عباس عبدی از دانشجویان موسوم به خط امام در سال 58 است که کارکنان سفارت امریکا را به گروگان گرفتند و نمایشی کاملی از نیرنگ و دسیسه با عنوان “مبارزه علیه امپریالیسم جهانخوار” براه انداختند و بدین واسطه نقش مهمی در دستگاه سرکوب حکومت اسلامی بازی کردند. عباس عبدی بهمین خاطراسمی برای خودش بهم زده. ایشان از “یادگارهای دوران طلایی امام” هستند؛ اوج این دوران قتل و عام زندانیان در تابستان 57 بود. اکنون ایشان با وجود آنکه از حکومت رانده شده و حتی طعم زندان و شکنجه سربازان گمنام امام زمان را چشیده، هنوز هم که هنوز است با تمام وجود “حفظ نظام” را اوجب واجبات” خود میداند. برای همین هر تبهکاری که از سوی “برادران دینی” ایشان سر میزند خودش را وسط میاندازد که اسلام و نظام اسلامی را از خطر مصون بدارد. آخرین نمونه تلاش ایشان توجیه کردن قتل شنیع مونا حیدری 17 ساله است.
قتل فجیع مونا حیدری دل هر کسی که یک ذره وجدان و انصاف دارد به درد آورده. وقاحت و بیشرمی اما در پیش شخصیتهای حکومت اسلامی به معنی واقعی کلمه شرمنده است. عباس عبدی هم از همین جنس است. قتلی که زمینه آنرا حکومت اسلامی فراهم کرده بود. ایشان اما مثلا میخواهد علت “جامعهشناسانه” قتل مونا حیدری را بشکافد. او اما حتی از بیان نام مونا حذر میکند و از او به عنوان “خانم اهوازی” یا “آن خانم” یاد میکند.
ایشان خیلی زور میزند این قتل را به کودک همسری ربط دهد. البته زبانم لال اگر ایشان به کودک همسری انتقاد داشته باشد. عباس عبدی تنها آنرا مناسب زمان حال نمیداند. ایشان برای اینکه ثابت کند کودک همسری مناسب زمان حال نیست تاکید میکند:” زنان کودکسال، قادر نیستند بر رفتار شوهرانشان نظارت کنند(!)” زن خوب فرمانبر پارسا / کند مرد درویش را پادشا!
ایشان یک تصویر رویایی از کودک همسری در “گذشته” میدهد و روند افزایش سن ازدواج را این گونه ترسیم میکند که هیچ توطئهای در کار نیست بلکه:” این روند طبیعی است و تقریباً به نقطه نهایی خود نیز رسیده است. این روند محصول تحولات اجتماعی است و ضرورتهای خاص خود را دارد. همان گونه که در عصر خودرو نمیتوان با چهارپا سفر کرد، در جامعه امروز نیز نمیتوان و نباید دختران را در ۱۲ سالگی شوهر داد. ” آدمی که پای منبر رشد کرده باشد بهتر از این هم نمیتواند مثال بزند.
بعد در صدد برمی آید علت جامعه شناسانه آنرا خوب بشکافد. ایشان انسان را با حشرات مقایسه میکند. در کلاس درس ایشان حشرات بلافاصله میروند پی کار و زندگیشان، (البته نباید از حق گذشت پای فیل و گربه سانان را وسط میکشد) و گویا در مورد انسان این “فرایند” طولانیتر است برای همین شخصیت انسان گویا قویتر شده بخصوص در نزد دختران. چرا که یاد میگیرند که هر مصیبتی سرشان آمد جیکاش در نیاید. به روایت عبدی ” در گذشته این فرآیند به گونهای بود که دختر یا پسر در فرایند اجتماعی شدن در «خانواده گسترده» و در کنار پدر و مادر و حتی پدربزرگ حضور داشتند و زندگی میکردند، و اگر زودتر ازدواج می کردند بخشی از فرآیند اجتماعی شدن را در طول ازدواج طی میکردند. اکنون چنین چیزی رخ نمیدهد، یا خیلی کم است.” در مورد “گذشته” مته به خشخاش نمیگذاریم؛ تنها کافی است نمونه فیلم “خانه پدری” را یادآوری شوم که چگونه زنان قربانی فجیع “خانواده گسترده” بودند. در “خانواده گسترده” مسئله ناموس خانوادگی و غیرت فامیلی چه بلایی سر مادران ما آورده داستانی است پر آب چشم.
بهرحال اگر ایشان اکنون کودک همسری را مناسب نمیداند نه نتیجه کنکاش ایشان در مطالعه جامعه بلکه نتیجه مبارزه گسترده با این پدیده ضد انسانی است که حکومت اسلامی به شدت در رواج آن تلاش کرده و میکند و آنرا قانونی هم کرده و عباس عبدی تازه یادش آمده بپرسد:”آیا آقایان قانونگذاران و دیگر افراد حکومتی نیز حاضرند دختران خود رادر سنین پایین مثل ۱۳ سالگی به عقد ازدواج دیگران درآورند یا فقط این بدبختی را برای دیگران میخواهند؟” بوی تعفن ناموس پرستی از همین جمله بندی ایشان بیرون میزند وقتی خطاب به برادران پا منبری از “به عقد دیگران در آوردند” دختران خود می پرسد، در واقع دارد روی غیرت و ناموس پرستی انگشت میگذارد. این یعنی جان به جان شان کنید زن را ملک شخصی و ناموس خود میدانند. تنها یک چیز میتوان گفت: “یعنی خاک بر سرتان” با این علت یابی جامعه شناسانه.
نگاه ناموسی به زن در عمق وجودشان لانه کرده. هر چقدر سعی میکنند مثلا “امروزی” حرف بزنند وقیحتر نگاه پلشت خود را عیان میسازند. در مورد مونا حیدری همان ابتدا میگوید:” در مورد خاص خانم اهوازی، میتوان با قاطعیت گفت که ازدواج او در سن ۱۲ سالگی، عامل اصلی در رفتارهای بعدی وی و فرار از خانه و رفتن به ترکیه و حتی برگشتن به ایران بوده است. ” این یعنی اگر پختگی داشت و در خانواده گسترده زندگی میکرد رفتارهای بعدی از او سر نمیزد، میسوخت و میساخت. در ادامه اما حرف دل عبدی روشنتر بیان می شود وقتی تاکید میکند: “در رفتار این خانم نوعی از خامی کودکانه را به روشنی شاهدیم.” و این تنها بیانگر تایید قتل فجیع مونا است و نه هیچ چیز دیگر.
قتل مونا و رومینا و بسیاران دیگر ( به روایتی 500 زن در سال) بیش از آنکه عمل مردان خانواده باشد نتیجه سم پاشی لمپنیزم اسلامی امثال عبدی و کل حکومت اسلامی است. دوام قتل های ناموسی، تایید قتلهای ناموسی یکی ازابزارهای وحشیانه و هولناک برای حفظ و بقای فرودستی زنان است. قلبهای زنان بسیاری به واسطه منفعت اقلیتی در جامعه از طپش بازایستاده و این نتیجه کارکرد نظام طبقاتی است نه تفاوت انسان با حشره یا حیوانات عظیم الجثه.