شش پرسش و پاسخ متداول درباره ضد امپریالیسم امروز و جنگ در اوکراین- مترجم ناصر اصغری

نوشته: گیلبرت آشکار، ۱۹ مارس ۲۰۲۲

توضیح مترجم:

من خودم را در موضعگیریهای امثال گیلبرت آشکار و نویسندگان مجله نئوپالیتیکس شریک و همسو می‌دانم. به همین دلیل بعضی از نوشته های آنها را، همراه با مطالعه شان برای علاقمندان به این نظرات هم ترجمه می‌کنم. همسوئی من با این نظرات کلی اند که در واقع، فراتر از هر چیز دیگری، یک متد را توضیح می‌دهند.

ناصر اصغری

***

سوالات زیر مربوط به موضع بیان شده در «یادداشت من در مورد موضع رادیکال ضد امپریالیستی در خصوص جنگ در اوکراین» است.

سوال ۱: آیا «جنوب جهانی»* (Global South) از روسیه حمایت می‌کند؟

جواب: بیایید به حقایق نگاه کنیم. ابتدا چپ در جنوب جهانی را در نظر بگیریم، جایی که مواضع متضادی وجود داشته است. در بخش عرب‌زبان، که من از آنجا می‌آیم، تنها احزاب «چپ»ی که از تهاجم روسیه حمایت کرده‌اند، همان‌هایی هستند که از رژیم خون‌ریز بشار اسد، تحت حمایت روسیه، پشتیبانی کرده‌اند. دو حزب کمونیست اصلی منطقه، یعنی احزاب کمونیست عراق و سودان، تهاجم روسیه را به‌طور صریح محکوم کردند، در عین حال که سیاست امپریالیسم آمریکا را نیز (چنان‌که باید) مورد انتقاد قرار دادند. در بیانیه‌ای که حزب کمونیست سودان منتشر کرد، پس از محکوم کردن درگیری‌های میان نیروهای امپریالیستی، اعلام شد: «این حزب تهاجم روسیه به اوکراین را محکوم کرده و خواهان خروج فوری نیروهای روسی از این کشور است، در حالی که ادامه سیاست ائتلاف امپریالیستی به رهبری آمریکا در دامن زدن به تنش‌ها و جنگ و تهدید صلح و امنیت جهانی را نیز محکوم می‌کند.» کمونیست‌های سودان به‌خوبی از حقیقت امپریالیسم روسیه آگاه هستند، چراکه روسیه تنها قدرت بزرگی است که آشکارا از کودتاچیان در کشورشان حمایت می‌کند.

اما در مورد کشورهای جنوب جهانی، در رأی‌گیری مجمع عمومی سازمان ملل درباره محکومیت تهاجم روسیه، سی‌وپنج کشور رأی ممتنع دادند. تمام کشورهای واقع در شمال جهانی (Global North) یا به قطعنامه رأی مثبت دادند (تمام کشورهای غربی و متحدانشان) یا رأی منفی (خود روسیه و بلاروس). با این حال، درک این واقعیت چندان دشوار نیست که در میان ۱۴۱ کشوری که به این قطعنامه رأی مثبت دادند، تعداد کشورهای جنوب جهانی به‌مراتب بیش از ۳۵ کشور ممتنع بود. بنابراین، این مسئله یک «شکاف شمال-جنوب» نیست، بلکه شکافی است میان دوستان و/یا وابستگان امپریالیسم غربی از یک سو و دوستان و/یا وابستگان امپریالیسم روسی از سوی دیگر. از آنجا که بیشتر گروه دوم نیز همزمان دوستان و/یا وابستگان امپریالیسم‌های غربی هستند، ترجیح دادند رأی ممتنع بدهند تا اینکه رأی خود را به پنج کشوری که به قطعنامه رأی منفی دادند اضافه کنند؛ پنج کشوری که علاوه بر روسیه و بلاروس شامل کره شمالی، سوریه و اریتره می‌شوند.

درست است که دو کشور پرجمعیت جنوب جهانی – چین، که خود موضوع بحث درباره ماهیت امپریالیستی‌اش است و نشان می‌دهد که تقسیم‌بندی شمال-جنوب در سیاست بیش از حد ساده‌انگارانه است، و دولت هند به رهبری ناسیونالیست افراطی نارندرا مودی – به روسیه نزدیک شدند. اما در میان کشورهایی که به قطعنامه سازمان ملل رأی مثبت دادند، کشورهایی را می‌بینیم مانند مکزیک تحت رهبری لوپز اوبرادور (AMLO)، افغانستان تحت حاکمیت طالبان، برزیلِ بولسونارو (که با وجود تحسین پوتین به این قطعنامه رأی داد)، میانمار تحت کنترل ژنرال‌ها (که تحت پوشش چین قرار دارد)، و فیلیپین دوران دوترته.

سؤال ۲: آیا ایستادگی اوکراین در برابر روسیه به نفع ناتو نخواهد بود؟

جواب: اولین چیزی که باید گفت این است: «خب که چه؟» حمایت ما از مردمی که علیه امپریالیسم مبارزه می‌کنند نباید به این وابسته باشد که کدام قدرت امپریالیستی از آن‌ها پشتیبانی می‌کند. در غیر این صورت، با همان منطق، عدالت باید فدای نبرد نهایی علیه «بلوک غرب» شود، همان‌طور که برخی در محافل شبه‌چپ نئوکمپ‌گرا استدلال می‌کنند. از نظر من، یک پیروزی روسیه – که متأسفانه هنوز یک احتمال واقعی است – «خودِ امپریالیسم آمریکا و متحدانش را برای ادامه رفتار تهاجمی‌شان جسورتر خواهد کرد.» در واقع، ایالات متحده و متحدان غربی‌اش تاکنون از اقدامات پوتین به‌شدت بهره‌مند شده‌اند. آن‌ها باید از این خودکامه روسی صمیمانه سپاسگزار باشند.

یک تصرف موفقیت‌آمیز اوکراین توسط روسیه، ایالات متحده را تشویق خواهد کرد تا بار دیگر به مسیر تسخیر جهان از طریق زور بازگردد، آن هم در شرایطی که تقسیم استعماری جدید جهان تشدید شده و تضادهای جهانی وخیم‌تر شده‌اند. در مقابل، شکست روسیه – که به شکست‌های آمریکا در عراق و افغانستان اضافه خواهد شد – آنچه را که در واشنگتن «سندرم ویتنام» نامیده می‌شود، تقویت خواهد کرد. علاوه بر این، برایم کاملاً روشن است که پیروزی روسیه به‌طور قابل‌توجهی جنگ‌طلبی و فشار برای افزایش هزینه‌های نظامی در کشورهای ناتو را، که همین حالا هم با سرعت زیادی آغاز شده است، تقویت خواهد کرد. در حالی که شکست روسیه شرایط بسیار بهتری برای مبارزه ما در جهت خلع سلاح عمومی و انحلال ناتو فراهم خواهد آورد.

اگر اوکراین موفق شود یوغ روسیه را کنار بزند، به احتمال زیاد تحت سلطه قدرت‌های غربی قرار خواهد گرفت. اما مسئله این است که اگر در این کار شکست بخورد، به بردگی روسیه درخواهد آمد. و برای درک این نکته نیازی نیست که یک متخصص تاریخ قرون وسطی باشید: وضعیت یک رعیت بی‌شک به‌مراتب بهتر از وضعیت یک سرف (برده زمین‌دار) است!

سؤال ۳: چگونه ما، به‌عنوان ضدامپریالیست‌های رادیکال، می‌توانیم از مقاومتی حمایت کنیم که توسط یک دولت بورژوایی راست‌گرا رهبری می‌شود؟

جواب: آیا باید تنها زمانی از مردمی که در برابر یک تهاجم امپریالیستی پرقدرت مقاومت می‌کنند حمایت کنیم که رهبری مقاومت در دست کمونیست‌ها باشد و نه یک دولت بورژوایی؟ این موضعی بسیار قدیمی از جناح چپ افراطی در قبال مسئله ملی است، که لنین در زمان خود به‌درستی با آن مقابله کرد. مبارزه‌ای عادلانه علیه ستم ملی – چه رسد به اشغال خارجی – باید بدون توجه به ماهیت رهبری آن مورد حمایت قرار گیرد. اگر این مبارزه عادلانه است، پس به این معناست که مردم در آن به‌طور فعال مشارکت دارند و شایسته حمایت هستند، صرف‌نظر از اینکه چه کسی رهبری آن را بر عهده دارد.

قطعا این سرمایه‌داران اوکراینی نیستند که به‌صورت گسترده در کنار نیروهای مسلح اوکراین، در قالب یک گارد ملی بداهه و «پترولوژ»های مدرن، بسیج شده‌اند، بلکه این مردم کارگر اوکراین هستند. و در مبارزه آن‌ها علیه امپریالیسم روسی بزرگ، که توسط یک دولت خودکامه، الیگارشی و به‌شدت ارتجاعی در مسکو هدایت می‌شود – دولتی که سرنوشت یکی از نابرابرترین کشورهای جهان را در دست دارد – مردم اوکراین شایسته حمایت کامل ما هستند. البته این به هیچ وجه به این معنا نیست که نمی‌توانیم دولت کی‌یف را نقد کنیم.

سؤال ۴: آیا جنگ جاری یک جنگ بین امپریالیستها نیست؟

جواب: اگر هر جنگی که در آن هر طرف توسط یک رقیب امپریالیستی حمایت شود، «جنگ میان امپریالیستی» نامیده شود، آنگاه همه جنگ‌های زمانه ما میان امپریالیستی خواهند بود. زیرا به‌طور معمول، کافی است که یکی از امپریالیسم‌های رقیب از یک طرف حمایت کند تا امپریالیسم دیگر از طرف مقابل پشتیبانی کند. اما جنگ میان امپریالیستی این‌گونه نیست. چنین جنگی نبردی مستقیم، و نه نیابتی، بین دو قدرت است که هر یک به دنبال اشغال سرزمین‌ها و حوزه‌های (نئو)استعماری طرف مقابل است، همان‌طور که جنگ جهانی اول نمونه‌ای کاملاً روشن از آن بود. این نوع جنگ، آن‌گونه که لنین آن را توصیف می‌کرد، «جنگی برای غارتگری» از سوی هر دو طرف است.

برای توصیف درگیری جاری در اوکراین – که این کشور نه جاه‌طلبی و نه قصدی برای تصرف سرزمین‌های روسیه دارد، در حالی که روسیه آشکارا قصد دارد اوکراین را تحت سلطه خود درآورده و بخش‌های زیادی از سرزمین آن را تصرف کند – نامیدن این جنگ به‌عنوان یک «جنگ میان امپریالیستی» به‌جای یک «جنگ امپریالیستیِ تهاجمی»، تحریفی شدید از واقعیت است.

بنابراین، هدف اصلی و فوری ارسال سلاح به اوکراین این است که به این کشور کمک کند تا از تبدیل شدن به یک سرزمین تحت سلطه روسیه جلوگیری کند، حتی اگر در عین حال، برای حفظ آزادی خود، به دنبال وابستگی به قدرت‌های غربی باشد. البته، ما نیز باید با این وابستگی مخالفت کنیم، اما در حال حاضر، مهم‌ترین و فوری‌ترین مسئله، مقاومت در برابر اشغالگری است.

البته، ورود مستقیم اردوگاه امپریالیستیِ مقابل به جنگ، این درگیری را به یک جنگ واقعی میان امپریالیستی، در معنای درست این مفهوم، تبدیل خواهد کرد – نوعی جنگ که ما قاطعانه با آن مخالفیم. در حال حاضر، اعضای ناتو اعلام کرده‌اند که از خط قرمز ارسال نیرو برای جنگیدن با ارتش روسیه در خاک اوکراین یا سرنگون کردن هواپیماهای روسی در حریم هوایی اوکراین عبور نخواهند کرد، علیرغم اصرارهای زلنسکی. دلیل این امر آن است که آن‌ها، با توجه به رفتار غیرقابل پیش‌بینی پوتین، که از همان ابتدا تهدید هسته‌ای را مطرح کرد، به درستی از یک چرخه خطرناک و غیرقابل‌کنترل بیم دارند.

سؤال ۵: آیا می‌توانیم از ارسال سلاح‌های غربی به اوکراین حمایت کنیم؟

جواب: از آنجا که مبارزه اوکراینی‌ها در برابر تهاجم روسیه عادلانه است، حمایت از آن‌ها برای دفاع از خود در برابر دشمنی که از نظر تعداد نیرو و تجهیزات نظامی به‌مراتب برتر است، کاملاً منطقی به نظر می‌رسد. به همین دلیل، ما بدون تردید از ارسال سلاح‌های دفاعی برای مقاومت اوکراین حمایت می‌کنیم. اما این دقیقاً چه معنایی دارد؟

یک مثال: ما قطعاً از ارسال موشک‌های ضدهوایی، چه قابل حمل و چه غیرآن، به نیروهای مقاومت اوکراین حمایت می‌کنیم. مخالفت با این اقدام به معنای آن خواهد بود که اوکراینی‌ها فقط دو گزینه دارند: یا بدون داشتن ابزار لازم برای دفاع از خود، قتل‌عام شوند و شاهد ویرانی شهرهایشان به دست نیروی هوایی روسیه باشند، یا اینکه مجبور به فرار از کشورشان شوند. با این حال، در عین حمایت از ارسال تسلیحات دفاعی، ما باید نه‌تنها با ایده‌ی غیرمسئولانه‌ی اعمال منطقه پرواز ممنوع بر فراز اوکراین یا بخشی از آن مخالفت کنیم، بلکه همچنین باید مخالف ارسال جنگنده‌های هوایی به اوکراین باشیم که زلنسکی به‌شدت خواستار آن است. جنگنده‌ها سلاحی صرفاً دفاعی محسوب نمی‌شوند، و ارسال آن‌ها به اوکراین در واقع می‌تواند خطر تشدید قابل‌توجه حملات هوایی روسیه را به همراه داشته باشد.

به‌طور خلاصه، ما از ارسال سلاح‌های ضدهوایی و ضدتانک، و همچنین تمام تسلیحاتی که برای دفاع از یک سرزمین ضروری هستند، به اوکراین حمایت می‌کنیم. انکار این کمک‌ها به اوکراین، به‌سادگی به معنای قصور در کمک به مردمی است که در معرض خطر قرار دارند! ما در گذشته نیز خواستار ارسال چنین سلاح‌های دفاعی به مخالفان سوری بوده‌ایم. ایالات متحده از این کار امتناع ورزید و حتی مانع شد که متحدان محلی‌اش این تسلیحات را به سوری‌ها تحویل دهند، تا حدی به دلیل وتوی اسرائیل. عواقب این تصمیم را همگی می‌دانیم.

سؤال ۶: چه باید باشد موضع ما در قبال تحریم‌های غرب علیه روسیه؟

جواب: در یادداشتم نوشتم:

“قدرت‌های غربی مجموعه‌ای از تحریم‌های جدید را علیه دولت روسیه به دلیل حمله‌اش به اوکراین اعمال کرده‌اند. برخی از این تحریم‌ها ممکن است واقعاً توانایی رژیم پوتین را در تأمین مالی ماشین جنگی‌اش محدود کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است به جمعیت روسیه آسیب برسانند بدون آنکه تأثیر چندانی بر رژیم یا الیگارش‌های وابسته به آن داشته باشند. مخالفت ما با تجاوز روسیه، همراه با بی‌اعتمادی‌مان به دولت‌های امپریالیستی غرب، به این معناست که نه از تحریم‌های آن‌ها حمایت کنیم و نه خواستار لغو آن‌ها شویم.”

به بیان دیگر، ما از تحریم‌هایی که توانایی روسیه را برای جنگ‌افروزی و همچنین الیگارش‌های آن را تحت تأثیر قرار می‌دهند، حمایت می‌کنیم، اما مخالف تحریم‌هایی هستیم که به جمعیت عادی این کشور آسیب می‌زنند. این موضع، از نظر اصولی، درست است، اما باید به شکل مشخص و عملی اجرا شود. با این حال، ما ابزار لازم برای بررسی دقیق تأثیر تمام تحریم‌هایی را که قدرت‌های غربی تاکنون علیه روسیه اعمال کرده‌اند، در اختیار نداریم. به همین دلیل، پیشنهاد کردم که نه از این تحریم‌ها حمایت کنیم و نه خواستار لغو آن‌ها شویم، مادامی که تجاوز جنایتکارانه‌ی روسیه ادامه دارد.

***

توضیح مترجم:

واژه “جنوب جهانی” (Global Sourth) معمولاً به کشورهای آفریقا، آمریکای لاتین، آسیا و اقیانوسیه اطلاق می‌شود که تاریخا به‌وسیله استعمار و امپریالیسم به حاشیه رانده یا مورد بهره‌کشی قرار گرفته‌اند. این اصطلاح غالباً در مقابل “شمال جهانی” (Global North) استفاده می‌شود، که معمولاً به کشورهای ثروتمندتر و صنعتی‌تر اشاره دارد، بسیاری از آن‌ها به‌طور تاریخی قدرت‌های امپریالیستی بوده‌اند. جنوب جهانی معمولاً با سطوح پایین‌تر توسعه اقتصادی مرتبط است، منتها این اصطلاح تنها به جغرافیا محدود نمی‌شود. این واژه بیشتر به شرایط تاریخی، سیاسی و اقتصادی اشاره دارد. کشورهای جنوب جهانی معمولاً با میراث‌های استعمار، نابرابری اقتصادی و مسائلی چون فقر دست و پنجه نرم می‌کنند، اما آن‌ها همچنین مبارزات مشترکی برای حاکمیت، استقلال و توسعه در دنیای مدرن دارند.

اینرا هم بخوانید

نوستالژی حکومت پهلوی- ناصر اصغری

به دنبال یادداشتم “وقتی که جمهوری اسلامی رفت، چه می تواند بشود؟” تعدادی از دوستان …