فاشیسم و ناسیونالیسم

دور دوم انتخابات فرانسه فردا انجام میشود. پیش بینی ها حاکی از اینست که لوپن رهبر فالشیستهای جبهه ملی شکست خواهد خورد. اما همین حد که بالا آمده است یک پیروزی برای فاشیستها و دست راستی های افراطی است. خطر فاشیسم بیخ گوش بشریت قرار دارد. نوعی افراط گرایی ضد انسانی که با فاشیسم تفاوتی ندارد یعنی فاشیسم اسلامی الان در ایران در حکومت است. در جاهای دیگری هم دارد یکه تازی میکند. اما اگر یک بار دیگر فاشیسم در غرب به حکومت برسد کل صحنه سیاسی جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد. این تجربه ای است که به هیچ شکلی در هیچ کجای جهان نباید تکرار شود. بنابرین این مهم است که کمی در آن تعمق کنیم.
فاشیسم چیست؟
فاشیسم یک شاخه از جنبش ناسیونالیستی است. که خود این هم یک شاخه از جنبش بورژوایی یا سرمایه داری است. معمولا ناسیونالیستها دوست ندارند خویشاوندی و پیوند هویتی خودرا با فاشیستها و کلا جنبش فاشیستی قبول کنند. هرکدام به شیوه ای تلاش میکنند که تصویری بدهند که گویا ناسیونالیسم یک چیز است و فاشیسم یک جریان کاملا و اساسا متفاوت است. حتی بارها شنیده ایم که ناسیونالیستهای وطنی و غیر وطنی ادعا میکنند که ناسیونالیسم در خون انسان است و فاشیسم یک امر سیاسی و محدود به کشورهای معین و یک دوره معین است.من ادعا میکنم که هیچکدام از این احکام درست نیست. فاشیسم البته تاریخ و داستان مشخصی در کشوهای معینی دارد. اما همه فاشیستها در واقع ناسیونالیستهای متعصب کشور خودشان بوده اند. و اساس حرکت فاشیستی بر دفاع دو آتشه از وطن و میهن و خاک و تمامیت ارضی و امثال اینها قرار گرفته است. میگویم “ناسیونالیستهای متعصب”. اما آیا ناسیونالیست غیر متعصب سراغ دارید؟ همه شان در مورد خاک و وطن تعصب دارند. اما یک ذره جان و حقوق انسانهای آن خاک برایشان ارزش ندارد. نکته ای که هست فاشیستها معمولا و نه همیشه نژاد پرستی را هم با ناسیونالیسم ممزوج میکنند. یعنی دو تعصب کور و بی معنا یعنی هم “خاک پاک” و هم “نژاد پاک” به پرچم فاشیسم تبدیل میشود. یا بهتر است بگوییم تاریخا اینگونه بوده است.
مساله اساسی اینست که ناسیونالیسم خاک و مرز را بر جان انسانها و حقوق انسانها مقدم میشمارد. و این همان بستر بسیار مناسبی است که فاشیسم میتواند بر زمینه آن رشد کند. “در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما – پاینده باد خاک ایران ما” . اگر جان انسان و حقوق انسانها در برابر خاک و مرز بی ارزش باشد براحتی میشود بخشی از مردم مثلا ارمنی ها یا کردها یا یهودی ها یا کمونیستها یا فارسها یا هر مخالف سیاسی را به بهانه و به اتهام اینکه خاک و مرزی را که مقدس است، زیر سوال برده اند مورد لشکر کشی قرار داد یا قتل عام کرد. یا به کوره های آدم سوزی فرستاد.تبلیغات ناسیونالیستهای ترک و فارس و عرب و بلوچ و کرد همین امروز این را نشان میدهد که هرجا که دست خودرا باز دیده اند براحتی مردم دیگری را مورد تحقیر و توهین و تعرض قرار میدهند. در تمام تجربه تاریخی چه در ایران و چه در ترکیه چه در آلمان و ایتالیا و یوگسلاوی همین داستان تلخ و فجیع به شکلی تکرار شده است.
فاشیسم یعنی ناسیونالیسم از کوره در رفته و به بن بست رسیده . تاریخ این را نشان میدهد. هیتلر که از آسمان فرود نیامد. از عصبانیت ناسیونالیسم آلمانی بعد از شکست آلمان در جنگ اول و تحمیل قرار داد ورسای به دولت آلمان سر بلند کرد. همه ناسیونالیستها فاشیست نمیشوند. اما همه فاشیستها ناسیونالیستند. همه ناسیونالیستها با تعصب به مام وطن سوگند میخورند اما وقتی پای قدرت مطرح میشود، به پادو و خدمتگزار یک یا چند دولت خارجی تبدیل میشوند. خاندان پهلوی و خاندان بارزانی دو نمونه مجسم در جلوی چشم مان هستند.
فاشیسم در شرایط سیاسی معینی که طبقه سرمایه دار بی آلترناتیو میشود پروبال پیدا میکند. در عین حال اگر ما مردم افق و برنامه روشنی داشته باشیم فاشیستها و ناسیونالیستها میدان بازی و سربازگیری پیدا نخواهند کرد. حرف ما در یک کلام اینست که انسان و حقوق و منزلت و رفاه انسانها (همه انسانها) بر همه چیز مقدم است. توجه به این اصل واقعا بسیار اساسی و حیاتی است. تاکید بر این اصل انسانی یعنی محور بودن انسانیت و رفاه و منزلت انسانها و منزوی کردن تعصبات قومی و ملی و نژادی و مذهبی میتواند یک بار برای همیشه مانع این شود که فاشیستها و ناسیونالیستها و متعصبین مذهبی و قومگرایان بتوانند از میان مردم برای اهداف کثیف و ضد انسانی خود سربازگیری کنند و فجایع دیگری را رقم بزنند.

کاطم نیکخواه

6 مه 2017

اینرا هم بخوانید

در دو سالگی انقلاب زن زندگی آزادی- کاظم نیکخواه

دو سال از شروع انقلاب زن زندگی آزادی گذشت. ما مردم، ما زنان و دختران …