مندرج در ژورنال شماره ۷۳۷ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
بنا بر گزارشی منتشره در رسانهها، مردم غزه به مرگ رئیسی با بیتفاوتی برخورد کردهاند. برخی افراد در پاسخ به سؤالات خبرنگار خبرگزاری فرانسه او را از عاملین تخریب و ویرانی غزه شمرده و گفتهاند “او هرگز از ما حمایت نکرد، هرگز خواستار برقراری آتشبس نشد و هرگز در کنار ما نایستاد. او بههیچوجه ارتباطی به ما ندارد.”
جنبش راست چه در ایران و چه در جهان و بینش بستر اصلی حاکم در اتاقهای فکر و دانشگاههای دولتهای غربی و آکادمیسینها گرایش شدیدی به همسانپنداری حکومتها و نیروهای حاکم بر یک کشور و ساکنین این کشورها و مناطق دارند.
علت اصلی این رویکرد نه فقر معرفتی بلکه منافع کاملاً زمینی و سیاسی دولتها و جنبشهای سیاسی است. برای دولتهای غربی این همسانپنداری بهانه مماشات با این نیروهای سیاه تحت لوای “دیالوگ انتقادی” و در راستای ادامه بدهبستان و تأمین منافع بیشتر بوده است. برای نیروهای سیاه و دولتهای مرتجع حاکم در خاورمیانه و شمال آفریقا حکمِ وسیله استمرار حاکمیت با حمایت مشروط و یا نامشروط همین دولتهای غربی و حقنهکردن خود بر اذهان عمومی غرب بهعنوان نمایندگان مشروع مردم ساکن این کشورها و منطقه را داشته است. در دست فاشیستهای در قدرت در اسرائیل برای توجیه نسلکشی و جنایات جنگی علیه فلسطینیان مورداستفاده قرار گرفته و برای جنبش راست و نیروهای ناسیونالیست و بیربط به جنبش مردم آزادیخواه و انقلابی در ایران بهانه کوبیدن بر طبل عربستیزی و افغانستیزی در راستای منحرفکردن انقلاب و اجرای نقش در زدوبندهای پشت پرده و از بالای سر مردم و نجات رژیم سرمایهداری.
انقلاب زن زندگی آزادی با افشای هرچه بیشتر ماهیت رژیم در سطح جهانی در ضربهزدن به سیاست همسانپنداری حکومتها و مردم، بسیار مؤثر بوده است. بیتفاوتی و واکنش منفی مردم غزه به مرگ رئیسی امتداد جشن و پایکوبی مردم در ایران به دنبال کشتهشدن این جلاد و رئیس هیئت مرگ است. سرنگونی رژیم اسلامی و پیروزی انقلاب جاری در ایران سوت پایان حاکمیت اسلام سیاسی در منطقه خواهد بود و سیاست مماشات دولتهای غربی با نیروها و دولتهای مرتجع و توجیهات “نظری” این سیاست را، همچون رئیسی سخت بر زمین خواهد کوبید.