در ماه ژوئن روزهای چهارم و دوازده ام ژوئن مصادف است با روز جهانی خشونت علیه کودکان و مبارزه با کار کودکان. در این رابطه مصاحبه ای داریم با سیامک بهاری یکی از مسئولین نهاد کودکان مقدمند. سیامک بهاری در این رابطه تهیه کننده و مجری برنامه های کودکان مقدمند در تلویزیون کانال جدید نیز میباشد.
شهلا خباززاده: در رابطه با وضعیت کودکان در ایران، کودکان کار و خشونت سازمان یافتهای که در جریان است، توضیح دهید.
سیامک بهاری: بی حقوقی و بی پناهی دردناک کودکان با وخامت اقتصادی و بیکاری و گرانی بیشتر از هر وقت دیگر عیان است. نه فقط رانده شدن میلیونها کودک به بازار بیرحم کار، که در همه ابعاد اجتماعی، از خانه و مدرسه تا هر فعالیت اجتماعی دیگر کودکان در معرض بزرگترین آسیبهای اجتماعی هستند. به هر عرصهای که نگاه کنید از صنعت و تکنیک و معادن، تا هر بیغوله تولید و ساخت و بازیافت، از امور نظامی و انتظامی و امنیتی، تا بخشهای مختلف بازرگانی و کشاورزی و دامداری تا تراژدی تنفروشی و مواد مخدر، در هر گوشه و کنار، کودکان وحشیانه به کار کشیده شدهاند و در سکوتی جانکاه، قربانی میشوند. در همه جا به وضوح خشونت سازمان یافته حکومتی علیه کودکان دیده میشود. از آزار جنسی و جسمی در کنج خانه تا مغزشویی سیستماتیک ایدئولوژیک در محیط پلیسی مدارس و حرمان ازدواج کودکان دارد قربانی میگیرد. گویی در هر کجا، چاهی بیانتها زیر پای کودکان دهان باز کرده است. وضعیت اسفناک کنونی حاصل و کارکرد حکومت اسلامی و بی اعتنایی عامدانه به حق کودکی میلیونها انسان خردسالی است که بی پناه در چنگال جمهوری اسلامی به دام افتادهاند. این حکومت حتی به میزان سن کودکی هم رحم نمیکند. اگر در همه جا بشریت متمدن به این دست یافته است که کودکان تا سقف هیجده سالگی کماکان کودکاند، اما قوانین ارتجاعی اسلامی بیرحمانه، دختران را از ۹ سالگی و پسران را از ۱۵ سالگی به دنیای بزرگسالان پرتاب میکند! هیچ چیز از جهان کودکی از دستبرد وحشیانه و ارتجاعی این حکومت در امان نیست!
به همین دلیل مبارزه برای احقاق حقوق کودک یک رکن و پایه اساسی و یکی از بسترهای اصلی مبارزه جامعه برای رهایی از شر حکومت اسلامی است.
شهلا خباززاده: مبارزه حول حقوق کودک در ایران چرا ضروری است؟
سیامک بهاری: مبارزه برای دفاع از حقوق کودکان یک امر فوری و بشدت اضطراری است. “رفتار هر جامعه با كودكان محك ارزیابی درجه انسانی بودن و آزاد بودن آن جامعه است“. ابعاد خشونت علیه کودکان چنان سرسام آور است که در تصور نمیگنجد. حقوق کودکان مانند بارومتر جایگاه و منزلت حرمت جامعه است. این را بعنوان یک اصل باید در نظر گرفت. “معیار رفاه جامعه، میزان رفاه کودکان است“.
این در حالی است که میلیونها کودک اسیر دست بیرحم بازار کارند. دسترسی به آموزش و پرورش از هر وقت دیگر گرانقمیتتر شده است. تعداد کودکانی که از چرخه تحصیل به بیرون پرتاب شدهاند، مرز هفت میلیون و نیم را هم پشت سر گذاشته است. بیسوادی مطلق در میان کودکان افزایش یافته است.
خصوصی سازی آموزش و پروش با سرعت غیرقابل باوری افزایش یافته است. عملا آموزش و پرورش مانند یک تجارتخانه و مؤسسه بازرگانی به دست بازار آزاد سپرده شده است. آموزش به کالایی لوکس بدل شده است. کسری بودجه پنجهزار میلیاردی وزارت آموزش و پرورش بخوبی وضعیت فاجعه بار این وزارتخانه که باید متولی امر آموزش و پرورش باشد را نشان میدهد. از کل بودجه وزارت آموزش و پرورش ۹۴درصد آن پرداخت مستمری کارکنان و معلمان آموزش و پرورش است. مدارس تخریبی، کانکسی، کپری مداوما در حال افزایشاند بطوریکه بودجه عمرانی برای مدارس در سال ۹۷- ۹۸ عملا وجود ندارد. امنیت جانی دانشآموزان و معلمان به وضوح در خطر است. وسایل سرمایی و گرمایی ناایمن کاملا رایج است. فقط در یک قلم سازمان نوسازی و تجهیز مدارس در سال تحصیلی جاری ۴۲۰ هزار کلاس درس در کل کشور را فاقد استاندارد و خطرناک اعلام کرد! سرانه دانشآموزی چیزی حدود ۲۸ هزارتومان است یعنی عملا به هر دانشآموز در سال تحصیلی نهایتاً ۲ دلار بودجه تعلق میگیرد.
مغزشویی سیستماتیک و تبدیل کردن مدارس یه پادگان و ماتمسرا و تحمیل حجاب به کودکان حتی در مدارس ابتدایی و مهدکودکها و جشن تکلیف برای دختران نه ساله و پسران پانزده ساله از جمله وظایف غیرقابل فراموشی وزارت اموزش و پرورش است.
با رشد سرسام آور حاشیه نشینی، شمار کودکان بدون هویت و فاقد شناسنامه بیش از یک میلیون تخمین زده می شود.
سوءتغذیه و گرسنگی آشکار ابعاد سراسری یافته است. به علت نرسیدن مواد غذایی ضروری برای رشد، کوتاهی قد کودکان در حال گسترش است. تعداد کودکان بی سرپرست و یا بد سرپرست با سرعت تکان دهندهای رو به رشد است. تأمین دارو و درمان و بهداشت چنان سنگین است که کمتر خانوادهای از پس آن برمیآید.
مداوما بر خشونت خانگی افزوده میشود. شکنجه و آزار جسمی و حتی جنسی کودکان از تصور خارج است. چنانکه مراکز اورژانس و بهزیستی شرایط را اضطراری اعلام کردهاند.
رقم ازدواج کودکان از مرز ۹۰۰ هزار عبور کرده است. بیش از ۹۰ هزار کودک مطلقه در کشور یا بیسرپرست و یا سرپرست خانواده محسوب میشوند.
رقم کودکان بزهکار بصورت خطرناکی رو به افزایش است. زندانها مملو از کودکانی است که در چرخه جرائم بیشمار گیر افتادهاند. کماکان جمهوری اسلامی با قوانین وحشیانه کیفری اسلامی مشغول پاک کردن صورت مسئله فقر و فلاکت و مصائب اجتماعی ناشی از آن است.
کودکان خیابانی در شهرهای بزرگ و کوچک بخش قابل ملاحظهای از فاجعه بی پناهی کودکان هستند.
نهادهایی نظیر شهرداریها، یهزیستی و غیره عملا نه تنها کمکی به رفع مشکل و مصائب کودکان نیستند که با ساختار مافیایی و سودجویانه به متولی فلاکت کودکان بدل شدهاند و عملا هیج راه حلی برای حل معظلات کودکان کار و خیابان ندارند.
این کارنامه پر از فجایع بیشمار را پایانی نیست. حرمان دردناک کودکی در جمهوری اسلامی یک کیفرخواست رسمی علیه حکومت اسلامی است.
شهلا خباززاده: وضعیت جنبش حقوق کودک در ایران چگونه است؟
سیامک بهاری: “منفعت كودكان بر هر ملاحظه و منفعت ملی، قومی، مذهبی، نژادی، اقتصادی، فرهنگی و ایدیولوژیك مقدم است“. این پرچمی است که منصور حکمت در دفاع از حقو کودک بر سر در جنبش دفاع از حق کودک برافراشت! صحت و سلامت، خط و جهت جنبش دفاع از حق کودکان را همین موضوع تعیین میکند.
آنچه بر کودکان در ایران می گذرد را جنبش دفاع از حق کودک علنی و افشا کرده است. این جنبش و
فعالین خستگیناپذیر آن، بی حقوقی دردناک کودکان در ایران را روی میز اعتراض جامعه گذاشتهاند
همین جنبش اعتراضی با ایجاد دهدها نهاد مدافع حقوق کودک نیروی اجتماعی دفاع از حقوق کودکان را به میدان آورده است. به اعتراضات خط و جهت داده و حق کودک را به بستر اصلی مطالبات جامعه کشانده است.
این جنبشی متعین است که در مصافهای تعیین کنندهای توانسته جایگاه محکم اجتماعی خود را بیابد و روی پای خود بایستد. در اعتراضات جاری جامعه تأثیر مستقیم بگذارد. گرایشات محافظه کارانه و واپسگرای سیاسی که به جای سازمان دادن اعتراضات و سیاسی کردن مطالبات و حقوق کودک، جامعه را به امورات خیریهای و نظایر آن دعوت میکنند را به درجهای کنار بزند.
کمپینهای شورانگیزی از هنری و ورزشی تا اجتماعات و برپایی فستیوالهای متعدد تا فراخوانهای اعتراضی یک وجه بارز عملکرد اجتماعی آن است.
کوتاه کردن دست مذهب از زندگی کودکان یکی دیگر از مشخصهها و محورهای این جنبش است. بر همین اساس در مبارزه با حجاب کودکان، گروکانگیری نهادهای حکومتی و مذهبی از میان کودکان، مقابله با ازدواج کودکان، تلاش بی وقفه برای متوقف کردن قصاص و اعدام کودکان یک وجه تمایز این جنبش بالنده با نهادهای خیریهای است. که عامل اصلی و ریشه مصائب بی حقوقی کودک را ندیده میگیرد و به اقدامات سوزنی و محدود و اغلب نمایشی متوصل میشود.
تولید محتوایی و ادبیات سیاسی دفاع از حق کودک یک محور دیگر این جنبش است. فرموله کردن مطالبات آن که به خواست بسیاری از اعتراضات بخشهای مختلف جامعه بدل میشود.
وقتی معلمان دست به اعتراض و تحصن و تجمع میزنند یک خواست اصلی آنها خاتمه دادن به آموزش و پروش کالایی و پولی و ایجاد آموزشی و پرورشی شاد و انسانی است!
در زلزله غرب کشور، سازمان یافتهترین نهادهای مردمی در یاری رسانی به زلزلهزدگان نهادهای مدافع حقوق کودک بودند. در منطقه حاضر شدند و با عزمی ستودنی فعالیت کردند. در سیل اخیر نیز وضع به همین ترتیب بود.
جنبش دفاع از حقوق کودکان در جدالی سنگین با دستگاههای امنیتی دست و پنجه نرم میکند. جمهوری اسلامی با امنیتی کردن فعالیت و دفاع از حق کودک در صدد است که با سرکوب خشن مانع گسترش آن شود.
بسیاری از چهرههای محبوب و شناخته شده مدافع حقوق کودکان مانند سعید شیرزاد اساساً به دلیل کمک به زلزله زدگان ورزقان تحت تعقیب و پیگرد قرار گرفت و به حبس طولانی محکوم گردید. بهنام ابراهیم زاده شخصیت محبوب کارگری و فعال شناخته شده حقوق کودکان از جمله به دلیل کمک به کودکان زلزلهزده در غرب کشور و دفاع از کوکان کار و خیابان دستگیر و زندانی شد. آتنا دائمی چهره محبوب دیگری است که به همین “جرم“ در زندان است.
علیرغم سیاست سرکوب و امنیتی کردن جنبش دفاع از حق کودکان هر روز با شادابی بیشتری توجه جامعه را به ریشه معضلات و آسیبهای اجتماعی در پایمال کردن حقوق کودک معطوف میکند. این فعالیت اجتماعی شناخته شدهای است که ریشه دراعماق خواستهای به حق جامعه دارد. باید به آن پیوست و بیشتر از هر وقت دیگر آنرا تقویت کرد.