قدرت چپ و پریشان بافی یک مدافع سرمایه- یاشار سهندی

بی بی سی به مناسبت دویستمین سالگرد تولد کارل مارکس یادداشتی تامل برانگیز با عنوان ” کارهایی که کارل مارکس برایمان کرده و قدرش را نمی‌دانیم” در سال 2018 منتشر کرد. در این یادداشت در همان ابتدا نویسنده آن تاکید میکند: ” اگر شما جزو کسانی هستید که فکر می‌کنند کارل مارکس هیچ کاری برایشان نکرده، بد نیست در افکارتان بازنگری کنید و برای جشن گرفتن دویستمین سالگرد تولد این فیلسوف آماده شوید.”

خواننده حوصله کند! نمی خواهیم به تولد و زندگی کارل مارکس بپردازیم! موضوع بر سر اتهام “دستاورددُزدی” چپ از نتیجه کارکرد سرمایه داری است، که به آن خواهیم رسید.

مارکس در این یادداشت به عنوان یک فیلسوف و اقتصاددان معرفی نمی شود از او به عنوان یک “کنشگر” یاد میشود که همه چیزهایی که امروزه در اختیار ماست، که خیلی بدیهی می نماید مانند: مدرسه رفتن کودکان، اوقات فراغت، رضایت شغلی تا تاکید بر عامل تغییر بودن مردم، و هشدار در مورد رابطه دولتها با تجار بزرگ و اینکه حواسمان باید به رسانه ها باشد که همه چیز را وارونه نشان میدهند، همه را مدیون مارکس هستیم.

این بحث ها که ممکن است برای ما بصورت روزمره درآمده باشد و هر کدام به گوشه ای از آن بپردازیم اما همه اینها نتیجه کنش کارل مارکس بود و به طبع آن کمونیستها، که به قول مارکس ماتریالیست ها اهل عمل هستند، ممکن شده است. بحثهایی متکی بر جنبش طبقه معینی در جامعه یعنی جنبش کمونیستی طبقه کارگر.

بدون هیچ اغراقی همه دستاوردهای رفاهی و اجتماعی جوامع کنونی نتیجه جنبش مبارزاتی طبقه کارگر بوده است. از تعیین ساعت کار معین در هفته، تا تعطیلی دو روز آخر هفته، تا تشکلهای صنفی،تا مرخصی کاری، حق سفر، حق رای و … تا مبارزه برای آزادی بی قید و شرط سیاسی و آزادی بیان؛ تا هنر آوانگارد و پیشرو…. اکنون حتی آن خواسته هایی که لیبرالی تعریف میشد و منجر به انقلاب کبیر فرانسه گردید را نیز کمونیستها باید پیگیری کنند و به بورژوازی یادآوری کنند که برای این خواسته ها جنگ شده و خونها ریخته شده. و اکنون خود تو آنها را لگد مال میکنی.

در زمانه ما بورژوازی در پی توسعه “بازار محور” حتی حیات کنونی روی زمین را با تهدید جدی روبرو کرده است. و با اینکه بارها در این مورد جلسه میگذارند اما بخاطر کسب سود مبتنی بر اقتصاد بازار، روز بروز این تهدید بزرگتر و بزرگتر میشود.

همین امروز در ایران داریم تجربه میکنیم که سرمایه اسلامی شده و حریص و غارتگر چگونه مسبب گسترش خشکسالی در سراسر ایران شده است. و دست بردار هم نیست. همین روزها باز دارند سد میسازند، در وسط کویر در شهر قائنات استان خراسان، کارخانه فولاد سازی ساخته اند و آنرا دارند توسعه هم میدهند و این یعنی نابودی کامل منابع آبی این منطقه. بلایی که سر اصفهان و زاینده رود و خوزستان بواسطه سد سازی و گسترش بی حد و حصر صنایع و کشاروزی که هیچگونه سازگاری با محیط زیست این مناطق ندارد، آوردند.

اما آنچه سبب یادآوری این نکات شد انتشار یادداشتی از سوی بابایی به اسم “مهدی تدینی” است که چپ را به “دستاورددُزدی” متهم کرده است!

بد نیست برای آشنایی بیشتر خواننده نگاهی به دستاورد خود ایشان که با عناوینی همچون “پژوهشگر و نویسنده و مترجم” معرفی میشود، بیندازیم.

ایشان در پی این بوده که فاشیسم را بطور علمی توضیح بدهد! به گفته خودش به جایی نمی رسیده تا کتاب یک استاد دانشگاهی به نام “ارنست لونته” بدستش میرسد و “گم شده” خود را می یابد.

در یک خط بگویم که این کتاب، بنا به روایت جناب تدینی تحقیقی در مورد “تبار شناسی” فاشیسم است که نهایتا میخواهد ثابت کند فاشیسم کپی ای از روی دست کمونیسم است! در یکی طبقه مهم است و در دیگری نژاد. اینکه هر دو دشمن نظام لیبرالی سرمایه داری هستند. یکی میخواهد آنرا زیر و رو کند و دیگری میخواهد شر کمونیستها را کم کند، که نظام لیبرالی در آن عاجز است.

این جناب تدینی سخت به مکانیسم بازار معتقد است و لیبرال بودن را مهمترین افتخار میداند. ایشان تاکید دارد باید خجالت نکشید و با صراحت از این دو دفاع کرد. و این خجالت کشیدن را هم نتیجه پروپاگاندای کمونیستها میداند. بهرحال به زبان بی زبانی دارد بر قدرت اجتماعی چپ و کمونیسم اعتراف میکند.

برای دفاع از بازار، یعنی استثمار بی حد و حصر طبقه کارگر، هیچ راهی نیست جز سفسطه گری. ایشان که غوره نخورده مویز شده، در یادداشتی در کانال تلگرامی خود که در سایت گویا منتشر شده است چپ را متهم به دستاورددُزدی میکند.

ایشان با ذکر یک مثال میخواهد خواننده را متقاعد کند که چپها دستاوردهایی که ثمره کارکرد سرمایه داری است به اسم خود جا میزنند!

مثال ایشان را عینا اینجا ذکر میکنیم:” کشتزار و باغی هست، و باغبان دانا و زحمتکشی که به این زمین طبق اصول درست کشاورزی و باغبانی رسیدگی می‌کند و درختانی پرمیوه عمل می‌آورد. فصل محصول فرامی‌رسد… عده‌ای پای درخت‌ها می‌روند و شروع می‌کنند به تکان دادن درختان. سیب‌های رسیده و شیرین می‌ریزد پای درختان.. در اینجا اون کسانی که درخت رو تکون دادند تا سیب‌ها بریزه، سبدها رو پر می‌کنن و سیب‌ها رو بین مردم تقسیم می‌کنند و جوری رفتار می‌کنند که انگار این سیب محصول اراده، عمل و اندیشۀ خود اونها بوده! جوری رفتار می‌کنند که انگار خودشون بودند که این سیب رو عمل آوردند! مردمِ قدردان هم فکر می‌کنند اینها چه دلاوران مردمدار و پرمهری‌اند.”

اگر شما معترض شوی که محصول آن درخت سیب نتیجه کار کسانی بوده نه “باغبان دانا و زحمتکش” (اسم رمز سرمایه دار) از آنجا که در عین سفسطه گری ایشان آدم منصفی است یاد آور میشوند:

” بله، کارگران در این سیستم فعالند. اما ( این اما خیلی مهم است، اما)«نیروی کار» یکی از اجزای این سیستمه( توجه کنید فقط یکی از اجزاست) و( اینجا یک اما جا انداختند؛ اما) کارایی این سیستم فقط منوط به یکی از اجزای سازنده‌ش نیست؛( یعنی بود و نبود « نیروی کار» همچین مهم نیست!) بلکه این یک ماشینِ تولیده که یک سرش مواد اولیه‌ست و سر دیگه‌ش بازاره و این وسط مجموعه‌ای از عوامل تولید وجود داره. حتی خود کارآفرین ( منظور همان باغبان دانا و زحمتکش) فقط یکی از عوامل تولیده. (چقدر فروتن! و از اینجا به بعد را خوب دقت کنید:) سود تولید بین این عوامل تقسیم می‌شه ــ و بله، قطعاً کارآفرین نسبت به تک‌تک کارگران درآمد خیلی بیشتری داره،( یعنی حقشه!) اما نسبت به جمعِ کارگران، نه.( همین هفته پیش در خبرها داشتیم شرکت خودرو سازی تسلا برای ایلان ماسک یک تریلیون دلار پاداش در نظر گرفته است. ممکن است جناب تدینی جمع و تفریق کنند این معادل درآمد چند کارگر در چند سال است؟) حالا آیا ما از اینکه کارآفرین درآمد بالاتری داره، ناراحتیم؟ می‌تونیم ناراحت باشیم، ( عقده ای و حسود هستیم دیگه!) اما اینکه این ناراحتی چقدر می‌تونه برای خود ما و جامعه زیانبار باشه، ( اتهام همیشگی حکومتهای سرکوبگر علیه کمونیستها:” یک مشت آدم ناراحت که برای خودشان و ما دردسر درست میکنند!) بحث مفصلیه که در این نوشته نمی‌گنجه.”

جناب تدینی در سخنرانی ای در معرفی همان کتابی که ترجمه کردند نشان داده اند آدمی هستند اهل مزاح و شوخی! و در آنجا با شوخی و خنده هشدار میدهند ما “دچار “مفهوم پریشی” شدیم، چرا که ” سرنوشت ما را پروپاگاندای چپ رقم زده!” (باز هم اعترافی به قدرت چپ در جامعه)

مثال باغبان دانا و زحمتکش و محصول درخت سیبش مغلطه جدیدی نیست. منتها ایشان تازه وارد گود شده اند و فکر میکنند خیلی هم دانا هستند. ما کم نشنیدیم که ایرانیان بدون مالکیت خصوصی نمی توانند زندگی کنند و چهار دیواری اختیاری از همین جا منشا میگیرد! گوشمان از این حرفها پر است.

حقیقت این است چپ ستیزی تنها به بازداشت و شکنجه و اعدام توسط جمهوری اسلامی خلاصه نمیشود. سریال ساخته اند که چپ نمی فهمد، راست سلطنت طلب از حضور دائمی چپها دادش به آسمان رسیده است. مجلات و یادداشتهای بسیاری منتشر میکنند که تمام بر سفسطه و تحریف اندیشه چپ و تاریخ چپ در ایران و جهان متکی است و همه اینها بدین خاطر است که قرار گذاشته بودند نسل چپ و مارکسیسم و کمونیسم را در ایران بخشکانند و گویا باید تا حالا خشکیده بود! نمی خواهند باور کنند لیبرالیسم و اقتصاد بازارمحور که سنگش را بر سینه میزنند خود سبب باز تولید اندیشه چپ و مارکسیسم و جنبش کمونیستی میگردد. حالا هر چقدر میخواهند خودشان را خسته کنند، اما واقعیت در کف جامعه چیزی دیگر است.

چپ حضور پر رنگی در کف خیابان دارد.که با شعارهای مشخصی همچون: معیشت و منزلت حق مسلم ماست، غنی سازی حق مسلم ماست، آرامش، آسایش، زندگی حق مسلم ماست… ، که اینها اساس جنبش کمونیستی طبقه کارگر و از نقد مارکس بر نظام سرمایه داری منشا میگیرد. که این شعارها انعکاسی است از ستمی که سرمایه بر توده زحمتکش جامعه می آورد.

کمونیسم در ایران در طی پنج دهه گذشته با نقد جنبش پوپولیستی که خود را کمونیستی معرفی میکرد و نقد دیدگاههای بورژوازی در همه زمینها، با تجربه تازه از تحزب، خود را یک پای دعوای قدرت سیاسی میداند. گفتمان کمونیسم کارگری را در جنبش های اجتماعی میتوان سراغ کرد.

مدافعان سرمایه داری که کتابی منتشر میکنند و یادداشتی مینویسند اگر فکر میکنند میتوانند با این کارها و روشها و با اتهامات سخیف و مسخره جلو این جریان اجتماعی را بگیرند باید بگویم خیلی از مرحله پرتند، خیلی.

باور ندارند از سازمانهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی بپرسند که حتی آن چپی را هم که مجاز میشمرد، نمی تواند تحمل کند، چرا که با توجه به عمق یافتن جنبش های اجتماعی زبان آن چپ هم تیزتر و تندتر شده است.

کارگر کمونیست ۹۱۰

اینرا هم بخوانید

شلاق بر جان آتش- یاشار سهندی

آتش شاکرمی،محکوم به 38 ضربه شلاق و جریمه نقدی شده است. این حکم قطعی است …