حجاب از پایین شروع و از بالا تنها به صورت قانونی تحمیل شد، سه سال قبل از کشف حجاب زنان ایرانیِ محقق، بدون حجاب به طوس می‌روند و در کنفرانسی این کار را انجام می‌دهند”.بعد از این اتفاقات به دستور رضا شاه با حمله به حقوق زنان، کلیه فعالیت های اجتماعی زنان متوقف گردید و تمامی انجمن ها و سازمانه های زنان بسته شده و ممنوع اعلام شد.

ثروت رضا شاه
یک روزنامه فرانسوی در آن زمان نوشت” «در ایران جانور عجیبی پیداشده که مثل شَتِه عمل می‌کند، با این تفاوت که شته برگ درختان را می‌خورد؛ ولی این جانور تاجدار، زمین‌خوار است و هرچه قدر هم املاک مردم را می‌خورد، بازهم سیر نمی‌شود…»
«سر ریدر ویلیام بولارد» سفیر کبیر انگلستان در ایران، در بخشی از کتاب خود آورده است: «او مناطق گسترده‌ای از اراضی کشاورزی مرغوب را از راه مصادره به دست آورد. بسیاری از املاک دیگر را، از طریق تحت‌فشار گذاشتن مالکان، به دست آورد. به‌عنوان مثال، از طریق قطع منبع تأمین آب تا زمانی که قیمت نازل پیشنهادی مورد قبول مالک اصلی قرار می‌گرفت. به هنگام کناره‌گیری‌اش مشغول تصاحب منطقه‌ای وسیع از اراضی مرغوب در نزدیک کرند از راه خرید اجباری به نفع شخص خودش بود.»
پس از خروج رضا‌شاه از ایران، یکی از وکلای دوره سیزدهم مجلس شورای ملی به نام مؤید احمدی در مجلس اعلام کرد: «رضا‌شاه صاحب 44 هزار مستغل و 70 میلیون پول نقد در بانک ایران است» حسین ملکی هم در کتابش به این ارقام اشاره می کند. حسین فردوست از نزدیک‌ترین دوستان محمدرضا پهلوی نیز عنوان کرده است: «اگر می‌خواستید رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد، یا پیشنهادی را تصویب کند، قبل از شروع، نام چند ملک را با مشخصات و قیمت آن مطرح می‌کردید و مطمئن بودید که کارتان انجام می‌شود.»
در گزارش سازمان سیا (سی آی ای) با اشاره به اسناد موجودگفته شده که وقتی رضا شاه مجبور به ترک ایران می شود از نگاه مردم عاصی آندوران شاید یکی از منفورترین شاهان تاریخ ایران بوده، نفرت و تنفرعمیقی که حاصل شانزده سال دیکتاتوری، قلدرمنشی، غارتگری و سرسپردگی به نیروهای خارجی بوده است. رضا شاه در آخرین سال پادشاهی اش بیش از هفت هزار آبادی خوش آب و هوا را به تملک خود درآورده بوده است. سازمان ” سی آی ای” پول های خارج شده رضا شاه از ایران را بیش از پانصد میلیون دلار آن زمان برآورد کرده است.

سلطنت پهلوی، ادامه سلسله قاجار بود همانگونه که جمهوری اسلامی ادامه منطقی رژیم پهلوی بود. اگر احمد شاه از سرکوب کامل انقلاب مشروطه ناتوان ماند رضا شاه این امر را با سفاکی تمام به پایان رساند. همانگونه که محمدرضا پهلوی از سرکوب انقلاب 57 ناتوان ماند، خمینی با سفاکی کامل این انقلاب را به خون کشید واین امر را به انجام منطقی اش رساند.همانگونه که انگلیس از ترس افتادن ایران به دست کمونیست ها رضا خان را برای سرکوب خونین کمونیست ها و آزادیخواهان به اریکه قدرت نشاند، چهار قدرت بزرگ غربی فرانسه وانگلیس، آلمان و آمریکا در کنفرانس گوادلوپ به دلیل هراس از قدرت گیری چپ در ایران و ناتوانی شاه از سرکوب انقلاب، خمینی را به منصه قدرت رساند.از این منظر در تاریخ ایران محمد رضا شاه وارث احمد شاه و خمینی وارث بحق رضا شاه بود.
3 مارس 2021

منابع:
تاریخ مشروطه احمد کسروی
تاریخ 20 ساله حسین مکی
کتاب رضا شاه از تولد تا سلطنت
عین‌الدوله و رژیم مشروطه – مهدی داوودی
خاطرات ارتشبد حسین فردوست
خاطرات ستاره فرمانفرمائیان
اسناد سازمان سیا در مورد رضا میرپنج و کوتای 1299
مهدی‌قلی هدایت (مخبرالسلطنه) در کتاب «خاطرات و مخاطرات»

اینرا هم بخوانید

از سپاه چه خبر؟

رادیو فردا به یک فایل صوتی حدود ۵۰ دقیقه‌ای دست یافته است که بخش اعظم …