بدون صغری وکبری چیدن میخوام حرف آخرم را همین اول بزنم و ببخشید که میخواهم جسارت کنم و تاکید کنم که شما مغلطه میکنید.دو جلسه گفت و گو ترتیب دادید که مثلا “مسایل گرهی کمونیسم کارگری” را به بحث بگذارید نه تنها مسئله گرهی مطرح نمی شود بلکه هر چه بیشتر حرف میزنید بیشتر مغلطه میکنید و بر دوری خود از کمونیسم کارگری اصرار میکنید. اصرار دارید که دیگران ( البته مشخصا حمید تقوایی) سطحی نگر هستند و اصلا نمی فهمند مسئله چیست. شعاری روی بنر توسط دانشجویان نوشته شده که یک کپی از روی بنری در فرانسه صورت گرفته، خب تا اینجا درست اما به واقع پشت این شعار سیاستی نهفته است اما به زعم شما این شعار بهانه است چون قرار است شخص حمید تقوایی از راست دلجویی کند و این شعار مقدمه ای است تا به شعار علیه سلطنت و مجاهد حمله شود.واقعا رفقا؟ اما به نظر من برای شما این شعارها بهانه است چون فکر میکنید فرصتی فراهم آمده تا به شخص حمید تقوایی و به طبع آن حزب کمونیست کارگری حمله کنید. حزبی که خود از کادر رهبری آن هستید این رفتار نشانه چیست؟
میگوید حرف و گپ تان خلاف سیاستهای حزب نیست بلکه انتقادی صریح علیه نظرات شخصی حمید تقوایی است. میگویند آدم زنده وکیل و وصی نمی خواهد من هم قصد ندارم از جانب حمید تقوایی حرف بزنم. خودش لازم بداند صدها بار بهتر از من میتواند از خود و نظریاتش دفاع کند، این چهل ساله کاملا این را ثابت کرده است. اما نکته ای برخورنده و به شدت برخورنده در حرفهای شما هست؛ شما دانسته یا ندانسته تمام زحمت و کوشش حزب کمونیست کارگری و به طبع آن کسانی مثل من ( که گوشه ای از این ماجرا بودم) را زیر سوال میبرید، چگونه؟ حوصله کنید می نویسم!
شما خود سطحی نگر شدید ( نمی گویم هستید) و دنبال بهانه هستید. تاکید میکنید ما داریم ( جمع می بندم چون با حمید تقوایی هم نظر هستم) به راست آوانس میدهیم و نگرانیم که مبادا بند دل ایشان ازکمونیسم بلرزد و هوای ایشان را داریم و برای همین به چپ حمله میکنیم. اینجا است که مجبورم جسارتا در چند جمله یک تاریخ را یادآوری کنم که خود شما در آن شریک هستید. تاریخ کمونیسم کارگری در ایران. رفقای عزیز
چرا سعی دارید تاریخ این جریان را ندانسته شاید هم آگاهانه زیر فرش بزنید؟ همه عالم و آدم میدانند وخود ما هم به افتخار گفتیم ونوشتیم و سمینار گذاشتیم پای حرف منصور حکمت نشستیم تا “تفاوتهای ما” را از او بشنویم و خود ما فعال این جریان بودیم که مارکسیسم انقلابی و کمونیسم کارگری در جدال با چپ مدعی کمونیسم توانست در ایران پا بگیرد و به سرعت کل جنبش کمونیستی ایران را تحت تاثیر قرار بدهد. مگر غیر از این است که هویت ضد سرمایه داری ما در جدال با چپ پوپولیستی وسنتی و فرقه ای و خط امامی (این اصطلاح اخیر موجب تفرج شما شده!) شکل گرفته، حالا شما ایراد میگیرد چرا به نقد چپ برخواستیم و ظاهرا جواب هم را دارید که گویا میخواهیم “همه باهم” آن هم نا به چپ بغل دستی مان بلکه با سلطنت و مجاهد دست به انقلاب بزنیم. حقیقتا به قول شاعر توفان خنده ها! یک کم فکر کنید دارید با دست خودتان تاریخ زندگی سیاسی خودتان را منکر میشوید. تلاش کسانی مانند منصور حکمت تا من را لگد مال نکنید.
میگوید سیاست حزب آنچه حمید تقوایی میگوید نیست پس لابد همه رفقای شرکت کننده در کنگره حزب همین دو ماه پیش و لابد یکی مثل من که در بیرون از کنگره بوده در انتخاب حمید تقوایی دنبال چیزی دیگری بودیم و خودمان نمی دانستیم. حیف که مسلمانی را گذاشتیم کنار و گر نه قسم تان می دادم تو را خدا این حرفها را نزنید! سیاست رسمی حزب نظرات شخصی حمید تقوایی نیست این که مسلم است کی همچین ادعای داشته که شما آنرا برجسته میکنید. سیاست حزب را اما شخص حمید تقوایی با تلاشهای بخصوص این 16 ساله آخر شکل داده و شمای که در پلنومها و کنگره و جلسات رسمی حزب بودید در شکل قعطنامه و بیانیه و اطلاعیه به اطلاع عموم از جمله من رساندید. در کامنتهای پای گفت و گوی شما نوشتند این تلاشی است علیه رهبر مادام العمری در حزب کمونیست کارگری. براستی شما در مقابل این حرفها چه جوابی دارید؟
یعنی درک این مسئله این قدر مشکل است که اپوزیسیون اپوزیسیون شدن مشکل من کارگر نوعی من گرفتار در چنبره حکومت اسلامی نیست. من هم مثل شما نه تنها مایل نیستم راست دست بالا را پیدا کند بلکه به شدت تلاشم میکنم اینگونه نشود و البته یک فرق اساسی بین من و شما دارد شکل میگیرد من بحث سلبی و اثباتی ( که نقدی عمیق علیه چپ سنتی و…است) را اینگونه فهمیده ام که پرچم نه شدن کمونیسم کارگری برای جامعه نه در شعار دادن علیه اپوزیسیون راست درست در وسط خیابان که کشتار دارد صورت میگیرد، شکل نمی گیرد بلکه در مبارزه صریح ومحکم علیه جمهوری اسلامی سرمایه رخ میدهد. آنجا جای افشای مسیح علی نژاد و رضا پهلوی و رجوی ( این یکی آخری که واقعا مضحک است) نیست آنجا جای است که باید توده مردم را با شعارها علیه جمهوری اسلامی و به طبع آن سازماندهی علیه جمهوری اسلامی سرمایه میتوان به پرچم نه مردم تبدیل شد.
رفقای عزیز که شما اینقدر مصر هستید که شعار دانشجویان علیه راست صحیح است و آوانس دادن به راست نیست و کسی که این را نقد میکند ریگی به کفش دارد، لطف کنید و خواهش میکنم یک قطعنامه و یا یک بیانیه تنظیم بفرمایید و به صراحت بگوید که مردم در میانه مرگ و زندگی در خیابان و در نبرد با هارترین حکومت روی زمین چه شعار مستقیمی باید علیه سلطنت و مجاهد بدهند تا ما تکلیف مان را بدانیم. در عین حال باید به ما آموزش دهید در یک همچین موقعیتی اگر از جانب توده مردم مورد خشم و نفرت قرار گرفتیم و یا به مثابه یک دیوانه به ما برخوردکردند بتوانیم خودمان را جمع و جور کنیم!
من معذرت میخوام اما مجبورم کردید که یک نصیحتی را به شما گوشزد کنم که “آزموده را آزمودن خطاست!”عمر سیاسی انسان به یک انتخاب گره خورده است و گاهی این انتخابها برای همیشه کار دست آدم میدهد.