مندرج در ژورنال شماره ۷۳۷ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
به گزارش خبرگزاریها، دادستان کل کشور، با انتشار بخشنامهای کاربران رسانههای اجتماعی را تهدید به “برخورد سریع، مؤثر و بازدارنده” کرد. او به دادستانهای سراسر کشور گفت باید با افرادی که با انتشار مطالبی درباره کشتهشدن رئیسی اقدام به “توهین” یا “مخدوش ساختن امنیت روانی جامعه و تشویش اذهان عمومی” میکنند، بهشدت برخورد کنند.
فکاهی قضیه این است که رژیمی که حتی نیروی کافی برای کنترل اعتراضات ریزودرشت و زنان بیحجاب را ندارد، اکنون قمپز در میکند و ادعای کنترل شادی مردم در ابعاد میلیونی را دارد. این نمونه واضحی از “فرار روبهجلو” رژیم در مواجهه با حتی “اتفاقات” به نظر ” طراحی” شده است. این بار نیز مانند همیشه “شادی” مردم به یک “خلاف حقوقی” تبدیل شده است و پای تمامی نهادهای سرکوبگر رژیم را به میان کشانده است.
فعالین حقوق بشر، بازماندگان و خانوادههای زندانیان اعدام شده توسط ابراهیم رئیسی در دهههای مختلف هر کدام به سهم خود، از کشتهشدن “آیتالله اعدام” ابراز خوشحالی کردند. مردم ایران بر گور جلاد میرقصند. هیچچیزی عادلانهتر از واکنش مردم ایران نیست و امروزه هیچچیزی جسورانهتر از ابراز شادی فردی و جمعی نیست. با مرگ این نماد خشونت و جنایت در رژیم آیتاللهها، روزنهای دیگر برای ابراز وجود اجتماعی شهروندان باز شد و درست به این اعتبار، رژیم بار دیگر خود را در مقابل خلاقیتهای مردم دستبسته یافت.
ثبات سیاسی رژیم با هر حادثهای زیر سؤال میرود و مشکل اساسی این است که رژیم اسلامی بدون “حادثه و حاشیه” نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. اختلافات داخلی رژیم آنچنان بالاست که حتی یک سانحه هوائی منجر به کشمکش در بین باقی جنایتکاران رژیم و فرصت برای ابراز وجود در بین مردم میشود.
اینکه “مرگ جلاد” دسیسه داخلی و حکومتی است یا “حادثه” هوائی غیرقابلپیشبینی، موضوع بحث بسیاری از تحلیلگران و فعالین قرار گرفته است، اما آنچه که در چند روز گذشته برجسته بود، نفرت مردم از رژیم و نمادهای آن و نهادینهشدن ابراز وجود اجتماعی مردم در هر اتفاق بالقوه در ایران است. انقلاب زن زندگی آزادی هنوز در عمق جامعه در حال نقبزدن است و دنبال فرصتی است برای اعتلا و ابراز وجود دیگر.