سازمان حقوق بشری با عینک شدیدا ضد کمونیستی!

دیشب چشممان به دیدن خانم لادن برومند و گوشمان به شنیدن صدای ایشان روشن شد که قرار بود در مورد دادگاه انقلاب اسلامی، مصداق نمادین نفی حقوق بشر در ایران سخنرانی کند.


من ایشان را می شناسم و شخصا برای کارهای بنیاد برومند که اسناد و مدارک زیادی از سرگذشت و زندگی اعدام شدگان تهیه کرده و کارهای حقوق بشری در این سطح انجام میدهد، ارزش قائل هستم. البته اینرا هم باید اضافه کنم که هر کنفرانس بین المللی که ایشان و تیم همراه ایشان را دیدم، خودشان ، روی خود را از تیم ما برگردانده و حتی حاضر به سلام و احوالپرسی نمیشدند. این کینه از راه دور را نمیتوانستم درک کنم. نمیتوانستم درک کنم که در کنگره جهانی علیه اعدام در اسپانیا اگر اشتباه نکنم، تیم ایرانی همه کاره در این کنگره که ایشان هم جزو آنها بود به دختر جوان فلسطینی که با من و پترا دبونیتا دوست من ، آشنا شده و ما باهم در کنفرانسهایی شرکت میکردیم روز دوم تذکر داده بودند که مینا احدی کمونیست است با او رفت و آمد نکن و مسئولین آن کنگره ظاهرا به او تذکر داده بودند که در صورت ادامه این رابطه، بودجه ای را که نهاد آنها دریافت میکند، میتواند مورد مخاطره قرار بگیرد و آن دختر عزیز به ما همه چیز را گفت و از ما خدا حافظی کرد و بعدا در آن کنگره تنها رفت و آمد میکرد…


دیشب در کلاب هاس، سخنرانی از نظر من بسیار ضعیف در مورد جمهوری اسلامی دادگاههای چند دقیقه ایی و جنایات و انسان کشی این حکومت را از ایشان شنیدیم که در تمام مدت بحث سعی میکرد نشان دهد که جنبش اسلامی و خمینی و جلادان اسلامی در مکتب کمونیزم آموزش دیده اند و از بلشویکها و لنین آموخته اند و یا از پلپوت و استالین و حتی از اینکه اسم کمیته های انقلاب، از روز اول چنین نامگذاری شد، از نظر ایشان ربط به مارکسیست بودن خمینی داشت. آنچه که به نظر ایشان ربطی به خمینی نداشت اسلام و الله بود.


ایشان فرمودند که هر چه تحقیق کرده اند در اسلام این همه جنایت و آدمکشی را پیدا نکرده اند و بهر حال اسلام و خدا و الله یک روی مهربان هم دارند اما کمونیزم است که اینرا ندارد و ایدئولوژیک است و باعث بدبختی همگان و از جمله مردم ایران شده است. جالب است که در همان اطاق کلاب هاس بیشتر حاضرین کسانی بودند که یا عضوی از خانواده چپگرا و کمونیست آنها در زندان های رژیم اعدام شده و یا خود بدلیل فعالیت کمونیستی و چپگرایانه ماهها و یا سالها در زندان این حکومت بوده اند.


ایشان از اینکه دوستشان در دوره انقلاب یک چپی بوده و گفته اگر بقدرت برسیم ترا و افرادی همچون ترا خواهیم کشت، مثال میاورد که نشان دهد علت اصلی مصائب باز کمونیسم و کمونیستها هستند. از انقلاب فرانسه تا هر انقلابی که در دنیا شده بود، از نظر ایشان میتوانست منشا خشونت باشد و از نظر ایشان لیبرالیسم پاسخ معضلات هست و چون خود ایشان و خانواده ایشان و کلا گرایش فکری و جنبشی اینها لیبرالها در ایران و نهضت آزادی و .. هست سعی میکرد این گرایش و جریان را هم بی ضرر و بی خطر جلوه دهد و همه با تکرار اینکه لیبرالیسم به حقوق شهروندی اعتقاد دارد و انسان را جدی میگیرد، میخواست بگوید باید به لیبرالها اتکا کرد برای جلوگیری از خشونت در آینده. یک موضوع بحث ایشان دوره گذار بود و اینکه میکوشند در آن دوره تسلط کمونیستها را کم کنند چرا که خطر اینکه کمونیستها با ایده های توتالیتری که دارند ممکنست یک انتقام گیری راه بیاندازند و جنبش دادخواهی و کلا پروسه گذار خونین شود ، به جمع تذکر میدادند و ظاهرا تبلیغات ضد کمونیستی و پس زدن کمونیستها از نظر ایشان میتواند سوپاپ اطمینان برای گذار بدون خونریزی در آینده ایران باشد.


وقتی تعدادی از حاضرین به نقد حرفهای ایشان پرداختند و مثلا وقتی من در مقابل حرف ایشان که در دوره انقلاب با تعجب دیده بود که چپها چنین و چنان میکنند و علیه اعدامها حرف نمیزنند، گفتم که اولا همه چپها قربانی اعدامها بودند و ثانیا لیبرالها خودشان جزیی از دستگاه حکومتی بوده و دستهای خمینی را بوسیده و آدم میکشتند، کمی عقب رفته و فرمودند از لیبرالیسم دفاع میکند نه از بازرگان و شرکای او که طبعا از دوستان نزدیک خمینی و جنبش مورد اتکای خانم برومند بودند.


صحبت کردن در مورد انتقام در ایران دوره گذار و عدم توجه به دستاوردهای درخشان یک مبارزه عمیق اجتماعی در ایران بر علیه اعدام ، گوشه بارز سخنرانی ایشان بود که بدلیل اتفاقا نقش کمونیستها در این مبارزه میتواند نمونه ای مهم از مبارزه و آگاهگری و آموزش در ایران باشد که به همت کمونیستها و چپها در ایران حاصل شده و من در همان جلسه گفتم اینکه دهها سازمان و حزب در اپوزیسیون حکومت اسلامی ایران و حتی لیبرالها اکنون علیه اعدام هستند و آنرا قتل عمد دولتی میدانند، نتیجه مبارزه مردم و کمونیستها و چپها و سازمانهای علیه اعدام و خانواده دادخواه در ایران بوده است و شما اکنون از کمتر کسی می شنوید فلان کس را باید اعدام کرد… سوپاپ اطمینان از این بهتر کجا سراغ دارید.

بهر حال از نظر من این سخنرانی کاملا سطحی، ضد کمونیستی و پر از غلط فاکتی و اطلاعاتی بود و در عین حال نه فقط در مورد موضوع بحث زیاد چیزی نشنیدیم بلکه ظاهرا جناب برومند آمده بود بگوید کمونیزم مرد و مرگ بر کمونیزم… چرا که در جایی از سخنرانی گفت ما با چپها از وقتی همکاری هایی را شروع کرده ایم که کمونیزم مرد و برخی از اینها دمکرات شده اند…


بررسی چپ در دوره انقلاب و بررسی کمونیزم و جنبش های اعتراضی کارگری و مردمی در طی سالیان و قرنها، بررسی تئوری نقد دنیای امروز و پاسخهای درخشان مارکس و متفکرین کمونیست به معضلات دنیای امروز در یک سخنرانی عجیب ، چنان بی ارزش جلوه داده شد که شنونده انگشت حیرت بر دهان میماند. ربط دادن پوتین و روسیه و چین امروز و پولپوت و استالین به کمونیزم و در یک کیسه ریختن همه احزاب و سازمانهای کمونیستی در ایران و عدم دقت در بررسی منصفانه و مبتنی بر فاکت از ٤٣ سال مبارزات و کنکاش ها و تاثیرات این چپ در مبارزات مردم ایران و بویژه در مبارزه علیه سیستم قضایی حکومت اسلامی و سنگسار و اعدام در ایران فقط بخش کوچکی از این بی دقتی و یا نفرت از کمونیستها بود که دیدیم و چشممان به آن روشن شد.
مینا احدی 17.01.2022

اینرا هم بخوانید

وقتی فرمان خمینی در سازمان ملل، قطعنامه میشود

اتفاقی که این ماه در سازمان ملل افتاد و متاسفانه توجه و مهمتر از آن …