حکومت اسلامی که بر بحران و مرگ آفرینی استوار است در هفته گذشته ضربه ای سخت خورد اما تلاش میکند این ضربه را به فرصتی تبدیل کند. ضربتی از سوی رقیبی مانند خودش خورد و سعی کرده با تسلای “انتقام سخت” به دارو دسته هایش در منطقه و باندهای داخلی اش قوت قلب بدهد. جمهوری اسلامی نعش سردار را تا جا دارد از این سو به آن سو کشید تا شاید ته دل مردم را خالی کند. قدرت واقعی این حکومت را نه در نمایش های تلویزیونی که به هزار و یک ترفند ترتیب میدهند تا نشان دهند که مثلا “قدرت بسیج مردمی” دارند بلکه باید در دسته های چند ده نفره بسیجی ها دید که شنبه شب در خیابانهای شهرها راه انداخته بودند. اما با وجود اینکه تمام قدرت را در اختیار دارند ایزوله شده در گوشه ای از خیابانها تو سرشان می زدند که روح سردار به پرواز در آمده وقتی ایشان خواب بودند! و بی بی سی دنباله دستگاه پلشت تبلیغاتی جمهوری اسلامی، در این نعش کشی نقش فعالی ایفا کرد وقتی که با تاکید فراوان از جریحه دار شدن احساسات عمومی در پی به هلاکت رسیدن سردار و از خیل عظیم جمعیت عزادار طرفدار سردار گفت. بی بی سی چشم خود را بر این واقعیت بست که پشت این نمایش های بیش از پیش رنگ و رو باخته در کشاندن جمعیتی به خیابان، دولتی فریبکار است که با صدور بخشنامه و دستورالعمل به دوایر دولتی و گسیل داشتن نیروهای نظامی اش به خیابان آنرا ممکن میکند . اگر غیر از این بود و این حکومت “پایگاه اجتماعی” داشت و جامعه ساکت بود اکنون بی پروا شاهد جنایات بسیار بیشتر این حکومت بودیم. رسانه های راست پر از تحلیل و تخیل و پریشان بافی راست نیز سخن سر دادند که سردار را دم تیغ فرستادند تا بعد مذاکره کنند و قبلا هم امریکا بولتون را قربانی کرده است! یا اینکه خامنه ای از ترس سردار گوش به فرمانش او را عمدا به تور اطلاعاتی دشمن فرستاده تا از شرش راحت شود!، و….؛ این پریشان بافی ها و نمایش های حکومت همه بر یک پایه مهم استواراست و آن هم ندیدن و حذف نقش توده مردم در تحولات سیاسی است که وقتی تظاهر خیابانی به خود میگیرد دنیا را به لرزه می اندازد مانند آنچه در آبان 98 رخ داد.
یکی از ترس مردم به جان آمده نعش کشی میکند و دیگری با نفرت از نقش مردم تخیلات مالیخولیایی را انتشار میدهد. با قتل سردار قاتل و هیاهوی بعد از آن فرصتی فراهم آمده تا بار دیگر دو سوی مرتجع این ماجرا خط و نشان برای به خون کشیدن جامعه بکشند و در صورت وقوع این سناریو چیزی جز جهنم نصیب ما مردم نخواهد شد. اما واقعیت روی دیگری نیز دارد و آن توده مردمی عاصی در ایران و عراق است که هیچ جوابی نگرفتند جز گلوله و بازداشت و شکنجه. با وجود دولتهای حاکم در این دو کشور هیچ امیدی هم به “اصلاح امور” نیست و آن علتی که باعث شد که مردمان فرودست دست به قیام بزنند هنوز سرجایش است. دولتهای حاکم قادر به پاسخگویی به نیازهای ابتدایی و حیاتی مردم نیستند و نمی توانند باشند.
نعش کشی قاتلین از قدر قدرتی نیست از ضعف و ترس است. این نعش کشی از جنوب غربی تا شمال شرقی و تا مرکز ایران تنها چند روزی فرصت برای حکومت فراهم میکند تا از زیر ضرب اعتراضات مردم در امان باشد. خود حکومت بهتر از هر کسی میداند نمایشات خیابانی این چنینی دردی از او دوا نمی کند. حکومت مستاصل و به بن بست رسیده نمی تواند در برجام بماند، تصویب یا عدم تصویب لایحه های مربوط به FATF دست و پایش را میبندد. این رژیم مردم را در خیزش آبان کشتار کرد. اما از سایه یک مادر داغدیده می ترسد، گورستانها را محاصره میکند که مبادا یادبود عزیزی به تظاهرات بزرگی تبدیل شود. احکام سنگین علیه فعالین کارگری و کمونیستها و فعالین جنبش زنان صادر میکنند اما در همان داخل زندان علیه اش مبارزه ای سازمان داده میشود، … این حکومت که روزبروز قدرت و توان اداره امور را از دست میدهد با نعش کشی میخواهد برای خود وقت بخرد اما خوب میداند دشمن اصلی اش، مردم به جان آمده ای هستند که هر چند هزینه های بس سنگین و سخت برای خواسته هایشان پرداخته اند، اما خاموش نشده اند و در کمین نشسته اند. در بطن جامعه در آنجا نطفه طوفانی بسته شده است که تمام دم و دستگاه بورژوازی را تهدید میکند و این را این روزها، آنها که جامعه شناس و اقتصاد دان کمر بسته همین حکومت هستند مدام هشدار و از سونامی عظیمی که در راه است خبر میدهند. مبارزات مردم به واقع به مانند یک سونامی که در طبیعت رخ میدهد و در ابتدا آب اقیانوس یا دریا عقب می نشیند و بعد با نیروی مضاعف بر میگردد، در حال رخ دادن است. جمهوری اسلامی با نعش کشی سردار در واقع دارد نعش خود را جابجا میکند و زمان دفن این جنازه متعفن فرارسیده است.
اینرا هم بخوانید
تداوم آوار فاجعه در معدنجوی طبس- یاشار سهندی
کارگر کمونیست 856 در چهلمین روز فاجعه کشتار کارگران در اعماق معدنی در طبس، قالیباف …