در تجمعی که در نیکوزیا در حمایت از مبارزات و اعتراضات مردم برگزار شد شعاری تحت عنوان، “مرد، میهن، آبادی” سرداده شد.
اولا تا جایی که به “شعار زن، زندگی، آزادی” برمی گردد این شعار عمق واقعیت بیش از چهار دهه زن ستیزی در جامعه ایران تحت حاکمیت ضد زن ترین جریان اسلامی را بیان می کند. شعار “زن، زندگی، آزادی” تعرضی انسانی و برابری طلبانه به تمام فرامین، قوانین و توحش حکومت اسلامی مرد سالار است که بیش از چهار دهه زندگی و آینده نیمی از جامعه یعنی زنان را زیر پا له کرده است. ستم مضاعف بر زنان در طول حاکمیت این رژیم را باید در مقیاس آپارتاید نژادی در آفریقای جنوبی محسوب کرد. زنان برای احقاق حقوق انسانی و برابری طلبانه خود در مقابل توحش اسلامی یک دم ساکت نبوده و جنگیده اند. پیداست که کل جامعه هشتاد میلیونی در ایران زیر بار دهها درد و معضل دیگر زندگیشان تباه شده و بپا خاسته اند که آینده بهتری برای خود رقم بزنند. این شعار درد جامعه ای هشتاد میلیونی را در خود دارد و می خواهد آرزوهای پایمال شده اش را متحقق کند. در مورد این شعار بسیار می شود گفت و نوشت.
اما بزک کردن شعار، “مرد، میهن، آبادی” نه تنها ربطی به اعتراضات مردم در ایران ندارد بلکه درست در مقابل آن است. این شعار مغایر با جوهر حرکت اعتراضی مردم است. چنین شعاری گویا می خواهد در مقابل شعار اصلی مردم “زن زندگی آزادی” آنرا از محتوای رادیکال و انسانی اش کمرنگ و حاشیه ای کند. این یک حقه و ترفند بشدت گمراه کننده است. این شعار ارتجاعی و عقب مانده است.
چرا مغایر با جوهر حرکت اعتراضی مردم و چرا ارتجاعی است؟
عمیقا مرد سالانه است، میهن پرستانه به معنای پرستش خاک و نهایتا در جستجوی “آبادی”، استثمار نیروی کار تحت عنوان “آباد کردن” جهت کسب سود و سرمایه برای طبقه مفتخور دیگری است که با بیان سفت کردن کمربندها برای چاپیدن شیره جان شهروندان خواب می بیند. علم کردن شعار “مرد، میهن، آبادی” بی ربط تر از آن است که بتواند بر بستر حرکت انقلابی و شعارهای مردم برای به زیر کشیدن حکومتی که طبق قوانین اسلامی مرد سالارانه اش، به خاک و خون کشیدن جوانان و مردم برای راه اندازی جنگهای ارتجاعی تحت عنوان “دفاع از میهن” و بالاخره الگوهای دولت سازندگی نوع رفسنجانی بنام “آبادی” جایی پیدا کند.
در شعار “زن، زندگی، آزادی”، آرمانهای تمامی شهروندان نهفته است. “زن”،ستم چندگانه ای که طی این سالها و حتی در طول تاریخ حاکمان مردسالار بر زنان تحمیل شده است را می خواهد فریاد بزند و این ستم را کنار بزند و نه تنها حرمت و کرامت انسانی زن را در جایگاه واقعی خود قرار دهد بلکه کل جامعه را در برخورد به آن، با نگاه و درکی انسانی مسلح میکند. “زندگی”، آرمانخواهی یک زندگی شاد، مرفه و برابر که خوشبختی همگان را نوید می دهد را با خود دارد. “آزادی”، همان خواستی که حق مسلم هر انسانی است که در قرن بیست و یک هنوز نیمی از مردم جهان از آن محروم هستند. شعار “زن، زندگی، آزادی” عین ارج نهادن به، حق، حرمت، شان و کرامت انسانی است.
عبدل گلپریان
۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲