مزد و نسبت آن با منزلت ما کارگران- کارگر کارگاهی حمید دائمی

کارگر کمونیست
زمستان هر سال موسم جوش و خروش بخش های مختلف جامعه کارگری و تشکل های مختلف مزدبگیران است. تکاپویی بر سر افزایش دستمزد و در واقع جدالی برای زندگی و زنده ماندن و منزلت انسانی است. ناگفته پیداست که این جنگ نابرابر انتخاب ما نیست بلکه حاصل کارکرد سیستمی است که بر خرید نیروی کار ما مزدبران بنا شده و این جدل را بر ما تحمیل می کند.


مزد علی القاعده می بایست کمیت و کیفیتی برای حفظ جایگاه ما بعنوان انسان های اجتماعی که در چرخه تولید مادی و هستی انسان نقش محوری و فعال ایفا می کنیم داشته باشد. اما با یک حساب سرانگشتی میتوان پی برد، که نه تنها از این محتوا تهی است، بلکه به عاملی برای تخریب جایگاه و منزلت انسانی ما به کار برده می شود. فارغ از تعابیر و تعاریف علمی و کلاسیک از مقوله مزد در علم اقتصاد، لازم است به دو جنبه مهم این مقوله که عبارت است از نحوه تعیین مزد و مقدار آن نگاهی میدانی بیاندازیم.
آنچه که در کشاکش جدل مزد در نظر گرفته نمی شود، حق بلامنازع ما کارگران برای تعیین دستمزد است. پایه ای ترین اصل در صیانت از منزلت ما کارگران و مزدبگیران، دخالت در تعیین ارزش کاری است که در پروسه تولید و خدمات مصرف کرده‌ایم. بواقع این حق از آنجا ناشی می شود که ما خالقان و آفرینندگان حقیقی ثروت و پول هستیم (که شکل ظاهریش کالا و مایملکی است که نصیب اربابان و سرمایه داران می شود. بدینگونه ما نه تنها صاحب آنچه که تولید کرده ایم نیستم، بلکه حتی دستمزدی در شأن و نزدیک به آنچه که قادرمان سازد تا یک زندگی آبرومندانه و بدون دغدغه را فراهم کنیم بدستمان نمی رسد. در مقابل صاحبان قدرت و سرمایه پول ها و ثروت های هنگفتی را به جیب میزنند و سوروسات آنچنانی و زندگی افسانه ای برای خود و خانواده‌شان مهیا می کنند.


یکی از مسائل دیگری که ظرف این سالها تلاش کرده ایم تا به کارفرماها و ایادی قدرت بفهمانیم اینست که؛ مزد می بایست تأمین کننده یک زندگی در شأن انسان برای ما و خانواده هایمان باشد. آنچه که طی این سالها حاکمیت به نمایندگی از کارفرماها و ایادی شان در باور و فرهنگ جامعه تبلیغ می کنند این تصور است که انگار حق ما کارگران تنها غذا بر سر سفره ماست. گرچه همین حداقل هم برای بیش از 50 درصد جامعه (بنا براظهارات وابستگان دولت) هیچگاه فراهم نبوده و نخواهد شد. با چنین رویکردی هر سال در پشت درهای بسته می نشینند و بر سر مزد ما کارگران تصمیم میگیرند. بدون اینکه خبری خبری هم از بیمه های اجتماعی از جمله درمان رایگان، تحصیل رایگان و تسهیلات لازم برای تامین مسکن باشد. در نتیجه با همین مزد چند بار زیر خط فقر تنها در موارد اضطراری(یعنی مواقعی که جان به لب رسیده یا با مرگ مساوی می شود)، آن هم با مشقت بسیار و به قیمت حذف برخی ضروریات دیگر زندگی و تنها در حد رفع و رجوع (و نه درمان ریشه ای و نتیجه دار) به آن اقدام می شود. در این سیستم حتی دارو و درمان نیز به تبع قوانین طبقاتی، تنها در اختیار اقشار و طبقات بالا دستی قرار دارد و آنچه که سهم ما از این مهم در زندگی است، با کیفیتی بسیار پایین، با هزینه های بسیار گزاف و صرف وقت و امکانات زیاد بدست می آید.


یک حقیقتی که مزد سال هاست از آن تهی است؛ قابلیت پرداختن به عوالم و خواست های اجتماعی انسان است. چیزی که حاکمان و ارباب قدرت در شأن ما نپنداشته ما را از آن دور می کنند. در این حداقل دستمزدها که حتی در سر موعدش پرداخت نمیشود ، روابط ساده ای مثل میهمانی و تفریح، سفر و گردشگری و بسیاری از فعالیت های اجتماعی نظیر فعالیت های هنری، ورزشی و دیگر حقوق انسان اجتماعی که قاعدتا با صرف هزینه و امتیازات مختصر می بایست فراهم شود، همه و همه از سبد هستی ما کارگران حذف شده است. ما معتقد نیستیم که این امر بالاتفاق و از سر تصادف روی داده است. این نظم و برنامه ای است که از پی مناسبات حاکم و تنها برای ما مزدبگیران حذف شده اند. اما برای بالا دستی ها؛ برای آنانکه حقوق های نجومی دریافت می کنند و غارتگرانی که دست در کیسه و خزانه مردم دارند و رقم های هزاران میلیارد دلاری می دزدند، هیچ زمانی(نه ابتدای بقدرت رسیدن ج.ا و نه این زمان) از دسترس شان خارج نبوده و نیست. آنها که حتی لباس نوزادان و غذای آشپزخانه هایشان را از بهترین برندهای موجود تهیه می کنند. اما برای ما و کودکان ما حتی دسترسی به شیر خشک و داروی پیش پا افتاده ضد سرماخوردگی و دیگر بیماری های بوفور موجود پیدا نمی شود و به لیست آمال و آرزوهای ما می پیوندد.


آنچه که از دریچه دستمزد های کنونی ، که در بسیاری از مراکز تولیدی و خدماتی چندین بار از خط فقر پایین تر است، نصیب ما می شود، حسرت و زندگی ذلت بار و پر دردی است که تمامی اعضاء خانواده ما را هم به سقوط می کشاند. دریافتی ما نهایتا کفاف قدرت خرید نان و چند قلم مواد غذایی کم اهمیت مثل تخم مرغ، سیب زمینی و پیاز، سویای بی کیفیت و نظیر اینها را میکند که با این سطح از تغذیه در درازمدت انسان دچار سوء تغذیه و ضعف جسمانی و دماغی می شود. کالاهای فرهنگی و آموزشی در زندگی ما به اقلام لوکس بدل شده است و این از “معجزات” و دست آوردهای سیستم دزد پروری است که جز به منافع تعداد اندکی انگل حاکم به چیز دیگری نمی اندیشد. کودکان ما از آموزش مناسب و با کیفیت محروم مانده اند و این چرخه هر روز بدتر و وحشتناک تر میشود. کودکان کار در جامعه، جگر گوشه های ما مزدبگیرانی هستند که از پس شکم خود خانواده برنمی آییم. همسران ما به کارگران بی مزد و مواجب خانواده با حسرت های فروخورده تا پایان عمر بدل شده اند. این بردگی شایسته هیچ انساننی نیست و ما در مقابل زندگی خود و همسرنوشتان مان مسئولیم. باید به این چرخه تنفرانگیز پایان داد.


یک قلم از معجزه نابرابری دستمزد در سال های اخیر، سقوط بیش از 50 میلیون نفر از سکنه ایران به زیر خط فقر(آنهم نه لب مرز خط فقر که نزدیک به خط بقاء) بوده است. گور خوابی، پشت بام خوابی و کارتن خوابی گسترده یکی از علائم این نابرابری و نا امیدی و یأس، گسترش خودکشی(حتی در میان کودکان و زیر 10 ساله ها)، فرار و ترک خانواده توسط پدران بیکار و کم درآمد، و هزاران نمونه دیگراست و اینها همه نماد سیستم فاسد و غارتگری است که ارزش و منزلتی برای ما مزدبگیران قائل نیست. در مقابل تعداد میلیونرهای (دلاری) ایرانی در سال ۲۰۲۰ به ۲۵۰ هزار نفر و نرخ رشد مجموع ثروت این افراد نیز در این سال به بیش از ۲۴.۳ درصد رسید. تازه این آمار علنی و آشکار شده از لیست چپاولگرانی است که تنها در بانک های اروپایی( نه سراسر جهان) و نه ثروت های افسانه ای درون کشور که کمتر آمار موثقی از آن در دست است را در بر میگیرد.


جدال مزد جدال اول ماست تا رسیدن به زدودن همه آثار بردگی مزدی. برای اعاده عزت و جایگاه انسانی باید در این میدان بدرستی بجنگیم. ما در این جدال یکدیگر را داریم. نباید تنها به میدان وارد شد. خواهران و برادران ما مدتهاست در شرکت های نفتی و شرکت فولاد و هفت تپه این نبرد را آغاز کرده اند. تجمع هفتگی بازنشستگان که اصلی ترین شعارشان “معیشت و منزلت” است و دیگر بخش های جامعه راه را به همه ما نشان میدهد.
فوری ترین امر ما مزدبگیران در این برهه، ساختن شوراهای خود است تا بتوان متحد و پرقدرت، همچون کارگران نفت و فولاد به میدان بیاییم. باید با اتحاد خود- چه در صنف خود و چه با دیگر رشته های کار- اهرم تعیین و تصویب مزد را از دست نمایندگان دولت و کارفرمایان (و نمایندگان فرمایشی کارگری درون این سه گانه) خارج کنیم. آنگاه خود با خرد جمعی؛ مزدی برابر شأن انسانی مان را تعیین و همه اربابان قدرت را وادار به پذیرش آن کنیم. آنچه که ما در دست داریم، هیچ قدرتی در دنیا در دست ندارد، قدرت اتحاد برای اعتراضات و اعتصابات سراسری. چاره کار ما اتحاد و اعتصاب است.


اعتراض ما کارگران به کل این سیستم و تبعیض طبقاتی حاکم است. ما برده نیستیم که شورایعالی کار از بالا سر ما بنشید و بر نرخ فروش نیروی کارمان رقم بزند. اعتراض ما به حقوقهای نجومی است. اعتراض ما به دزدی ها واختلاسهاست. باید به کل این بساط توحش و بردگی پایان داد.
28 ژانویه 2024

اینرا هم بخوانید

دستمزد ما در دستان ماست- حمید دائمی- کارگر کارگاهی

کارگر کمونیست ۸۶۲ با نزدیک شدن به پایان سال یکی از مسائلی که همواره ذهن …