آسو حسن زاده جانشین دبیر کل حزب دمکرات کردستان بتاریخ 15 اوت 2019 با دویچه وله مصاحبه ای تحت عنوان “مذاکره احزاب سیاسی کرد با جمهوری اسلامی : چرا آری؟ چرا نه؟ ” انجام داده و به نکات متعددی در این زمینه پرداخته است. او در بخشی از این مصاحبه میگوید:
“بر کسی پوشیده نیست که هدف این بار جمهوری اسلامی از مذاکره با نیروهای سیاسی کرد کاستن از تهدیداتی است که این رژیم در شرایط کنونی بهطور فعلی و بالقوه در هر دو حوزه داخل و خارج با آنها مواجه است. اینکه جمهوری اسلامی فقط بهخاطر وضعیت بحرانی و نگرانی از آینده (نه از سر باور به حل مسئله کردستان) دوباره به مذاکره با جریانهای سیاسی کرد علاقهمند شده، با اینکه نویدبخش نتیجه مطلوب چنین رویکردی نیست، ولی عاملی بازدارنده برای این جریانها هم نیست.”
و در قسمت دیگری میگوید:
”برای موضوعی همچون مذاکره که بر مرز میان ابتکار سیاسی کردها (با حاکمیت در ایران و کنشگران جهانی و منطقهای) از یک جهت و تابوهای ارزشی (در داخل جنبش کرد و اپوزیسیون ایرانی) از دیگر جهت گیر کرده است، تنها زمانی چنین رویکردی به امید واهی منجر نخواهد شد که جمهوری اسلامی هرچه سریعتر و در عمل نگاه و رفتار چهل ساله خود در قبال مردم کردستان و جنبش کرد را بازبینی کند. در صورتیکه چنین احتمالی بعید بهنظر میرسد، احتیاط بیشتر در این خصوص لازم است. و جای دیگر ادامه میدهد: “در ضمن نباید فراموش کرد که مقر اصلی حزب دمکرات کردستان در هشتم سپتامبر ٢٠١٨ یعنی زمانی مورد حمله موشکی سپاه پاسداران قرار گرفت که این حزب هیچ گونه نیروی پیشمرگی به داخل کشور اعزام نکرده بود. در عوض، مقدمات برگزاری نشست مستقیم میان احزاب کرد و نمایندگان جمهوری اسلامی از چند ماه قبل در جریان بود.”
جانشین دبیر کل حزب دمکرات در این مصاحبه به موارد مختلفی همچون، جایگاه مذاکره، اهمیت آن، پیشینه تاریخی مذاکره با جمهوری اسلامی و غیره پرداخته است و با این توضیحات میکوشد نشست چهار حزب “مرکز همکاری احزاب کردستانی” با جمهوری اسلامی را محق جلوه کند.
اینجا بحث بر سر جایگاه و تعریف عام و کلی از مذاکره یا بده و بستان این احزاب که بخشی از استراتژی آنان میباشد نیست. پیشتر در این رابطه زیاد گفته و نوشته شده است. بلکه سئوال محوری بر سر همان نکاتی است که حسن زاده در دو پاراگراف بالا که با خط تاکید از سوی من مشخص شده است میباشد. چگونه است که این چهار حزب قدم در میدانی گذاشته اند که شکست آن برای خودشان از پیش معلوم است؟
چهار حزب تشنه نشست با حکومت اسلامی بر این باورند که “حکومت اسلامی تنها بخاطر کم کردن فشارهای داخلی و خارجی به آنها چراغ سبز نشان داده است نه از سر باور به حل مسئله کردستان” و “تغییر نگاه و رفتار چهل ساله رژیم در قبال مردم کردستان که از نظر این احزاب بعید بنظر میرسد.”
خوب این همان نقطه محوری مسئله است که احزاب چهارگانه باضافه کومه له همگی متفق القول هستند که حکومت اسلامی چهل سال است با بگیروببند و با سرکوب خود را نگه داشته است. با این وصف اکنون که با فشارهای داخلی و خارجی مواجه است، بزعم این احزاب گویا حکومت اسلامی حاضر خواهد بود و میتواند اندکی از کردستان عقب نشینی کند. حکومت اسلامی با خون پاشیدن به جامعه و توپ باران و خمپاره باران شهرها و روستاهای کردستان قادر شد سرپا بایستاد.
این همان توهمی است که احزاب مرکز کردستانی میکوشند در خدمت به استراتژی خود در معرض افکار عمومی بنمایش بگذارند. توجیهات شکست خورده این احزاب برای بده و بستان با حکومت اسلامی قبل از هر چیز نشاندهنده ریزش تاریخی و تدریجی پایه های اجتماعی این جریانات است که بطور واقعی امید خود به آنرا از دست داده و ناچارند در مقابل یک حکومت جنایتکار سجده کنند. جنبشهای اعتراض اجتماعی علیه حاکمیت در سیاست، افق و پراتیک این جریانات جایی ندارد. امید بستن به شکافهای منطقه ای، رژیم چنج، حمله نظامی آمریکا به ایران، استقبال از هر چراغ سبزی از سوی دولتهای مرتجع منطقه و بکمک طلبیدنشان از سوی جمهوری اسلامی تمامی آنچیزی است که بقا و موجودیت این احزاب را تعریف میکند و سرنوشتشان را رقم میزند.
با اینکه عمیقا واقف هستند که حکومت اسلامی نه تنها حاضر به دادن ذره ای امتیاز به این احزاب نیست و تنها بخاطر کم کردن فشارهای داخلی و خارجی است که وقت گذرانی میکند و آنان را به بازی میگیرد، با این وصف باز هم حاضرند برای خاک پاشیدن بچشم مردم که اعتراضاتشان برای پایان دادن به عمر ننگین این حکومت به امری روزمره تبدیل شده است، سد و مانع ایجاد کنند. از این رو سیاست، افق و استراتژی این جریانات عملا برای نجات رژیم اسلامی از سرنگون شدن قابل توضیح و ارزیابی است.
حسن زاده میگوید: “مقر اصلی حزب دمکرات کردستان در هشتم سپتامبر ٢٠١٨ یعنی زمانی مورد حمله موشکی سپاه پاسداران قرار گرفت که این حزب هیچ گونه نیروی پیشمرگی به داخل کشور اعزام نکرده بود. در عوض، مقدمات برگزاری نشست مستقیم میان احزاب کرد و نمایندگان جمهوری اسلامی از چند ماه قبل در جریان بود”.
این همان سیاستی است که حکومت اسلامی برای وقت خریدن در شرایطی آنان را با تحقیر مورد حملات موشکی قرار داد که بهشان وعده نشست برای بده و بستان نیز داده بود.
حسن زاده میگوید: “با اینکه نویدبخش نتیجه مطلوب چنین رویکردی نیست، ولی عاملی بازدارنده برای این جریانها هم نیست.”
گفته های حسن زاده در این مصاحبه بن بست تمامی احزابی را بنمایش میگذارد که برای تحقیر شدن و به تمسخر گرفتنشان از سوی حکومت اسلامی حاضر هستند تن به هر گونه خفت و خواری تا سطح تبدیل شدن به ابزار دست این حکومت برای از میدان بدر کردن مبارزات مردم را از خود نشان دهند چرا که معتقدند علیرغم “عدم نتیجه مطلوب”، باز هم عامل بازدارنده ای برای سجده کردنهای ممتد این احزاب در برابر حکومت اسلامی نیست.
در ابعاد سراسری برای توده های مردم متنفر و خشمگین از حکومت جنایتکار اسلامی و بطور اخص در شهرهای کردستان کمترین تردیدی وجود ندارد که سیاست و عملکرد احزاب تشنه لاس زدن با حکومت اسلامی آدمکشان، یعنی گذاشتن چوب لای چرخ مبارزات سرنگونی طلبانه آنان، یعنی عمر خریدن برای حکومت اسلامی، یعنی افزایش توهم در میان اقلیتی از مردم که ممکن است هنوز بر این باور باشند که گویا رژیمی که چهل سال کشتار و جنایت را علیه کل جامعه بکار گرفت ممکن است اندکی از حق و حقوق پایمال شده آنان با خوش رقصی “احزاب مرکز همکاری کردستانی” برآورد سازد. این خیال خامی است که رهبری احزاب ناسیونالیست کرد خود بر این توهم واقف هستند اما دست بردار نیستند.
یکی از دلایل اصلی و پایه ای نا امیدی و بن بست رهبری این جریانات، علیرغم اینکه میدانند حکومت اسلامی سرشان شیره می مالد این است که میدانند هیچ شانسی برای دست یابی به ذره ای از قدرت در آینده سرنگونی حکومت اسلامی در کردستان ندارند. این را هم میدانند که الگوی حکومت اقلیم کردستان عراق برای کردستان ایران نیز نه تنها رسواتر و آبروباخته تر از هر دورانی معرف خاص و عام است بلکه جنبشهای اعتراضی چپ، سکولار، مدرن و با توقعات و تحقق یک زندگی آزاد، برابر و سوسیالیستی پیشینه ای قوی دارد. حضور این جنبشها در کف خیابان و ابراز وجود جنبش کارگری در جامعه کردستان که با جنبش کارگرگری در سراسر کشور گره خورده و تنیده شده است، روزنه ای برای علم کردن کپی طالبانی و بارزانی را برایشان باقی نگذاشته است.
احزاب قومی و رهبری این جریانات سالها است این را بو کشیده اند که فضای سیاسی و اعتراضی شهرهای کردستان ایران هیچ شباهتی به دیگر بخشهای کردستان ندارد. این را دریافته اند که جنبشها و سنتهای جا افتاده، مدرن، مترقی و کمونیستی در کردستان ایران حرف اول و آخر را می زند که هیچ گونه خوانایی با افق، اهداف و سیاست احزاب قومی که در صف انتظار برای به بازی گرفته شدن از سوی حکومت اسلامی ایستاده اند را ندارد. تمامی این عوامل سبب شده است در قرعه کشی که در آن شکست و باخت برایشان حتمی و قطعی است شرکت داشته باشند.
سردرگمی همه این جریانات را میتوان در سخنان آسو حسن زاده و و مصاحبه های بقیه سخنگویان ”مرکز احزاب کردستانی“ بروشنی دید. سیاست و استراتژی این احزاب در جهت بده و بستان با حکومت اسلامی، تا همینجا نیز بعنوان سیاستی رسوا و شکست خورده امتحان خود را پس داده است .
۲۹ مرداد ۹۸
۲۰ اوت ۲۰۱۹
ایسکرا ۱۰۰۲