سیروس ایل بگی: در گرامیداشت منصور حکمت

انسان وقتی که میمیرد بر مزارش گلی می روئید که عطر و بویش می گستراند فضا را و هیچ نمی داند دلتنگیهایش را باد به کجا خواهد برد ،به دریای بیکران فراموشیها یا به دیار باورها یا به سرزمین آشنائی ها.
منصور حکمت قبل از وداع با ما نهال کوچکی از گل سرخ رادردشت سینه ی ماکاشت تا هیچوقت از رایحه دل انگیزش بی ثمر نما نیم.ودر تک تک گلبرگهایش نقش چگونه زیستن و انسانیت و امید به آینده راکه از آن ماست.وهمچنین ارزنده ترین جمله ای که اساس سوسیالیسم انسان است راحک نمود.وبه ما آموخت که دیگران را چگونه بی بهره نگذاریم.

رفقا:حکمت یعنی راستی و درستی و یقین داشتن.او با درک عظیمی که ازاوضاع جهان داشت به این نتیجه رسیده بود که جامعه جهانی به سمت چپ خواهد چرخید و این جهان وارونه احتیاج به نیروی چپ کمونیست کارگری خود را می طلبد تا در سکون اصلی اش قرار گیرد. کما اینکه امروز بوضوح میبینیم توده های وسیعی از جوانان کارگران زحمتکشان و زنان و مردم جهان بخصوص در ایران شعار آزادی برابری که همواره شعار سوسیالیسم یا کمونیسم کارگری است را سر داده وبا زالو صفتان سرمایه و مذهب در پیکاری بی امان هستند

منصور حکمت در بدترین برهه از زمان که مصادف بود با فرو پاشی شوروی سابق و فرو ریختن دیوار برلین که پرو پاگاند غرب بقول خودشان مرگ کمونیسم رابا بوق و کرنا در گوش جهانیان مید میدند و آنچنان بود که اگر کلمه کمونیسم را بر زبان میاوردی همه از تو می گریختند انگار که تو طاعون زده ایی یا دچار بیماری مسری هستی.او در چنین شرایطی مارکس زمانه شد وتفاوتهای ما را برشته تحریر در آورد و توانست کمونیسم را به معنای اخص کلمه اش دو باره احیا نماید و تاسیس حزب کمونیست کارگری ایران را اعلام نماید

رفقا:حکمت یعنی علم و دانش_او با درایت و اندیشه خاصی که داشت از مکتب انگلس بخوبی آموخته بود هر حزبی که بخواهد قدرت سیاسی را در دست بگیرد مستلزم داشتن یک برنامه خاصی میباشد که این برنامه تماما هدف هایی است که یک حزب سیاسی در دفاع از منافع طبقه خودش را بدنبال دارد و با اتکا به این متوتولوژی‌ برنامه یک دنیای بهتر که همانا برنامه حزب کمونیست کارگری ایران است را به رشته تحریر در آورد و از جمله بارزترین خواسته های حزب را چنین بیان مینماید . آزادی بی قید و شرط اندیشه و بیان که تا کنون هیچ یک از احزاب سیاسی نتوانسته اند به واضحی حزب ما بیان کنند .و نسبیت فرهنگی را چنان شیوا و رسا نقد کرد که به مرحله اساس سوسیالیسم انسان است می رسد .که چنین میگوید حجاب اجباری برای کودکان ممنوع میباشد که حتی با اعتراض احزاب دیگری که خود را چپ می‌نامیدند مواجه میشود او چون مثل همیشه مصمم بود به راه خود ادامه داد و ماحاصلش حزب بلشویکی است که به وسعت ودر سطح بین المللی در صحنه سیاست است.باشد که ما هم یاد این انسان بزرگ و اومانیست را گرامی بداریم

ای معلم دشت سرخ شقایقها
با تو می شد گلبرگهای عشق را نوازش کرد
با تو می شد پرنده وار
تا فراسوی افق پرواز کرد
می توان با هر نکته ات
نقش چهره ی زیبای زندگی را آفرید
می توان با چراغی که برافروختی
شادمان تا شهر آرزوها دوید
با لبانت می توان با همه لبها سخن گفت
با دستهایت می توان تمام دستها را فشرد
با درک الفاظ تو می توان
عشق را به تمام دلها پیوند زد
ودر این درک عظیم
می توان مرهمی شد برای تمامی زخم های کهنه
و
می توان قطره های باران بود و فرو چکید
در دل احساس خشک ناباوریها
تو ای معلم دشت سرخ شقایقها
تو ای بانی افزون باورها
همواره یادت را نمی کاهم از یادم
که یادت بود چراغ فروزنده راه
زندگانی……

اینرا هم بخوانید

Hollow operation, Hollow regime- Bahram Soroush

April 15, 2024 The Islamic Republic’s drone and missile attack on Israel was not a …