سیل آینه بزرگ نمای شر حاکم

بار دیگر در همین روزها توده مردم ثابت کردند که با وجود همه درد و رنج و فقر حاکم بر زندگی، این خود آنها هستند که به یاری هم می شتابند. این امری است که بارها و بارها ثابت شده است. از زلزله بوئین زهرا تا زلزله طبس در زمان حکومت پهلوی و از زلزله رودبار تا زلزله کرمانشاه و سیل اخیر نمونه های برجسته از همیاری مردم  است که در همه موارد این روند مورد نفرت حکام بوده، و جمهوری اسلامی بیشرمانه یاری دهندگان را مورد اهانت و تحقیر و بازداشت قرار داده است.

در حوادث طبیعی همه عالم و آدم مقصرند الا نظامی که در پی سود آوری، هست و نیست توده مردم را به باد میدهد؛ افراد جامعه مقصر هستند نه طبقه حاکم و نظام حاکم بر آن جامعه! به شهادت تاریخ، انقلاب 57 و حوادث طبیعی این چهل ساله گذشته، ثابت شده انسانها نه “منبع شر” که برعکس آن صادق است. آنگاه که بتوانند اراده خود را  به حاکمان تحمیل کنند جز یاری رساندن به دیگران در نتیجه به خود اراده دیگری ندارند. همیاری هائی که در پی حوادث طبیعی شکل میگیرد نمونه بارز از نشانه های انسانیت انسانها است در لحظه ای که میتوانند خود را از مناسبات حاکم  جدا سازند. “انسانیت” یک مبحث اخلاقی به معنی نیکوکاری نیست. نیکوکاری انرژی اش را از مناسبات طبقاتی میگیرد که اصولا باید انسانهائی درمانده باشند که من نوعی بتوانم نیکوکاری خود را به اثبات برسانم و سر همه منت بگذارم که من شخص نیکوکاری هستم؛ نمونه بارز شخص اول میلیاردر جهان که تبلیغات رسانه های بورژوازی روی بنیاد نیکوکاری ایشان گوش فلک را کر کرده است اما نمی گویند نتیجه اینکه ایشان به تنهایی میتواند ثروت میلیاردها را در گرو خود داشته باشد منشا آن کجاست. انسان بودن، انسانیت مبحثی اخلاقی نیست بلکه موضوعی به شدت اجتماعی است و وقتی نشانه های آن بروز میکند که توده مردم برای مدتی کوتاه فرصتی پیش می آید فراموش کنند اسیر مناسبات طبقاتی موجودند. توده مردم در وقایع اجتماعی مانند انقلاب بیش از هر زمانی دیگر به اثبات میرسانند که جز در همیاری به خود به جائی نمی رسند. یک شبه همه آن چیزهائی که شر تعریف شده و سعی شده شر سازماندهی شده بر زندگی مردم حاکم باشد دود میشود و به هوا میرود. غرش زنده باد انسانیت کل جامعه را فرا میگیرد؛ زمانی تحت عنوان “زنده باد کمون” و زمان دیگر “زنده باد شوراها”. انقلاب نه اراده شخصی برای تخریب بلکه اراده جمعی جامعه است برای سازماندهی یک دنیای بهتر. این دقیقا اراده جمعی طبقه حاکم است که نه تنها انقلابات را به خشن ترین شیوه های ممکن به تخریب میکشانند بلکه خشونت که امر روتین جامعه سرمایه داری است را سازمان میدهند.

آنچه در فاجعه سیل اخیر برجسته است، این است که وقتی امور مردم به دست خود مردم باشد دامنه خرابی طبیعت، میتواند به این شکل فاجعه بار به زندگی انسانها تسری نیابد. مردمی که از کوه و کمر میگذرند تا به همنوعان خود یاری برسانند، مردم نگون بختی که بر اثر زلزله بی جا و مکان هستند اولین چیزی که به خاطرشان میرسد کمک کردن به کسانی مانند خودشان است. مردمی که در محاصره سیل هستند به یاری هم سیل بندی چند کیلومتری را در عرض یک روز به پا میدارند و در میان این همه گرفتاری با آواز خواندن از چیرگی خود بر “خشم طبیعت” و تبهکاری حاکم به همدیگر روحیه میدهند. و چه زیبا بود پایکوبی مردم حمیدیه خوزستان وقتی به یاری هم سیل بند را بر سر راه سیل محکم کردند. و در این میان حتی کسانی از حیوانات غافل نشدند.

مصیبتی که مردم گرفتار آن شده اند نتیجه کارکرد نظام حاکم است. انسان از وقتی خودش را به عنوان انسان شناخته است اولین کاری کرده مهار نیروهای طبیعت و به خدمت در آوردن طبیعت برای خود بوده است. اما انسان قرن بیست یکم گرفتار نظام به شدت ضد انسانی است که این چنین یک واقعه طبیعی میتواند طومار زندگی اش را درهم بپیچد. در زمانی که انسان توانسته است انرژی نیروی آب را مهار کند و با آن فلزات را برش بزند و با کمک این انرژی برق تولید کند اما این انرژی، این پدیده طبیعی برای بهره کشان حاکم منبع ثروت اندوزی است، ثروت اندوزی که به قیمت ویرانی همه عمر توده وسیعی مردم تمام میشود. به اعتراف یکی از همین آقایان (که مثلا مدیر ستاد بحران است  و فاجعه را نتیجه امتحان الهی میداند و با حوزه علمیه قرارداد میبندد که “بلایای طبیعی” را دور سازند): “پل‌ها را بر اساس دِبی جیبمان نه دِبی رودخانه!” ساختند.

تنها راه رفع بلای نفرین اجتماعی حاکم، سرنگونی جمهوری اسلامی به کمک نیروی انقلاب است. که در پی آن باید نظامی شکل بگیرد که همه انسانها در همه امور  خود مشارکت مستقیم و بی واسطه داشته باشند. سیل اخیر بزرگ نمای شر حاکم طبقاتی است که تنها راه رفع این شر انقلابی اجتماعی است که اساس نظام حاکم را زیر و رو کند. و تنها در این صورت است که رفاه کامل متحقق خواهد شد و آنگاه انسانیت چه در ظرفیت جمعی و فردی امکان بروز می یابد و این هدف سوسیالیسم است*

کارگر کمونیست ۵۶۷

اینرا هم بخوانید

تداوم آوار فاجعه در معدنجوی طبس- یاشار سهندی

کارگر کمونیست 856 در چهلمین روز فاجعه کشتار کارگران در اعماق معدنی در طبس، قالیباف …