سهم ما( مردم) از دریای خزر

این روزها “بوی خیانت” در فضای سیاست ایران پیچیده است! همه چیز ظاهرا حکایت از این دارد که عهد قاجار زنده شده است. صحبت از “قرارداد ننگین ترکمنچای وگلستان” است. گفته میشود زمانی به ستارخان پیشنهاد کردن پرچم روس را برای امنیت سر در خانه اش بزند  در جواب به اعتراض بیان داشته:  ” من میخواهم هفت دولت زیر سایه بیرق ایران باشد شما می‌خواهید من زیر بیرق روس بروم؟” و جمهوری اسلامی که یک زمانی رویای ام القرای اسلام را داشت  و این روزها که در اوج حضیض است رفته زیر بیرق روس(پوتین) و برای جلب رضایت تزار جدید روسیه گویا از “سهم ٥٠ درصدی ایران” در دریای خزر گذشته است. سالهاست  بیرق “استعمارپیر انگلیس” در جهان پایین کشیده شده است و گر زمانه، زمانه ای است که کسانی هم پیدا میشدند که سهمی برای دولت فخیمه میخواستند و آنوقت بود که کاملا  عهد ناصری زنده میشد. بهرحال نام امیرکبیر این روزها به واسطه این “وطن فروشی” مطرح شده است که گویا تا ایشان احساس کرد ایران در موضع قدرت است قرارداد ترکمنچای را زیر پا گذاشته و سهم ایران در دریایی خزر را زنده کرده بود بهرحال  بد نیست که ما هم یادی بکنیم از شاه شهید ناصرالدین شاه که علاقه عجیبی داشته از زنان حرمسرای خویش عکس ها ی پورنو تهیه کند! البته این هیچ ربط مستقیم و غیر مستقیمی بر آنچه بر دریای خزر گذشته ندارد!

بهرحال این روزها بیانیه های زیادی صادر شده که یکی هم بیانیه کانون مدافعان حقوق کارگر است که در آن تاکید کردند: “… هرگاه دولت های ایران دارای پشتوانه مردمی بوده‌اند، امتیازات تزارهای روس را قطع کرده‌اند همانند امیرکبیر که امتیاز واگذار شده پس از عهدنامه ترکمانچای را ملغی کرد و جمهوری جنگل که تاسیسات لیانازوف را مصادره کرد و مصدق که شیلات را ملی کرد.” و البته خجولانه یک اشاره به سال ١٩١٧ و شوروی شده است بدون آنکه تاکید کنند که این بلشویکها به رهبری لنین بودند همه قراردادهای تزاری در رابطه با ایران بدون هیچ اما و اگری ملغا اعلام کردند. بهرحال چیزی که مهم بوده این بوده  که تا میتوانند این را بزرگ کنند که خزر توسط  جمهوری اسلامی در اوج ضعف و ناتوانی اش بر باد رفته است تا در قدرت بمانند و پرسیدند به چه قیمتی؟

این روزها همه صحبت از “سهم ایران” از این دریا میکنند و هیچکس یادش نمی آید سهم مردم ( توده کارکن جامعه) ایران  از دریای خزر کجا است؟ ٤٠ سال است که سهم نیمی از جمعیت جهت اینکه تنی به آب بزند به لطف حکومت الله از بین رفته است. گیرم که همه دریایی خزر مال ایران باشد باز هم سهم زنان همین قدر است که در کنار دریا بایستند  و به افق چشم دوزند. نمی گویند همین حکومت الله درپروژه های احمقانه ای تصمیم داشت که تعدادی از کوسه های جنوب را به این دریا منتقل کند  تا هیچ بنده خدایی اعم از زن و مرد دچار گناه آب تنی نگردد. ( برخی مدعی اند این کار را کرده اند اما کوسه های بخت برگشته آب شیرین این دریا را تحمل نکرده اند و تلف شده اند!) هیچکس یادآوری نمی کند روزبروز سهم مردم از این دریا فقط برای لذت بردن از طبیعت، با گسترده شدن ویلاهای از ما بهتران تا لب دریا که دیگر ساحلی نمانده، آب رفته، و آنچه هم که باقی مانده باید بابت آن پول پرداخت کنی تا بگذارند لب آب اتراق کنی بدون هیچ امکاناتی؛ البته بجز مستراح! کسی یادش نمی آید مردم زحمتکشی که به عنوان ماهیگیر برای شیلات کار میکنند، کار ماهیگیری تماما متکی بر توان بدنی ایشان است و این یادآور تابلوی “کرجی کشان ولگا، ایلیا ریپن” است. وکسی به یاد نمی آورد مردمی که شبانه با قایق کوچک پارویی به آب میزنند تا دور از چشم شیلات و پلیس چند تا ماهی صید کنند خود را در معرض چه خطری قرار میدهند. کسی نمی گوید منابع بستر این دریا مانند خاویار که گویا اعتباری برای نام ایران است هیچگاه حتی یک گرمش در دسترس توده مردم نیست. و از ماهی سفید نگوییم که یک کارگر اگر زمانی تصمیم میگرفت تکه ای از آن را مزه کند  باید از خیلی چیزهای دیگر صرفنظر میکرد،اکنون دیگر فقط نامش مانند خاویار در نزد مردمان کارکن در خاطر مانده است؛ تنها می ماند ماهی ریزی به نام کیلکا که آن هم بر اثر آلودگی روز افزون این دریا توسط حرص سرمایه داری از سفره مردم ناپدید شده است. اما منابع زیربستر این دریا قرار نیست هیچ نفعی برای توده مردم داشته باشد همانگونه که منابع زیر بستر خلیج ( البته همیشه گی فارس!) و دریای عمان برای مردم ایران نفعی نداشته جز کار و زحمت و استثمار.

دریای خزر بواسطه اینکه به هیچ دریایی آزادی راه ندارد بشدت از نظر محیط زیستی آسیب پذیر است و چیزی که در این میان مطرح نیست همین موضوع است. بورژوازی پنج کشور حاشیه این دریا دندان تیز کردن که شیره جان این دریا را بکشند. سیاست درست این است که هیچگونه بهره برداری (حداقل زیر سطحی) صورت نگیرد تا این دریا با همه زیبای اش دریایی بماند برای آسایش مردم زحمتکشی پنج کشوری که در کناره آن زندگی میکنند و مردمی که بی تابانه خود را از همه سوی کشور به آن میرسانند. در کشاکش های این روزها، که بار دیگر “ناموس وطن” مطرح شده است مسئله ای که اصلا مطرح نیست رفاه و آسایش مردم است که همیشه قربانی سیاست و اقتصاد بورژوازی است.

اینرا هم بخوانید

تداوم آوار فاجعه در معدنجوی طبس- یاشار سهندی

کارگر کمونیست 856 در چهلمین روز فاجعه کشتار کارگران در اعماق معدنی در طبس، قالیباف …