خامنهای و جمهوری اسلامی با صدور حکم اعدام توماج صالحی به قول گوهر عشقی به سیم آخر زده است. این سرنوشت همه رژیمهای دیکتاتوری است که به اعدام متوسل میشوند، شاید طناب نجاتشان باشد در گردابی که خود موجبات شکلگیری آن را فراهم کردهاند.
برخی مدعیاند که جمهوری اسلامی “بحران زی” است. عمداً این حکم را صادر کرده تا توجهات را بهجای دیگر ببرد! اما حرف گوهر عشقی بسیار درستتر است از اصلاحطلبی است که اجباراً “اپوزیسیون جناح حاکم” شده است.
جمهوری اسلامی در دو هفته گذشته با سر به دیوار محکم انقلاب برخورد کرد وقتی که با خشونت ذاتیاش در پی شکار زنان برآمد که با سوزاندن حجاب و برداشتن آن در حیات خود این حکومت ضدبشری، خاکریز اول این نظام را فتح کرده بودند و با مقاومتشان در دو هفته گذشته نشاندادند قصد ندارند این سنگر انقلاب را پس بدهند. حکم توماج یکی از آخرین تیرهای ترکش این حکومت است که شاید وحشت خود را از نیستی محتوم، مخفی کند به وقتی که صدای اعتراضات بار دیگر نهتنها در ایران، بلکه از سراسر جهان بلند شده باشد.
یکی از جلوههای باشکوه انقلاب زن زندگی آزادی، موسیقی است که هر نوایی از سازی بر میخیزد و صدایی از گلویی بیرون میآید، حکم سقوط حکومتی است که با هر چه نشانه عواطف انسانی است دشمنی دارد. خاکریزهای جمهوری اسلامی یکییکی در حال سقوط است. توماج با رپ که از درد مردم و از مقاومت و وقت جنگیدن گفت، طوفان به پا کرد.
آخر هفته گذشتۀ اضطرابی، شروع جنگی که از آن ما نبود، نفسها را در سینه مردم حبس کرده بود. این هفته شور و هیجانِ اوجگرفتن مجدد اعتراضات، بی شک خواب را از چشم سرکوبگران ربوده است و اضطراب را به جان آنها انداخته است.
و اکنون باید همصدا با توماج در کف خیابان شعار داد:
مأمور
معذور
از بالا دستور
سوراخ موش بخر!