طبقه کارگر مهر خود را بر جنبش سرنگونی میزند

انترناسیونال 795

 

گزارش هیئت اجرایی به نشست کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری

 

گزارش کتبی هیئت اجرایی قبلا برایتان ارسال شده است و من اینجا بر خلاف پلنوم های قبلی کمیته مرکزی، گزارش را بصورت شفاهی و فشرده تر به شما تقدیم میکنم. گزارش اکثر ارگان ها را قبلا در ۶۰ صفحه برایتان ارسال کرده ایم و من اینجا وارد گزارش ارگان ها و عرصه های مختلف فعالیت نمیشوم. گزارش کمیته سازمانده حزبی در ایران، کمیته کردستان، کمیته آذربایجان، کمیته خارج، سازمان جوانان کمونیست، تلویزیون کانال جدید، نشریه انترناسیونال و کارگر کمونیست، دفتر افغانستان و مشخصا برنامه تلویزیونی با هم، فعالیت های بین المللی و فعالیت های مینا احدی، و همینطور گزارش فعالین حزب در عرصه علیه اعدام،‌ زندانیان سیاسی، عرصه پناهندگی و همبستگی کارگری را قبلا دریافت کرده اید. گزارش فعالیت علیه اسلام سیاسی و گزارش فعالین حزب در عرصه کودکان به دست من نرسید. گزارش مالی هم خیلی فشرده در گزارش کتبی هیئت اجرایی به اطلاعتان رسانده شده. بعلاوه اینجا مسئولین عرصه های مختلف گزارش تکمیلی میدهند و به سوالات شما جواب داده خواهد شد. اما در این فاصله هفت ماهه از پلنوم ۴۸ تا الان در ایران چه گذشت؟

 

همانطور که حمید تقوایی در سخنرانی افتتاحیه اش گفت در پلنوم قبل که دو سه ماه بعد از خیزش دیماه بود اشاره کردیم که خیزش دیماه نقطه عطفی در مبارزه مردم علیه جمهوری اسلامی بود. تحلیل مان این بود که مبارزه قطبی تر میشود،‌ عمیق تر و طبقاتی تر میشود، به عرصه های مختلف کشیده میشود و جمهوری اسلامی قادر نخواهد بود جلو گسترش اعتراضات را بگیرد. تاکید کردیم که فضای چپ بر اعتراضات حاکم است، خود اتفاقات دیماه را هم گفتیم یک رویداد چپ بود. شبیه بک انقلاب و حرکت از پایین مردم بود، تعرض به ارگان های مذهبی و نیروهای سرکوب حکومت بود، ادامه اعتصابات گسترده کارگری و جنبش های حق طلبانه مردم بود و نه مهندسی شده از بالا. چهارجا هم شعارهایی مثل رضا شاه روحت شاد باد داده شد اما این مساله خیلی حاشیه ای بود و مطلقا خصلت نمای خیزش دیماه نبود. حرکت مردمی بود که آرمان های آزادیخواهانه و برابری طلبانه، علیه فقر و تبعیض و بیحقوقی و سرکوب دارند و اینها همه خاستگاه چپ دارد. سیر تحولات این دوره عمیقا حقانیت تبینن حزب را نشان داد. تبیین حزب با تحلیل تقریبا همه جریانات دیگر تفاوت داشت. اگر یادتان باشد همین شعاری که برای رضا شاه در دو سه تظاهرات در دیماه داده شد توسط رسانه های دست راستی برجسته شد و بخشی از چپ هم متاسفانه فکر کردند چپ کاره ای نیست و دست بالا در اعتراضات ندارد، چپ پراکنده و متفرق است و راست دارد میاید. و با این تحلیل غلط، در تظاهراتی که سازمان دادند نصف شعارشان را متوجه اپوزیسیون راست کردند و در واقع آنرا بزرگ جلوه دادند. هم تحلیل غلط و هم متد و استنتاجی غلط. تبیین ما متفاوت بود. گفتیم دیماه کاملا چپ بود و ادامه اش عمیق تر و رادیکال تر میشود و در این دوره خیلی شفاف اینطور شد. ما را به خوشبینی درمورد موقعیت چپ متهم کردند، گفتند مشکلات را نمیبینید، راست را نمیبینید، چپ وضعش خوب نیست و ما خلاف اینرا گفتیم. گفتیم چپ بر اعتراضات حاکم است. درست است که جامعه هنوز در مقیاس ماکرو بین چپ و راست انتخابش را نکرده است اما یک کشمکش در جریان است و چپ یک پای مهم و قدرتمند در این کشمکش است و در اعتراضات چپ کاملا حاکم است. هیچ شعار قومپرستانه و مذهبی در دیماه داده نشد، در اعتراضات کارگران و معلمان و دانشجویان و مالباختگان و غیره هم از این شعارها خبری نبود. دیماه ادامه این فضای اعتراضی بود و ادامه اش هم قاعدتا باید عمیق تر میشد و همینطور شد. ما بر اساس این تبیین حرکت کردیم و تمرکز فعالیت ما بسیار درست بود، با آمادگی به استقبال این شرایط رفتیم و این دوره یکی از درخشان ترین دوران فعالیت حزب کمونیست کارگری بود و مهر خودش را بر تحولات زد و اینرا هم خود واقعیات جامعه و نه ادعاهای ما دارد بخوبی نشان میدهد.

 

اگر یادتان باشد چند ماه پیش جریانی ارتجاعی و دست راستی به نام فرشگرد را آوردند، رسانه های فارسی زبان دست راستی تا توانستند آنها را باد کردند انگار تصمیم سراسری گرفته بودند که در هماهنگی با هم و بلافاصله شروع به مطرح کردن آنها کنند تا آنرا به خورد جامعه بدهند. پلاتفرم این جریان علیه جمهوری اسلامی و همزمان علیه کمونیسم بود. تبیین ما این بود که بدلیل قدرت کمونیسم در ایران است که این جریان با هویت ضد کمونیستی خود را مطرح میکند. گفتیم کارش نمیگیرد، با روند انقلابی جامعه تناقض دارد، با سیر عمیق تحولات جامعه و اعتراضات وسیع و آزادیخواهانه مردم تناقض دارد و بادش زود خالی میشود. متاسفانه خیلی از جریانات چپ نگران شدند، و این پدیده را نشانه اینکه چپ کاره ای نیست معرفی کردند و ما گفتیم حاشیه ای میشود،‌ حاشیه ای هست و به جایی نمیرسد و بادش سریع خالی شد. اگر یادتان باشد بعد از کنفرانس برلین رسانه های حکومت از حزب اسم آوردند ولی خیلی زود متوجه شدند که نباید از حزب اسم بیاورند چون هر جا با استناد به فعالیت های ما علیه ما حرف بزنند حزب را بیشتر در جامعه مطرح میکنند و بنظر میرسید که طبق بخشنامه ای سراسری سعی کردند تا جایی که میتوانند از حزب و از کمونیسم حرفی نزنند و فعالیت های ما را به اسم منافق که جریان بدنامی است معرفی کنند. این دوره مجبور شدند کمونیسم را به رسمیت بشناسند. اینرا روزنامه رسالت گفت که اعتصابات هفت تپه کارگری کمونیستی است، امام جمعه شوش گفت کمونیستی است، اقتصادنامه چند مطلب علیه نو چپ ها نوشت که اینها مشخصات جدیدی دارند با چپ قدیم فرق دارند، اینها با عرصه حقوق کودک و زن و کارگر و محیط زیست و غیره کار دارند و بی بی سی این روزها گفته است که مارکسیست ها در دانشگاه ها حاکم شده اند. در واقع دوره ای است که کارگر و کمونیسم به میدان آمده و مجبور شده اند اینرا به رسمیت بشناسند. این اتفاق مهمی است که در این چند ماه افتاد.

 

جنبش کارگری همچنان رکن اصلی جنبش آزادیخواهانه باقی ماند و در این دوره مهر خودش را بر جنبش عمومی سرنگونی طلبانه زد. اما تبیین ما چه بود. چند دهه گفته ایم کارگر طبقه ای اجتماعی است و به همه مسائل اجتماعی کار دارد و همه مسائل اجتماعی و همه ستم ها به او مربوط است، رهبران خودش را دارد، شبکه های خودش را دارد، اتمیزه نیست و با همین تحلیل در سالهای گذشته بر تعین بخشی یعنی معرفی فعالین و چهره های جنبش کارگری به جامعه کوبیدیم، مجمع عمومی و شورا و اهمیت حضور خانواده های کارگری را مطرح کردیم، بر همبستگی جامعه با کارگران تاکید کردیم، تلاش کردیم کارگران پرچم خواست های عمومی جامعه را بلند کنند و اتفاقی که با قدرت در این چند ماه افتاد همین بود. در این دوره اعتصابات سراسری را برجسته کردیم، بلافاصله با اعتصابات سراسری و قدرتمند رانندگان کامیون مواجه شدیم، با اعتصابات سراسری معلمان و اعتصاب سیاسی در کردستان و اعتصاب سراسری کارگران راه آهن و قبل ترش اعتصاب سراسری کارگران مخابرات روبرو شدیم. جامعه به این سمت رفت. شوراهای هماهنگی رانندگان کامیون در این دوره شکل گرفت، شورای هماهنگی اعتصاب کارگران راه آهن و سپس شورای کارگران هفت تپه را داشتیم. فولادی ها گفتند باید شورا درست کرد. و الان اداره شورایی به گفتمان جامعه تبدیل شده است. نکته قابل توجه دیگر تاکید بی وقفه ما در ده پانزده سال گذشته بر حضور خانواده های کارگری در تجمعات بوده است، چون کارگر را یک طبقه اجتماعی میدانیم که فقط در کارخانه استثمار نمیشود، و فقط مسائل صنفی و درون کارخانه ای ندارد، سعی کردیم اهمیت اعتراض کارگر و خواست کارگر را از چهارچوب کارخانه بیرون بکشیم و درمورد اهمیت خانواده های کارگری تا توانستیم تاکید کردیم. در دو سه سال گذشته حضور خانواده ها بطور چشمگیری گسترش یافت و سال گذشته ما اعلام کردیم که این بعنوان یک سنت در جنبش کارگری تثبیت شد. هپکو حضور خانواده ها را یک قدم به جلوتر برد و در هفت تپه و فولاد صدبار بیشتر اهمیتش در سطح جامعه آشکار شد و هر ناباوری قبول کرد که این یک موضوع مهم در جنبش کارگری است. در واقع آنچه میگفتیم و سالها برای آن تلاش کرده بودیم را جنبش کارگری مهر محکمی بر آن زد. این پیشرفت بسیار بزرگی برای جنبش کارگری و حزب بود. تبیین های چند دهه گذشته حزب را جنبش کارگری در مقیاسی اجتماعی تثبیت کرد. جنبش کارگری به همان سمتی رفت که تئوری اش را داده بودیم، برای آن جدال سیاسی کرده بودیم، جواب دیگران را داده بودیم، کار میدانی مستمری کرده بودیم، کار تبلیغی کرده بودیم و همه جانبه و منسجم برای آن کار کرده بودیم.

 

یکی از اتفاقات مهم این دوره اعتصاب سیاسی ۲۱ شهریور در کردستان بود که حزب یک پای آن بود. اعتصابی که از همیشه سراسری تر و یکپارچه تر بود و به برخی شهرهای کرمانشاه و ارومیه هم رسید. این اعتصاب اولا نشان داد که فضای حاکم بر اعتراضات در کردستان هم چپ است. نمیتوان در سراسر کشور فضای چپ بر اعتراضات را داشت اما در کردستان گفت ناسیونالیسم حاکم است. اعتصاب در کردستان در ده پانزده سال گذشته توسط جریانات کمونیست فراخوان داده شده و در اعتصاب اخیر ناسیونالیسم هم پشت آن آمد. اما زمینه این اعتصاب با اعدام رامین حسین پناهی و زانیار و لقمان مرادی شکل گرفت و مینا احدی نقش تعیین کننده ای در این کمپین جهانی داشت. اگر نقش مینا نبود اعدام رامین اینطور پر سر و صدا نمیبود. اعتصاب در کردستان این مهر را بر خود داشت و زمینه اش را این کمپین فراهم کرده بود. در دانشگاه ها هم کاملا محسوس است که بعد از اتفاقات سالهای گذشته، فضا مجددا به طرف چپ چرخیده و به موازات اعتصابات کارگری در ماههای اخیر چپ بار دیگر دارد عروج میکند و اکنون نقش سازمان جوانان کمونیست غیر قابل کتمان است. در عرصه جنبش رهایی زن نیز نقش جریان ما محسوس است. خلاصه کنم تحولات جنبش کارگری، تحولات در دانشگاهها و کردستان و بطور کلی در جامعه اعتبار زیادی به حزب و نقش حزب داد که تبیین عمیق و منسجمی از جامعه و روندهای آن داشت، پشتوانه عظیم تئوریک برای آن فراهم کرده بود و امروز این تبیین و تحلیل را خیابانها دارند صحتش را نشان میدهد. این تئوری ها امروز دارد اجتماعی و توده گیر میشود. سیر آتی تحولات را هم امروز میتوان با توجه به همین مشاهدات بخوبی مشاهده کرد.

 

اعتصاب، اعتصاب سراسری، خواست های کارگری، شورا و اداره شورایی، خانواده های کارگری، آزادی کارگر زندانی، مطالبات عمومی جامعه مثل تحصیل رایگان و درمان رایگان که پرچمش را معلمان و بازنشستگان در دست گرفته اند، و شعارهای سلبی اعتراضات علیه فساد و اختلاس و فقر و حقوق های نجومی به گفتمان های اصلی این دوره تبدیل شده اند و تمام اینها خاستگاه چپ و کمونیستی دارد. در واقع طبقه کارگر کلیت نظام را به چالش طلبیده و کل جامعه را از موضعی چپ نمایندگی کرده است. هیچکدام این خواست ها مربوط به ناسیونالیسم و ملی اسلامی ها و سلطنت طلب ها و ناسیونالیسم کرد و آذری و غیره نیست. به این معنی جنبش کارگری بیش از هر وقت با کمونیسم عجین شده است. اینها اتفاقات بسیار درخشان و مهمی است که باید مورد تعمق بیشتری قرار داد.

 

و بالاخره درمورد این سوال که حزب کمونیست کارگری در خیزش ۸۸ و دیماه ۹۶ پیدا بود یا نبود، گفتیم نمیشود نقش حزب را اینطور ارزیابی کرد. توازن قوا اجازه نمیدهد فعالین حزب به اسم حزب روی چارپایه بروند و سخنرانی کنند. بنظر من تحولات ماههای اخیر بخوبی نشان داد که چگونه و از چه مسیری کمونیسم و حزب به صحنه سیاسی میایند و نقش ایفا میکنند. این مساله مهمی است که باید روی آن کار کرد، این مساله استنتاجات نظری و سیاسی مهمی دارد که باید آنرا جمعبندی کرد.

هیچگاه در تاریخ صد ساله و چهل ساله ایران جنبش کارگری و کمونیسم چنین قدرتمند در صحنه سیاسی ایران حضور نداشته و چنین در هم تنیده نشده است. حاصل این وضعیت به حاشیه رانده شدن راست بوده است. بحث مطلقا این نیست که این تثبیت شده است. باید کار خیلی زیادی در این راستا کرد اما مسیری که آمده ایم مسیر درستی بوده و همینطور که گفتم از یک پشتوانه عمیق تئوریک برخوردار بوده است. تمرکزهای دوره آتی و فعالیت سیاسی دوره بعد را نیز بر اساس همین تبیین و در همین راستا باید ادامه دهیم.

 

در انتها میخواهم بر یک نکته مهم تاکید کنم. ما تحلیل و تبیین درستی داریم. جامعه از تندپیچ های مهمی و با سرعت عبور میکند و اتفاقا در همین تندپیچ ها است که اختلاف هم پیش میاید و در همین تندپیج ها است که باید اتحاد و حزبیت را محکم گرفت. در سمینار شب گذشته درمورد جنبش کارگری صحبت شد که در همین اعتصابات بزرگ اختلاف پیش میاید که باید به رسمیت شناخت و این وظیفه رهبران اعتصابات است که علیرغم اختلافاتی که در لحظات مختلف پیش میاید باید تلاش کنند که اتحاد در صفوف کارگران را حفظ کنند تا قوی تر بیرون بیایند. درمورد حزب هم همین صادق است. حزب ما امروز حول یک خط مشخص اتحاد محکمی دارد و حول خط معینی دارد جلو میرود، روی خط معینی متحد است و این یک نقطه قوت حزب است اما باید بر اتحاد حزب و بر حزبیت تاکید صدباره کرد چون در همین دوره ها است که اختلاف هم بروز میکند و البته اختلاف کاملا طبیعی است و باید کاملا ریلاکس و منعطف به آن برخورد کرد. اما در عین حال روی خط معینی باید کوبید و جلو رفت.

 

رفقا،‌

منصور حکمت ۱۸ سال قبل در کنگره سوم فراخوانش این بود که هر کاری دارید یک سال دو سال بگذارید کنار، در این دوره دریچه ای باز شده که باید با تمام قوا نقشمان را ایفا کنیم و این فرصت را از دست ندهیم. امروز صدبار بیشتر از کنگره سوم باید بر این تاکید کرد. محصول چهل سال فعالیت شبانه روزی را بیش از هر زمانی داریم میبینیم، دوره بسیار متحولی است، تاریخ جدیدی در ایران در حال شکل گیری است، خشت های سوسیالیسم و حکومت کارگری دارد روی هم گذاشته میشود، و الان وقتش است که حزب کمونیست کارگری تمام ظرفیتش را به کار اندازد چه در خارج کشور که در این دوره فعالیت های خوبی توسط تشکیلات خارج و نهادهای مختلف نزدیک به حزب، انجام شد و چه داخل کشور که اساس تمرکز ما را تشکیل میدهد.

زنده باد طبقه کارگر، زنده باد دانشجویان، زنده باد معلمان و بازنشستگان، زنده باد زنان،‌ زنده باد رانندگان کامیون،‌ زنده باد اعتصابات سراسری، زنده باد حزب کمونیست کارگری

 

۱۷ آذر ۱۳۹۷ (۸ دسامبر ۲۰۱۸)

 

اینرا هم بخوانید

خشم و نفرت علیه جنگ و حکومت – اصغر کریمی

مندرج در ژورنال شماره ۷۰۴ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …