سخنى با ايرانيان خارج از كشور- جلیل جلیلی

همه شما شاهد اين هستيد كه مردم در سراسر ايران بپا خواسته اند تا به عمر جمهورى اسلامى پايان دهند. سر و تن جمهورى اسلامى در داخل و بازوها و پنجه هايش در خارج بايد بطور همزمان در هم كوبيده شوند. مردم داخل ايران حكومت را در داخل سرنگون خواهند كرد ولى سرنگونى اين حكومت در خارج بعهده ما ايرانيان خارج از كشور است.

آنچه كه در اين رابطه ميخواهم تاكيد كنم حفظ اتحاد خود براى ايفاى نقش و وظيفه خود به نحو موثر در خارج است. تا كنون ما در كشورهاى مختلف نقش موثرى را در حمايت اعتراضات داخل انجام داده ايم ولى مطمئن هستم كه شما هم با من همنظر باشيد كه ما هنوز اول كار هستيم و آخر اين كار نابودى كامل جمهورى اسلامى هم در داخل و هم در خارج است. ما تاكنون تظاهراتهاى گسترده صدها و هزاران نفره در اغلب كشورهاى جهان، از استراليا و ژاپن گرفته تا كانادا و آمريكا، از سوئد و نروژ در شمال اروپا گرفته تا ايتاليا و يونان در جنوب اروپا، راه انداخته ايم. اين تظاهراتها تا كنون بشكل نسبتا رضايت بخشى پيش رفته است. ولى كمبودها و نقاط ضعفى هم داشته كه ميتوان آنها را شناخت و برطرف كرد.

من دوست دارم، مثل كسى كه از اولين روزهاى شكل گيرى جمهورى اسلامى با چنين حكومتى مخالفت كرده و عليه آن جنگيده ام و در طول ٣٠ سال سكونت ام در لندن، در سازماندهى اكسيون ها، تظاهراتها و راه پيمايى هاى متنوعى شركت داشته ام، به خود اجازه دهم كه به سهم خود در اين رابطه به نكاتى اشاره كنم. از شما خوانندگان هم انتظار دارم كه در اين موارد فكر كنيد و پيشنهادات خود را به اين يادداشت اضافه كنيد.

١ – حفظ اتحاد،

فكر نميكنم كه كسى مخالف اتحاد باشد و پراكندگى و انشقاق را بر اتحاد ارجح قلمداد كند. ولى وقتى از اتحاد و حفظ اتحاد حرف زده ميشود، اولين سئوالى كه شايد مطرح شود اين است كه اتحاد چه كسانى و براى چه هدفى؟ آن كسانى كه بايد متحد باشند و اتحاد خود را حفظ كنند ما هستيم؛ مايى كه بخاطر فشارهاى سياسى، فرهنگى و اقتصادى از طرف جمهورى اسلامى بر زندگى و حيات خود مجبور به ترك ايران و سكونت در ديگر كشورهاى جهان شده ايم. و روشن است كه دشمن درجه اول همه ما، مسبب اين وضعيت، يعنى جمهورى اسلامى است. همه ما در پايان دادن به فقر و فلاكت، خفقان و ديكتاتورى، تبعيض و نابرابرى، در سرنگون كردن و نابود ساختن كامل حكومتى كه مسبب مستقيم اين اوضاع است، در ساختن جامعه اى آزاد، برابر، انسانى و بدون تبعيض منفعت مشتركى داريم. اين منفعت و هدف مشترك اتحاد ما را در اين شرايط ضرورى ميسازد. اتحاد ما دستيابى به اين هدف مشترك را راحت تر و كم مشقت تر ميكند.

دومين سئوالى كه ميتواند طرح شود اين است كه چه اقدامات و رفتارهايى نشانه هاى اتحاد ماست و اتحاد ما را بيشتر ميكند. براى توضيح اين نكته اجازه دهيد ابتدا به رفتارهايى كه نشانه هاى پراكندگى و انشقاق در صفوف ماست اشاره كنم. احتمالا همه شما، چه از طريق شركت مستقيم در تظاهراتهايى كه در هفته هاى گذشته در كشورهاى مختلف برگزار شده است، و چه از طريق تماشاى فيلمهايى ازاين تظاهراتها كه در مدياى اجتماعى پخش شده اند، شاهد اين بوده ايد كه در يك تجمع اعتراضى گروهى از ما يكسرى شعارهاى خاص و گروه ديگر شعارهاى خاص ديگرى را سر ميدهيم. گاها گروهى شعارهاى خود را در نشان دادن مخالفت خود با گروه هاى ديگر و در چشم و همچشمى با همديگر انتخاب ميكنند و سر ميدهند. شعارهايى كه گاها بجاى هدف قرار دادن دشمن مشترك و دشمن حى وحاضر در صحنه، يك دشمن فرضى را هدف قرار ميدهند. و يا شعارهايى كه بجاى بيان آمال و آرزوهاى امروزى ومترقى مردم به گذشته ها رجوع ميكنند، در سناى اين پادشاه و آن پادشاه سر داده ميشوند و به روح اين پادشاه و آن پادشاه درود ميفرستند.همه اين نوع شعارها در اين شرايط نه متحد كننده بلكه تفرقه افكنانه در صفوف ما مخالفين جمهورى اسلامى است كه ميتواند به مبارزه ما ضربه بزند. من بجاى اين نوع شعارهاى تفرقه افكنانه يكسرى شعارهاى متحد كننده را پيشنهاد ميكنم و از همه شركت كنندگان در تظاهراتهاى خارج كشور ميخواهم كه اين شعارها را در تظاهراتها سر دهند:

″جمهوری اسلامی نابود باید گردد‶، ″حکومت ضدزن نابود باید گردد‶، ″حکومت اعدام نابود باید گردد‶، ″ زندانی سیاسی آزاد باید گردد‶، ″زن زندگی آزادی‶ و شعارهايى از اين قبيل.

همچنين ميشود شعارهاى زير را، هم به فارسى و هم بزبان محلى (انگليسى، آلمانى، ايتاليايى، اسپانيولى و عربى) بر پلاكاردها نوشت و در تظاهراتها به هوا بلند كرد: ″سران جمهورى اسلامى بايد بازداشت و محاكمه شوند‶، ″آمرين و عاملين كشتار مردم ايران بايد باز داشت و محاكمه شوند‶، ″همه بازداشت شدگان اعتراضات اخير بايد فورا آزاد شوند‶، ″همه زندانيان سياسى بايد فورا و بدون قيد و شرط آزاد شوند‶، ″ جمهوری اسلامی نماینده مردم ایران نیست، قاتل آنهاست‶، ″جمهوری اسلامی را بایکوت کنید‶. . .

يك نكته ديگر اين است كه تلاش كنيم تا آنجا كه ممكن است، شعارها از يك مكان و از يك بلندگو داده شود و همه آن شعارهايى را تكرار كنند كه از بلندگوى سازماندهندگان تظاهرات سر داده ميشود. و از سر دادن شعارهاى سكتى و گروهى و شعارهايى كه بر كشتن و انتقام و اعدام تاكيد دارند، پرهيز كنيم. بايد توجه داشته باشيم كه ما عليه فرهنگ وقوانين كثيف جمهورى اسلامى شوريده ايم و نميخواهيم مروج و ادامه دهنده همان فرهنگ و رفتار خشن و غير انسانى باشيم كه اين حكومت در طول ٤٣ سال گذشته هر روز بر ما روا داشته است. ما نميخواهيم در ايران جمهورى اسلامى دوم داشته باشيم. ما عليه تمام قوانين، اخلاقيات، رفتارها، ارزشها و معيارهاى اين حكومت هستيم و نميخواهيم در ايران آينده جايى براى آن رفتارها باشد. ما ميخواهيم جمهورى اسلامى را با تمام كثافت هايش جارو كنيم و به زباله دان تاريخ بريزيم.

در هرجا كه امكان درست كردن سن براى سخنرانى و صحبت و شعار دادن از بلندگو وجود داشته باشد، بايد پشت سن شعارى نوشته شود كه بتواند همه نوع گرايش فكرى را نمايندگى كند. من پيشنهاد ميكنم اين دو شعار بر روى يك بنر بزرگ نويسى شوند و پشت سن زده شوند: ″نابود باد جمهورى اسلامى‶، ″زن، زندگى، آزادى‶

٢ – عدم ايجاد محدوديت براى شركت كنندگان در تظاهراتها

سازماندهنگان تظاهراتها بايد توجه داشته باشند كه امروز اوضاع با چند سال پيش يا حتى چند ماه پيش تفاوتهاى ماهوى دارد. تظاهراتهاى امروز ديگر تظاهراتهاى حزبى و سازمانى نيستند بلكه تظاهراتهاى صدها و هزاران نفره توده اى است. بنابراين سازماندهنگان تظاهراتها بايد به دو نكته توجه كنند. يكى اينكه بايد تريبون آزاد داشته باشند. يعنى وقتى را براى صحبتهاى كوتاه و اعلام حمايتهاى شركت كنندگان در نظر بگيرند. دوم اينكه آزادی شرکت همه احزاب و نیروهای سرنگونی طلب با اسم و رسم و آرم و پرچم خودشان را برسميت بشناسند. ما بايد حواسمان باشد كه مبادا نقش جمهورى اسلامى كوچك را بازى كنيم. اين جمهورى اسلامى است كه وجود هيچ حزب ديگرى جز حزب الله را بر نميتابد. هر كس بايد احساس آزادى كند كه هر پرچم و پلاكاردى را كه ميخواهد در تظاهرات حمل كند. چرا كه در اين تظاهراتها اولا نميتوان جلو حمل پرچم هاى مختلف را گرفت. و دوم اينكه حمل يك پرچم يا يك پلاكارد داراى آرم يك حزب الزاما به معناى تعلق سياسى فرد به آن پرچم يا آرم نيست. خيلى از شركت كنندگان در تظاهراتها پرچم سه رنگ برميدارند بدون اينكه توجه كنند كه آن پرچم نماينده يكنوع حكومت معينى است، بلكه فقط ميخواهند يك چيزى دستشان باشد كه نشان دهد اعتراض آنها در رابطه با ايران است. بطور مثال ما افرادى را از كشوهاى مختلف ميبينيم كه با حمل پرچم كشور محل تولد خودش در تظاهراتهاى حمايت از مردم ايران شركت ميكنند بدون اينكه الزاما ناسيوناليست يا حامى حكومتهاى كشورشان باشند. بلكه با اين كار ميخواهند نشان دهند كه آنها از فلان كشور هستند. بايد با وسع نظر به مسئله نگاه كرد و هرجا لازم باشد، بايد از قبل اعلام كرد كه هركس با پرچم و آرم و پلاكاردهاى حزبى خود ميتواند در تظاهرات شركت كند. منتهى، همانطور كه در بالا اشاره شد، پشت سن، يعنى آنجايى كه سخنرانها از پشت بلندگو صحبت ميكنند يا پيغام ميدهند بايد ″خنثى‶ باشد، يعنى پرچم هيچ حزب و گرايشى نبايد پشت سن باشد. ولى لازم است دو شعار، ″نابود باد جمهورى اسلامى‶ و ″زن، زندگى، آزادى‶ با عكسى از مهسا، كه فكر نكنم كسى مخالف آن باشد، در پشت سن بچشم بخورد.

سازماندهندگان تظاهراتها لازم است به اين نكته نيز توجه كنند كه اكنون فضا بسیار تهییجی و پرشور است و مردم میخواهند شعار بدهند و با مردم ایران همراهی کنند و حوصله سخنرانی های طولانی را ندارند. لازم است صحبت های کوتاه یکی دو دقیقه ای صورت گیرد و بلافاصله شعار داده شود تا جمعیت احساس خستگى نكنند.

البته سازماندادن تظاهراتهاى توده اى به يكسرى كار و تلاش جمعى نياز دارد. تعيين مكان مناسب براى تظاهرات، تماس با پليس محل براى تامين امنيت تظاهركنندگان، تماس با خبرگزاريها، تامين و سازماندهى انتظامات براى تظاهرات، تعيين عده اى براى ايجاد هماهنگى بين شركت كنندگان در تظاهرات و اقدامات ديگر كه من در اينجا وارد اين موارد نميشوم.

لازم است نكته ديگرى را هم مد نظر داشته باشيم و آن نقش و اهميت درخود نيروى ايرانيان خارج از كشور است. نقش و اهميت تظاهراتهاى ايرانيان در كشورها و شهرهاى مختلف تنها در اعلام حمايت از اعتراضات و روحيه دادن به مردم داخل ايران نيست. درست است كه تظاهرتهاى حمايتى ما به مردم ايران روحيه ميدهد. و همينطور تظاهراتهاى گسترده، و امروز شروع اعتصابات سراسرى در داخل ايران هم به ما ايرانيان ساكن در كشورهاى ديگر روحيه ميدهد. ولى اين فقط يك جنبه مسئله است. جنبه ديگرش نقش و اهميت درخود ما ايرانيان خارج از كشور است كه بايد به اين هم توجه داشته باشيم و اقدامات تكميلى براى تحقق هدف، كه همانا سرنگون كردن جمهورى اسلامى در خارج است، در دستور قرار دهيم. از جمله اين اقدامات ميتواند تماس با اتحاديه ها و تشكلهاى كارگرى، سازمانهاى مدافع حقوق بشر، هنرمندان و شخصيتهاى شناخته شده براى جلب حمايت آنها و همينطور تماس با نمايندگان مجالس و تحت فشار گذاشتن دولتها براى تغيير سياست شان در قبال جمهورى اسلامى ايران و بستن سفارخانه هاى اين حكومت آپارتايد جنسى و بايكوت جهانى اين حكومت باشد.

اینرا هم بخوانید

مردم صدای خس خس گلوی جمهوری اسلامی را می شنوند! مهران محبی

 کارگر کمونیست ۸۶۲ فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت در سخنرانی اش در دانشکده ملی مهارت دکتر …