مرگ در معدن های زغال سنگ & طرحی برای گسترش سرکوب!

مرگ در معدن های زغال سنگ

ناامنی محیط های کار در جمهوری اسلامی، پدیده ای است همزاد با این رژیم سرمایه داری اسلامی در ایران. این ناامنی در معدن های فعال در جمهوری اسلامی، ضریب بسیار بالایی دارد. ریزش معدن و کشته و زخمی شدن معدنکاران از حوادث پرشمار است. دردناک ترین حوادث معدن، در معدن های زغال سنگ اتفاق می افتد. یکی از خطرهای معادن زغال سنگ، جمع شدن گاز های خطرناک است که گاهی کارگران در اعماق زمین دچار خفگی می شوند و گاهی نیز در اثر تراکم گازها و انفجار، باعث ریزش خروار ها سنگ و خاک بر سر کارگران مشغول در تونل ها و سبب مرگ معدنکاران می شود.

نمونه های زیادی از حوادث در سال های اخیر در چین و شیلی و آرژانتین و افریقای جنوبی و ایران وجود دارد، اما فجایعی که حوادث معدن در ایران می آفریند به مراتب سنگین تر از جاهای دیگر جهان است.

همین پارسال بود که در معدن زمستان یورت واقع در استان گلستان، ده ها نفر از معدنکاران بی دفاع جان خود را از دست دادند. علت اصلی این حوادث ناگوار و جبران ناپذیر نه آن طور که کارفرمایان و نمایندگان آن ها در وزارت کار و سازمان تجارت و معادن می گویند؛ ماهیت این کار نیست، بلکه نا ایمنی و بی توجهی کارفرمایان و سود طلبی های سیری ناپذیر سرمایه داری است که نمی خواهد برای ایمن سازی معدن ها، هزینه کند. همان طور که بارها در گزارش های کارگران نجات یافته در معدن یورت آمده بود، کارگران موارد مشکوک و خطر آفرین را چندین بار به کارفرما و نماینده ی او یادآوری کرده بودند اما نه کارفرما و نه بازرسان اداره ی کار و سازمان آتش نشانی و خدمات ایمنی و نه حتی کارشناسان ایمنی و بهداشت کار، به خاطر وابستگی شان به کارفرما، توجهی به هشدترهای کارگران نکردند تا این که آن فاجعه ی انسانی اتفاق افتاد.

پس از آن چنین انتظار می رفت که حادثه ی یورت، زنگ خطر را در تمام معدن های کشور به صدا در بیاورد. اما مصاحبه ی روز ۱۶ دی ماه ۱۳۹۶ رییس انجمن زغال سنگ ایران با خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، نشان داد که کارگران و خانواده هایشان _ گویا_ توقع بجایی نباید از معدن داران داشته باشند!

محمد مجتهدزاده  گفت:” عملا حادثه ی یورت توجه عمومی را نسبت به ایمنی معادن زغال سنگ جلب کرد و اکنون ارزیابی های ما پس از این حادثه حکایت از این دارد که نقص هایی که منجر به حادثه زمستان یورت گلستان شد در دیگر معادن نیز موجود است و این هشدار را به ما می دهد که امکان تکرار مجدد حادثه مشابه در چنین فضایی وجود دارد.”

سخنان رییس انجمن زغال سنگ ایران، خیلی واضح است. یعنی هیچ اقدام پیشگیرانه ای برای حوادث کار، نه در معدن یورت، بلکه در هیچ معدن دیگری هم صورت نگرفته است. این یک اعتراف تلخی است که نشان می دهد برای سرمایه و سرمایه دار فقط سود ارزش دارد نه جان کارگر. چون که لشکر انبوهی از بیکاران در صف انتظار کار هستند. هر چندنفر کارگری که در اثر بی توجهی کارفرما، مصدوم شوند و از کار بیفتند و یا بمیرند، صدها نفر وجود دارند که به خاطر دستمزدی اندک و بخور و نمیر، حاضرند جای آن ها را پر کنند. و این تراژدی سال هاست که تکرار می شود.

راه جلوگیری از تکرار این فجایع، داشتن تشکل مستقل کارگران معدن است تا با اراده ی جمعی به کارفرمایان فشار بیاورند که بخشی از سود تولید شده به دست کارگران را برای تامین ایمنی معدن ها خرج کنند.

اعتراضات اجتماعی در روزهای اخیر زمینه را برای تحقق آرزوی مردم و کارگران و بخصوص کارگران معدن که همانا سرنگونی سرمایه داری اسلامی حاکم بر ایران است، بیش از پیش آماده کرده است.

آرش دشتی – ۱۶ دی ۱۳۹۶

…….

طرحی برای گسترش سرکوب!

فرماندار تهران از افزایش۴۰ کلانتری دیگر در پایتخت خبر داد. این مقام امنیتی، افزایش چهل کلانتری را تامین امنیت بیشتر قلمداد کرد.

معلوم است که منظور فرماندار از ” امنیت” چیست؟

مسلما، امنیت مردم مد نظرش نیست. کیست نداند که وقتی حاکمیت جمهوری اسلامی از امنیت حرف می زند، منظورش امنیت خودشان است. امنیت بیت و سران جنایتکار و دزدان و اختلاسگران و قاتلان مردم، مد نظرشان است نه امنیت مردم.

مخصوصا در این ده روز گذشته که خیزش مردم یکباردیگر حکومت ستم و سرکوب را تکان داد و به لبه های سرنگونی نزدیک کرد، خطر سقوط، خواب دیکتاتور را آشفت، و در صدد برآمدند تا جامعه را و تهران را هرچه بیشتر امنیتی کنند.

امنیت مردم، سی و هشت سال است که به خطر افتاده است. جنگ و ترور و فقر و بیکاری و گرانی و اعتیاد و تن فروشی و بی خانمانی و کارتن خوابی و گورخوابی و کانال خوابی و فاضلاب خوابی و سطل زباله گردی وفروش اعضای بدن و فشار های روانی و سرکوب کارگران و معلمان و زنان و دانشجویان و کودکان و حجاب اجباری و تبعیض جنسیتی و هزار درد و مرض دیگر که به جان مردم انداخته اند،مصداق های بارز ناامنی است. پر واضح است که عامل ناامنی اقتصادی و اجتماعی و شغلی و روانی، سران و مزدوران حاکمیت جهل و فقر و جنایت جمهوری اسلامی است که مانند بختک بر سر زندگی مردم سنگینی می کند. و مردم در صدد هستند تا از زیر فشار این بختک نکبت بار شانه خالی کنند و هر بار تکانی به خود می دهند تا این سنگینی و سیاهی ننگین را از جا برکنند.

میلیتاریزه کردن شهرها و بستن حصارهای تو در تو گرد پایتخت، نمی تواند در عزم جزم مردم برای برانداختن این واقعا جرثومه ی فقر و فساد و تباهی، خللی ایجاد کند.

این دیوارها به دست مردم فرو خواهد ریخت چنان که دیوار های باستیل و ساواک و گارد جاویدان پهلوی  فرو ریخت. این، نوید و سنت تاریخ مبارزات طبقاتی است و مردم، سازندگان و آلت فعاله ی تاریخند . . .

1396-10-19

اینرا هم بخوانید

سیل و زلزله: خانه خرابی برای مردم، سود برای دزدان حاکم

انترناسیونال 809 چند روز  پس از فروکش کردن سیلاب ها، روحانی و اطرافیان دولتی اش …