“سپیده قلیان”- یاشار سهندی

سپیده قلیان را میخواستند مجددا به خاطر شکایت جرثومه تباهی و سیاهی، آمنه سادات شکنجه گر، دادگاهی کنند. سپیده قلیان حاضر نشد سمبل بردگی زنان، حجاب را، آنهم به وقتی که در زندان مخوف اسلامیون اسیر است بر سر کند. تباهی آفرینان مجبور شدند جلسه بیدادگاه را لغو کنند.

بسیار خوانده بودیم که کسانی که دستی در نوشتن داشتند در برخی مواقع بر سر بعضی موضعها مدعی شدند که قلم شان عاجز از نوشتن است. این را اما با تمام وجود حس کردم. میخواستم برای سپیده قلیان بخاطر شجاعتش و جسارتش بنویسم. قلم من اما به معنای واقعی کلمه عاجز است. چگونه میتوان برای کسی نوشت که معنای به مقاومت و مبارزه بخشیده که هیچ رقمه نمیشه آنرا توصیف کرد.

 در زبان فارسی بسیاری برای همچین زنانی، تنها توصیفی که فکر میکند حق مطلب را ادا میکند “شیر زن” است. و من نمیدانم توصیف این همه شجاعت در وجود یک انسان به حیوانی که در بهترین حالت درنده خویی با شکوه است چه تناسبی با هم دارد. و چرا باید قدرت و صفات یک حیوان را  که منشا آن غریزه حیوانی اش است به یک انسان نسبت داد.

در مورد سپیده قلیان تنها یک چیز میتوان گفت: “سپیده قلیان”؛ این خود به تنهایی گویایی همه قدرت و شرافت و شجاعت انسانی است.

نزدیک سه سال پیش که آنزمان هم  پای سمبل بی شرافتی و شکنجه، آمنه سادات در رابطه با سپیده قلیان مطرح بود مطلب کوتاهی نوشتم که آنرا مجددا باز نشر میکنم. هر چند هنوز همه حق مطلب را ادا نمیکند. زندگی و مبارزه برای زندگی با وجود سپیده قلیان معنای خاصی دارد از جنس خود “سپیده قلیان”.

***

یکی همه زیبایی و دیگری همه زشتی

مدت طولانی بود که از دختر رنگی پنگی، سپیده قلیان خبری نبود تا امروز خبری منتشر شد که دختر شجاع طبقه کارگر ایران را بار دیگر می خواهند محاکمه کنند. شاکی زنی سیاه پوش؛ کلاغ شوم آمنه سادات ذبیح پور ، یکی از ابزارهای اصلی شکنجه گران جمهوری اسلامی.
یکی شجاع؛ که در مقابل تمامی دستگاه جهنمی شکنجه جمهوری اسلامی تمام قد ایستاده. دیگری اما ذلیل و ترسو که در پناه برادران ایمانی جلادش میکروفون را مقابل قربانیان شکنجه می گیرد و تمام قد از رژیم خبیث جمهوری اسلامی دفاع می کند.
یکی سرشار از شور و شادی و هیجان و در پی یک دنیای بهتر برای همه. دیگری سرشار از نفرت و بغض و کینه به همه کسانی که میخواهند شاد باشند برای کسب رضایت جلادان و کسب قربت الهی.
یکی ایستاده در کنار شریف ترین انسانها که در تلاشند زنجیر استثمار را از هم بگسلند. دیگری ایستاده در کنار خبیث ترین موجودات که فقط هیبتی از انسان دارند و به ضرب داغ و درفش می خواهند مانع از هم گسیختگی زنجیر استثمار شوند.
یکی در پی زیباترین آرزوها است و به قول شاعر ” به خاطر شبنمي بر برگ” و بر لبش زیباترین سرودها را زمزمه میکند. دیگری در پی شنیع ترین صحنه ها و شنیدن ضجه های انسانهایی که زیر آواری از درد شاید در هم بشکنند.
یکی متعلق به سپیده صبح که نوید روزی روشن را میدهد و دیگر متعلق به اعماق سیاه شب هول که در تاریکی زخم زدن بر تن و روان انسانها لذت می برد.
سپیده جزء زیبا از وجود ما مردم. آمنه مهره ای حقیر در دستگاهی دون پرور.
درود ما بر سپیده قلیان، دختر رنگی پنگی. و برای آمنه سادات ذبیح پور حتی لازم نیست ننگ بخواهیم. او سمبل نفرت از زندگی است.

اینرا هم بخوانید

عاطفه رنگریز، زندانی سیاسی، به بیمارستان منتقل شده است

حسین تاج، وکیل دادگستری در ایران، از انتقال عاطفه رنگریز، کنشگر حقوق زنان و زندانی …