در گوشه ای از شهر تهران جمعی از زنان هشت مارس امسال را تقدیم به سپیده قلیان کردند. یکی از سخنرانان این مراسم گفت: “زنان فوران این جامعهی له شده زیر پای ارتجاع هستند مگر میشود ۴۰ سال سراشیبی جهنم را یک نفس دوید و تنگنای سیاهی زمین هر روز بیشتر تو را ببلعد که ممنوع شوی که محو شوی که خاموش شوی که تکه تکه شوی زیر سنگهای داعش زمان و تو دوام بیاوری و مشت و فریاد بلند شده بر آسمان شوی که نه! نمی پذیرم نمی گذارم!مگر میشود؟! بله میشود و سپیده قلیان دختر ۸ مارس امسال برهانی بر این ادعایم!”
بحق ۸ مارس امسال با نام سپیده قلیان گره خورد. بعد از دختران انقلاب او شجاعت و جسارت و آگاهی را معنی دیگری داد. سپیده، رنگ و جلای دیگری به مبارزه طبقاتی که اکنون به گونه ای آشکار در جریان است بخشید.
تا قبل از دختران انقلاب گویا زنان “یواشکی” آزادی را میخواستند. همه تاریخ مبارزه ۴۰ ساله اخیر درز گرفته شد. همیشه مردم را متهم کردند که حافظه تاریخی ندارند اما آگاهانه آن بخش از حافظه تاریخی که به زعم ایشان “بدآموزی” دارد، مانند ۸ مارس ۵۷ را نگفتند تا شاید تاریخ به یاد نیاورد این زنان بودند که بسیار سریع در مقابل ضد انقلاب اسلامی قد علم کردند. از ۸ مارس ۵۷ نگفتند و سعی کردند از زن یک چهره توسری خورده بسازند. دربدر دنبال یک فتوائی از یک آخوند گشتند تا التفاتی در حق زنان کند. گفتند حوزه های علمیه ملاهائی تحویل میدهد که به روز هستند و فتواهای آپدیت شده در مورد زنان صادر میکنند چرا که فقه شیعه پویا است و برای اینکه این تلاش ها به ثمر نشیند آش نذری پختند به امید اینکه بی بی فاطمه زهرا نظر لطفش شامل حامل زنان بشود. وقتی از یواشکی مبارزه کردن گفتند که زنان سالیان زیادی بود در کوچه و خیابان برای ابتدائی ترین حق شان یعنی پوشش در کشمکش دائمی بودند و ایشان در پی آخوندی با عبای شکلاتی بودند. اما یک زن، در صبح یک روز چهارشنبه، در هوای سرد دی ماه بر سکوئی ایستاد و فریاد زنان ایران را جهانی کرد. به دور دستها چشم دوخته بود به امید همراهی، و همراهان پیدا شدند و دختران انقلاب یک به یک بر روی سکو رفتند. زدند و گرفتند اما خاموش نشد، چهل سال بود که در جریان بود مگر میشد ساکت شود. سپیده قلیان پرچم را برداشت و در حضور آگاهانه اش در کنار کارگران مسئله زنان را به جای دیگری بود. با همراهی کردن کارگران اعتصابی نقطه جوشی شد بین جنبش زنان و جنبش کارگری. بی جهت نیست که اینچنین وحشیانه به جانش افتادند. جلادی در هنگام دستگیری مجدد او عربده کشیده بود که من خودم این را میکشم! چرا که دخترکی نحیف اما آگاه و شجاع همه دستگاه امنیتی شان را تحقیر کرده بود.
سپیده فریاد نسلی دیگر از زنان است. اینان فقط به انتظار ننشسته اند، قرار نیست سلاح مردی را برای روز انتقام صیقل دهند و به حرف آمدنشان نه برای تهییج مردان خسته و نومید بلکه برای رهایی خود و جامعه شان است. قصد اما طعنه زدن به شعر شاعر نیست بلکه تاکید بر واقعیتی است که دیگر قرار نیست “پشت هر مرد بزرگی یک زن با کیاست ایستاده باشد.” زمانه بسیار تغییر یافته است. بزرگی به مبارزه است نه به جنسیت. زنان اکنون سلاح را صیقل میدهند اما سلاح خود را برای مبارزه خود، که این مبارزه نه علیه مردان نه در پس مردان. مبارزه برای برابری، انسانهای همدوش را میطلبد. سپیده قلیان در کف خیابان و پیش چشم جامعه برابری را معنی کرد وقتی همدوش کارگران هفت تپه در خیابان بود. شخصیتی مانند سپیده در میان کارگران هفت تپه در کنار اسماعیل بخشی تجلی آگاهی طبقاتی کارگران بود. و اکنون در زیر دست جلادان تقاص همین همدوشی را میدهد. خشم و کینه شکنجه گران، عمق کینه طبقاتی سرمایه علیه کارگر را نشان میدهد.
۸ مارس امسال باید با نام سپیده گره میخورد، جز این ستمی بود آشکار در حق ۸ مارس و مبارزات زنان. سعی بسیار دارند و داشتند جنبشی که سپیده به آن تعلق دارد نامش برجسته نشود و در موردش سخنی به زبان رانده نشود، و همه زنانی که در این جنبش فعالند نادیده گرفته شوند. ٨ مارس روزیست که نامش با مبارزه کمونیستها گره خورده است. سخن به حق مارکس كه آزادی زنان، معیار سنجش آزادی جامعه است، در این روز برجسته میشود؛ و سپیده قلیان با مبارزاتش، با مقاومت اش زیر شکنجه، این پیوند را گسترده و علنی تر به نمایش گذاشت. مقاومت زنان در مقابل جمهوری اسلامی از ۸ مارس سال ۵۷ (و در این ۴۰ سال) ثابت کردند که به طور واقعی معیار سنجش آزادی، آزادی زنان است. سپیده قلیان همدوش اسماعیل بخشی به معیاری برای جسارت و مقاومت و آگاهی تبدیل شده است، و ۸ مارس برای اینکه اوج جسارت و مقاومت و آگاهی را نشان میداد لازم داشت که با نام سپیده قلیان یکی شود تا چهره زنانی که ۴۰ سال پیش اولین مقاومت را در مقابل جنبش ضد انسانی سرمایه به نمایش گذاشتند فراموش نشود و خود به سمبل مبارزه زنان برای رهایی تبدیل شود.*
کارگر کمونیست ۵۶۳