دکتر عبدالکریم سروش این روزها بقول مرادش یعنی خمینی مورد “هجمه” واقع شده است. یکی از مواردی که موجبات محتوای هجمه فربه به ایشان را سبب شده است “تقبیح برهنگی” گلشیفته فراهانی بوده. تمامی هجمه کنندگان متفق القولند ایشان زن ستیز تشریف دارند. ایشان هم جواب دندان شکنی دادند:” شما هم که سخن مرا نکوهش میکنید، مردستیزید چون من مرد هستم، بلکه انسانستیزید چون من انسانم.” الان هجمه کنندگان مقابل آینه ایستادند و دارند دندانهای شکسته خود را میشمارند. تا باشد ایشان بفهمند زن ستیزی، انسان ستیزی نیست، اما دکتر سروش ستیزی یعنی مرد ستیزی، مرد ستیزی یعنی انسان ستیزی.
در دفاعیه دکتر سروش”محتوای فربه” ای وجود دارد که هر کسی نمی تواند همچین ادعای فربه ای داشته باشد. توجه کنید : «سر تا پا برهنه شدن و بدن عریان خود را مقابل چشمان جهانی به نمایش نهادن (حتی اگر مردی چنین کند)، کاریست که مورد تقبیح کثیری از عقلای عالم است و لذا چنین کاری نمیکنند (از جمله عامه دینداران که نیم بیشتر عقلای جهان را میسازند و نیز بسیاری از علمای اخلاق) و لذا در تقبیح عمل خانم فراهانی (نه شخص خانم گلشیفته فراهانی) کاری غیرعقلایی و خردناپسند صورت نگرفته است.”
محتوای فربه سخن ایشان برهنگی خانم فراهانی (نه شخص خانم گلشیفته فراهانی) نیست. بلکه آنجاست که تاکیدکردند “عامه دینداران … نیم بیشتر عقلای جهان را میسازند.” ما هر چه فکر کردیم یک جواب دندان شکن به ایشان بدهیم به جای نرسیدیم. اولا مانند ایشان آمار دقیقی از عقلای جهان نداریم که ثابت کنیم نه بابا اینجوری هم که ایشان میگوید نیست و دوما نگاه کردیم دیدیم در طول تاریخ چند تا عالم عاقل غیر دیندار داریم. تقریبا هیچی! جز نامهای آشنای مانند سقراط و جردانو برونو کسی دیگری به ذهنمان نرسید. اولی که شوکران را سر کشید دومی هم که خودش انتخاب کرد زنده زنده توسط علمای دیندار کباب شود. البته یک عدد از آنها حی و حاضر و زنده است. سلمان رشدی. یک کتاب نوشت تا حالا یک چشمش را از دست داده.
راستش همه عقلای جهان دوران یونان باستان، از تالس تا فلوطین همگی یک جورهای گیج میزدند و هیچکدام به نتیجه ای درست و حسابی نرسیدند که این عالم فانی از چی درست شده و هستی چیست و آمدن ما بهر چه بود برای همین جز عقلای عالم حساب نمی شوند. در روم باستان عاقل و فرزانه ای به آن صورت هم که نبود. در قرون وسطی همه عقلای عالم دیندار بودند و هر کی هم نبوده عاقل نبوده چون سرکارش با انکیزیسیون می افتاده. می ماند این دو قرن اخیر که سر جمع شاید نیم کمتر از عقلای عالم را تشکیل میدهند. حالا کل عقلای عام چند تا هستند که نیم بیشترشان دیندار بودند جز اسرار الهی است که در سینه دکتر سروش محفوظ است.
در ایران خودمان تنها یک نفر عاقل و بالغ بوده:” خمینی باسوادترین رهبر این کشور تا کنون بوده است. از ایام اولیه حکومت هخامنشیان، تا روزگار حاضر. هیچکس به لحاظ علمی به پای او نمیرسید. اولاً فقیه درجه اولی بود، عرفان هم خوانده بود و فلسفه هم خوانده بود”. البته دکتر سروش از سر فروتنی شکسته نفسی فرمودند. همین کشف بزرگ ایشان ثابت میکند که از لحاظ علمی ایشان نه تنها به پای خمینی بلکه بسیار فراتر از آن هستند چرا که توانستند خمینی را کشف کنند.
برای اینکه محتوای فربه استاد سروش برجسته تر شود و”مخاطبان نکتهسنج و منصف” دست شان بیایید با چه دکتر فروتنی روبرو هستند وتا مرد ستیزان زبان به کام بگیرند و با دکتر در نیفتند با نقل خاطره ای از ایشان، این مقال را به پایان میرسانیم:
“..یک بار دیگر احسان طبری را دیدم و آن شبی از شبهای ماه رمضان -سال۶۳؟- بود که وی را از زندان به خانه مرحوم محّمدتقی جعفری آوردند و مرا هم بدان مجلس فراخواندند. حال و روز خوشی نداشت و دهان و فکاش گویا شکسته یا کج شده بود. جعفری میخواستبا وی محاجه کند، اما من مطلقا خوش نداشتم که با اسیری در بحث شوم، و نشدم”.بله ایشان با اسیران غیر دینی اش محاجه نمی کردند بلکه با “هیمنهی هائل «چپروان کافر کیش»، مؤمنان را ناآرام کرده بود” مقابله میکردند. چپ روان کافر کیش حکم شان از پیش معلوم است. اعدام. حالا دست تان آمد چرا عالمان غیر دیندار اینقدر کم به چشم می آیند. سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند.
اینرا هم بخوانید
موزه هنرهای معاصر تهران و یک صف متفاوت – منظر دریاکناری
مندرج در ژورنال شماره ۸۹۰ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …