رعشه مرگ بر اندام حکومت در اولین سالروز انقلاب- مهران محبی

این روزها به هر گوشه از جامعه نگاه کنی، جوش‌وخروش و غلیان مردم بخصوص زنان و مردان جوان متنفر از حکومت و عوامل سرکوبش را می‌بینی. جوانان خود را آماده تسخیر خیابان‌ها و ازسرگیری اعتراضات خیابانی در سالروز شروع انقلاب در ۲۵ شهریور، روز قتل مهسا امینی نماد انقلاب “زن، زندگی، آزادی” می‌کنند و با گسترش شعارنویسی‌ها و پخش تراکت‌ها به جامعه فراخوان ادامه انقلاب باقدرتبه‌مراتب بیشتر برای واردآوردن ضربات مهلک‌تر بر پیکر فرتوت و ازهم‌پاشیدهحکومت می‌دهند. زنان همچنان بر جسارت (به گفته سران حکومت، گستاخی) خود در برابر تهدیدات و خط‌ونشانکشیدن‌هامی‌افزایند و مأموران و مزدوران سرکوبگر را مدام بی‌آبرو و بی‌اعتبار و بی‌حیثیت‌ترمی‌کنند.
این اوضاع است که حکومت را به وحشت انداخته است. هر تلاش و تقلایی برای اعمال خشونت بیشتر و بازگرداندن حجاب به خیابان با شکست خفت‌بارتری مواجه می‌شود. رسوائی و بی‌آبرویی‌هایشانبه‌خاطر شکست قوانین و طرح‌هایشان به حدی سنگین و گران است که پیشنهاددهندگان و ابلاغ‌کنندگان بلافاصله اعلام برائت می‌کنند که پیشنهاد و طرح آنها نبوده و از زیر بار هر مسئولیتی شانه خالی می‌کنند.
رئیسی جلاد یکی از آن سران است که دستور بازگشت گشت ارشاد به خیابان در دهه محرم را صادر کرده بود و بعدش با درماندگی و شرمندگی مسئولیت را از سرخود باز کرد. اما همین جنایت‌کار تازگی باز هم به خودی‌هایشان وعده داد که به‌زودیبی‌حجابی را جمع می‌کند. این جمله‌اش شبیه همان جفنگی است که سال پیش گفت تا آغاز سال تازه (طی دو هفته) فقر را از جامعه جارو می‌کنیم!او حتیجرئت نکرد مشخص کند که کدام نیروی حکومتی قرار است بی‌حجابی را جمع کند. رادان هم که قبلاً وعده داده بود که از ۲۶ فروردین (معروف به شنبه موعود) سرکوب شدید زنان بی‌حجاب را آغاز خواهد کرد و نتیجه‌اش آشکارتر شدن ناتوانی و درماندگی نیروهای تحت فرمانش در برابر مقاومت و مقابله زنان و جوانان گردید، از تمهیدات جدید امنیتی مبنی بر نصب ۲۰ هزار دوربین بر روی البسه نیروهای پلیس و ایجاد شبکه‌های وسیع نظارتی و خواباندن کابل‌های نوری مخصوص دوربین‌هایمداربسته و همچنین نصب دوربین‌های خیلی بیشتر و پیشرفته‌تر امنیتی که قادر به تشخیص چهره هستند در سطح شهرها خبر می‌دهد. ولی این بار دیگر زمان باز کردن قلاده‌های درندگانش و به جان مردم انداختنشان را تعیین نکرد!
بااین‌حال حکومت بیکار ننشسته است و این روزها بدون اعلام رسمی و علنی هیچ یک از سران و سرداران نظام از ترس اینکه طرح و فرمانشان در اثر مقابله مردم با شکست مواجه شود و برایشان مسئولیتی در پی داشته باشد، دستگاه‌هایجنایت‌کار قضائی و امنیتی‌اشوسیعاً شروع به تهدید، احضار و بازداشت زندانیان سیاسی سابق و بازداشت‌شدگان در جریان انقلاب جاری که اکنون آزاد هستند، کرده‌اند. طی کمتر از یک ماه ده‌ها دانشجو و فعال سیاسی و اجتماعی را احضار و تهدید کرده‌اند تا ازایشان تعهد بگیرند در اعتراضات پیشرو به مناسبت سالروز شروع انقلاب شرکت نکنند. ده‌ها نفر در تهران، ایلام و سنندج و دیگر شهرها را بازداشت کرده‌اند و همچنان تلاش می‌کنند تا فضای جامعه را امنیتی کنند. شهرداری تهران ۴۰۰ نفر با حقوق ماهانه ۱۲میلیون‌تومانی برای مقابله با بی‌حجابی در متروی تهران تحت عنوان حجاب‌بان استخدام می‌کند، اما بخشقابل‌توجه این خبر، تعیین حدوحدود وظایفحجاب‌بانان است! وظایف حجاب‌بانان طبق اظهارات مقامات شهرداری فقط تذکر لسانی و ممانعت از زنان بی‌حجاب و بدحجاب به مترو و معرفی آنان به پلیس است. تأکید می‌کنندازآنجاکه برخوردهای خشن باعث تحریک مردم می‌شود، حجاب‌بانان حقهیچ برخورد خشن و فیزیکی ای ندارند و در صورت بروز، حجاب‌بان اخراج می‌شود!
اینجاست که باز هم اذعان به استیصال و ناتوانی سران و مزدورانشان در مقابله با مردم معترض و زنان آزادی‌خواه از زبان خودشان جاری می‌شود! عربدهمی‌کشند و تهدید می‌کنند که بی‌حجابیرا جمع می‌کنند، چنان می‌کنند و چنین می‌کنند، اما در آخر تغییر لحن می‌دهند و هشدار پرهیز از برخورد فیزیکی و خشن با بی‌حجابانمی‌دهند تا مبادا مردم را تحریک به اقدام متقابل کنند.
قانون به‌پیشمی‌کشند و لایحه سرکوب را از این مجلس به آن مجلس می‌برند؛ ولی به‌خاطرعدم‌اطمینان از داشتن توان اجرائی کردنش نمی‌توانندتصویبشان کنند.حتی گزارشاتشان از روند جلسات و نشست‌ها بر سر تصویب لوایح و قوانینشان را با زبانی الکن و دوپهلوو غیرشفاف اعلاممی‌کنند.
این سردرگمی‌ها و به هم ریختگی‌هایدرون حکومتی فقط ناشی از وحشت از خطر انقلاب است که با نزدیک‌تر شدن به سالروز شروعش و تب‌وتاب و جنب‌وجوشی که در سطح جامعه برای تشدید اعتراضات به چشم می‌خورد، رعشه مرگ بر پیکر حکومت انداخته است. حکومت علی‌رغمچنگ‌ودنداننشان‌دادن‌هایش، علی‌رغم تشدید تهدیدات، احضارها و بازداشت‌های وسیعی که این روزها اعمال می‌کند، حکومتی از پای درآمده است. می‌گیرد و می‌بندد، اما مردم و به‌ویژه جوانان با شعار “بازداشت، شکنجه و کشتار دیگر اثر ندارد” مقابله می‌کنند.
جمهوری اسلامی پیکری متعفن و درمانده و ناامید است که بیشتر به یک نعش شباهت دارد و در انتظار نعش‌کش است تا به گورستان انتقالش دهند. نعش‌کش جمهوری اسلامی، انقلاب در جریان مردم است که به به‌زودی انتظار حکومت را برآورده خواهد کرد.

اینرا هم بخوانید

مهاجرت و سودای زندگی بهتر- کارگر کارگاهی- حمید دائمی

کارگر کمونیست ۸۲۶موج گسترده مهاجرت در سال های اخیر نشانی از وضع اسفناک معیشت زندگی …