نگاهی به نماز جمعه خامنه ای: متن میزگرد تلویزیون کانال جدید با اصغر کریمی و کیان آذر

انترناسیونال 852
کیوان جاوید: قبل از نماز جمعه عده ای منتظر بودند که خامنه ای میاید و سنگ تمام میگذارد چون در نماز جمعه های بعد از تظاهرات ۸۸ و دی ۹۶ خامنه ای خط و نشان کشید و سعی کرد از حکومت تصویر مقتدری نشان بدهد. در این نماز جمعه چه گفت، صحبتش چه محورهایی داشت؟


کیان آذر:ابتدا به امر باید بگویم که خامنه ای درباره مواردی صحبت کرد که خب مشخصاً محور بحث هایش جواب به مردم، فضای سیاسی ایران و اعتراضاتی که در جریانش هستیم بوده، اساس بحثش رو به این مسائل بودیعنی رو به مردم معترض و سرنگونی طلب ایران. خامنه ای سعی می کرد به اشکال مختلفی بیاید به اعتراضاتی که شده پاسخ دهد، یعنی رو به مردمی که علیه جمهوری اسلامی شعار دادند و گفتند جمهوری اسلامی نابود باید گردد،مردمی که علیه خود شخص خامنه ای که ستون و خیمه نظامشان به حساب می آید شعار داده اند، علیه مهمترین ارگانش که سپاه باشد شعار داده اند و علیهنمادی که حکومت با او این همه مانور و تبلیغ کردند، یعنی علیه قاسم سلیمانی هم شعار دادند و بنرهایش را پاره کردند. خامنه ایباید می آمد برای انسجام و روحیه دادن به بدنه خود حکومت و کسانی که به هر حال دنباله رو جمهوری اسلامی هستند هم در ایران و همینطور در عراق و جاهای دیگر. بعد ازرجزخوانی های پوشالی که انجام داددر ادامه نیز در رابطه با اتحادیه اروپا و دولت آمریکا نیز صحبت کرد. این محورهایی بود که صحبتهای خامنه ای را تشکیل میداد. اما در کلیت، وقتی به همه این صحبت ها نگاه کنیم، می بینیم که صحبت های خامنه ای برمی گردد به موقعیتی که جمهوری اسلامی در آن قرار گرفته است. بنابراین وقتی جامعه و شبکه های اجتماعی را بررسی کنید، مباحثی که مردم دارند انجام می دهند میبینیم که خامنه ای بیشتر مورد تنفر قرار گرفت، صحبتهایش را جوک کردند و اساساً این برمیگردد به موقعیت زار جمهوری اسلامی.
در عین حال ببینید ما در همین دو ماه یعنی از آبان به این طرف را که بخواهیم بررسی کنیم میبینیم که مردم وسیعاً به خیابانها آمدند و آماری که خود جمهوری اسلامی داده در رابطه با خیزش آبان، بیش از 720 نقطه ایران، اعتراض صورت گرفته است. جنبش سرنگونی مردم ایران وسیعاً و خیلی تعرضی به جمهوری اسلامی حمله کرد. جمهوری اسلامی در مقابل آمد اینترنت را قطع کرد و کشتار و سرکوب فجیعی راه انداخت، که در ادامه آمار بیش از 1500 نفر کشته اعلام شد. ولی اتفاقاتی که به محض اینکه اینترنت وصل شد انجام گرفت، افشاگری های وسیعی توسط مردم در رابطه با فضای اعتراضی و نیز جنایات حکومت بود. مشخصاً بعد از آن خانواده ها آمدند، اعتراض مردم جلو رفت، روز اعتراضی پنج دی 98 فراخوان داده شد، قبل از آن نیز شانزده آذر را در دانشگاه های سراسر ایران داشتیم و حکومت دید که علیرغم آن کشتار ولی هنوز تعرض مردم ادامه دارد و چیزی تغییر نکرده و مردم از کشتار جمهوری اسلامی مرعوب نشده اند.
در ادامه این وضعیت کشته شدن قاسم سلیمانی که یکی از مهمترین مهره های کلیدی جمهوری اسلامی بود را توسط آمریکاداشتیم، و برای اینکه بتواند جواب اعتراضات آبان ماه را بدهد جنازه کشی در شهرها به راه انداخت و سعی کرد توازن قوا را به نفع خود عوض کند. و بعد فکر می کرد که اوضاع آرام شده، تحت کنترل هست. ولی مجدداً دید بعد از آن تشییع جنازه ای که انجام دادند مردم آمدند و خیلی تعرضی تر و سرنگونی طلبانه تر گفتند که “جمهوری اسلامی نابود باید گردد”. خوب این حکومت می گوید ما آمدیم روش های مختلفی را برای اینکه مردم را بترسانیم و عقب برانیم انجام دادیم، سرکوب و کشتار کردیم ولی جواب نداده و میبینیم که پاسخیدیگری هم در حال حاضر ندارد برای برون رفت از این معضل و بحران. برای همین ناچار است که خامنه ای بیاید و بعنوان رهبر این نظام، اوضاع را جمع کند. ولی وقتی می آید صحبت کند، بخاطر اینکه هیچ راه حلی برای این اوضاع ندارد در نتیجه موقعیت جمهوری اسلامی تغییر نخواهد کرد و بدتر میشود.

اصغر کریمی:این را اشاره کنم که روشن بود که خامنه ای نمیتوانست نکته ویژه و برجسته ای بگوید چون راه حلی ندارد. در شرایطی که جمهوری اسلامی با بحران همه جانبه ای مواجه است صرفا با رجزخوانی نمیتواند راه حلی نشان بدهد. به این دلیل از قبل روشن بود که حرفی برای گفتن ندارد و همانطور که کیان آذر هم توضیح داد بعد از موشک باران نمایشی پایگاه آمریکا که قدرت پوشالی جمهوری اسلامی را نشان داد و سقوط هواپیمای مسافربری و بعد اعتراضات گسترده در کشور که بویژه مردم علیه خامنه ای و سپاه و سردارشان سلیمانی شعار دادند خامنه ای دید همه سران حکومت لکنت زبان پیدا کرده اند، حرفی برای دفاع از حکومت ندارند و مواضع متشتتی دارند ناچار شد در این نماز جمعه شرکت کند. ولی فقط میتوانست با شمشیر چوبین نمایش قدرت بدهد.

کیوان جاوید: اگر حرفی برای گفتن نداشت اصلا چرا شرکت کرد و خودش را سکه یک پول کرد؟


اصغر کریمی: همینطور که توضیح دادم خامنه ای دید سران حکومت همه به موضعی دفاعی افتاده اند، روحانی گفته بود معذرت میخواهیم از مردم، فرمانده سپاهش آرزو کرده بود که کاش در هواپیما بود و مرده بود و بقیه هم حرف هایی شبیه اینها زده بودند، ناچار شد امامت جمعه را بعهده بگیرد. و اینقدر برایش از قبل تبلیغ کرده بودند، حتی گفته بودند صحبت خامنه ای چنانتاریخی خواهد بود که آمریکا بعد از صحبت او ممکن است دست به اقدامی بزند که توجه ها را به جای دیگری ببرد اما احتیاجی به اینکار نبود!‌ چون کل این نمایش پوچ بود. نه خطی برای هیچ بخش حکومت داشت، نه استدلالی به مقامات داد و نه افقی رو به جلو ارائه داد. حتی درمورد دولت های اروپایی هم که گفت اینها خبیث و بزدل و .. هستند اما نهایتا گفت راهی جز مذاکره با آنها نداریم. در اطلاعیه حزب قبل از نماز جمعه اشاره کردیم که رجزخوانی خامنه ای نمیتواند در مقابل آمریکا و غرب باشد، پیامش به مردم است که باز هم میزنیم و سرکوب میکنیم. بهررو خامنه ای اوج درماندگی حکومت را در نماز جمعه به نمایش گذاشت. این نماز جمعه نمایش درماندگی کل حکومت بود.

کیوان جاوید:چرا نتوانستند در این حرکت نماز جمعه بسیج کنند؟ همه می دانند که از شهرستان ها بسیج کردند. به کسانی گفته اند که پول بیمه به شما می دهیم، یک تعدادی کوپن داشتند. چرا نتوانستند آن بسیج را بکنند دقیقاً مثل بسیج قبلی، بالاخره کشته ای داده بودند، منفور هم بود ولی توانستند بیشتر از این یکی بسیج کنند. چه شد؟


کیان آذر:اینکه برای این نماز جمعه چرا نتوانستند مثل مراسم قاسم سلیمانی عمل کنند، خب قاسم سلیمانی به هر حال در بخش های مختلف حکومت یک جایگاهی داشت. علیرغم همه تفاوت ها و اختلاف هایی که وجود دارد بین اصولگراها با بقیه، اما شما مثلاً می بینید از توی اصلاح طلب ها گرفته تا سایر بخشهای دیگر حکومت شرکت کردند. یعنی می خواهم بگویم که به هر ترتیب موقعیتی که قاسم سلیمانی که در نظام داشت، بخش های مختلف حکومت و یا متوهمین به قاسم سلیمانی را به خیابانها آوردو در عین حال حکومت میخواست مقابل این ضربه سختی که خورده بود یک عرض اندامی بکند. اما در رابطه با نماز جمعه آن فاکتور تعیین کننده وجود نداشت و به هر حال جمعیت کمتری آمده بود و شرکت کرده بود. اما در عین حال به نظر من فاکتور اساسی این نکته جمعیتی نیست. بخاطر اینکه همه حکومت های فاشیستی متخصص هستند در این زمینه. جمهوری اسلامی بدنه ای دارد که به هر حال اینها نیروهایشان هستند، حقوق بگیرهایشان هستند و به شیوه های مختلفی حتی با گرو کشی هم سعی در آوردن جمعیت میکند. برای همین می خواهم بگویم که اصلا نباید تعجب کرد. جمهوری اسلامی نه فقط اینبار، شاید دفعات بعد، در ماههای آینده هم بتواند این کار را انجام بدهد. این خصوصیت حکومت های فاشیستی است که می تواند نیروهایی درون بدنه خودشان را سازمان دهند و پای رویدادی که دارند بیاورند.

کیوان جاوید: ولی در بسیج برای نماز جمعه شکست خوردند.


اصغر کریمی:‌ درمورد سلیمانی بخش های مختلف حکومت و حواشی آن شرکت کردند ولی درمورد نماز جمعه تفاوت این بود که خامنه ای منفورترین فرد حکومت است و حتی در میان بخشی از خود حکومتیان هم منفور است.

کیوان جاوید: موقعیت شخص خامنه ای الان چطور است؟
اصغر کریمی: در جامعه که روشن است همیشه منفور بوده است اما الان مردم در تظاهرات مستقیما و قبل از هرچیز علیه خود او بعنوان مهمترین شاخص حکومت و بعنوان قاتل و جاهل شعار میدهند همینطور علیه سپاه که ارگان اصلی سرکوب وحفظ حکومت شعار میدهند. موقعیت خامنه ای طوری است که برای مجلس یازدهم هم چهره های شاخص اصلاح طلبان و حتی تعدادی از اصولگرایان را که کاملا سرسپرده خامنه ای نیستند رد صلاحیت کرده اند چون میگویند در جامعه خامنه ای زیر ضرب مردم است اگر بخشی از مجلس هم منتقد حتی نیمه بند او باشد موقعیت خامنه ای خیلی بدتر میشود. اما این هم به دعواهای درونی شان بیشتر دامن میزند.

کیوان جاوید:حاشیه ی این نماز جمعه خیلی خنده دار بود و مردم بیشتر به آن توجه کردند. تقریباً آخر نماز و خیلی زود روحانی عبایش را جمع کرد و رفت. این اولاً صفوف حکومت را چگونه نشان می دهد و چه تأثیری در فضای عمومی داشت؟


کیان آذر:ببینید مشکل جمهوری اسلامی این است که آمد این برنامه را اجرا کرد. این برنامه چیز جدیدی برای مردم نداشت. مردم این حکومت را در عرصه های مختلف دارند شکست می دهند. من اشاره کردم، تک تک ارگان های این حکومت را دارند علیه اش شعار می دهند. شخص اول این نظام را دارند علیه اش شعار می دهند. برای همین این برنامه چیز جدیدی نداشت. این صحبت های خامنه ای و تهدیداتش را یک ماه قبل حکومت عملی کرده، حکم کشتار و سرکوب جنایت داده ولی مردم نترسیدند، مرعوب نشدند، بلکه تعرضی تر آمدند و گفته اند حق خواهی می کنیم. مجددا بیرون آمدند و حتی شعار “جمهوری اسلامی سرنگون سرنگون” تبدیل شده به شعار “جمهوری اسلامی نابود باید گردد”. مردم بیشتر در مقابل این نمایشخامنه ای رادست انداختند و آنرا به جوک تبدیل کردند. از همین مسئله روحانی که شما به آن اشاره کردید، اینقدر شفاف دارد این اختلاف را نشان می دهد یا حتی کسانی که دارند میروند به آن نماز جمعه، و پرچم های آمریکا را که آنجا پهن کرده بودند که مردم از روی آنها رد بشوند، که افراد بخشا خودداری میکردند. مردم عملاً در خیابان جواب این رجزخوانی ها را داده بودند. حکومتی که می گوید ما انتقام سخت می خواهیم بگیریم، برخورد مردم را شما ببینید چگونه است.مردم میگویند انتقام سخت اینها این بود که 170 نفر را با هواپیما بیندازند و بکشند، 70 نفر را در کرمان آنطور کشتند، این چه انتقامی است؟ ویا میگویند انتقام سخت را از مردم ایران و عراق می خواهند بگیرند، این برخورد مردم با این ماجرا است. تا جایی هم که به اعتراضات برمی گردد در دانشگاه ها و خیابان دارند می گویند جمهوری اسلامی نابود باید گردد.و در ادامه هم با جوک کردن خامنه ای و این برنامه اش نشان میدهند به هیچ عنوان مرعوب نشده اند و بلکه با روحیه اعتراضی در مقابل حکومت قرار دارند.

کیوان جاوید: شما اصغر کریمی موقعیت جنبش سرنگونی را چطور میبینید؟ الان اعتراضات واقعا بیادماندنی مردم را مدام شاهد هستیم که آخرین موردش آبان و همین هفته قبل بود که زنان هم شجاعانه در صف اول این اعتراضات بودند و یا دانشگاه ها دست به تجمع میزنند ولی کارگران دست به اعتصاب نمیزنند یا کارگران اعتصاب میکنند ولی دانشجویان همزمان دست به اعتراض نمیزنند. این پراکندگی در جنبش سرنگونی نیست؟


اصغر کریمی: اگر مردم کوچکترین آزادی داشتند حتما تشکل های سراسری کارگران و دانشجویان و معلمان و غیره هم وجود میداشت و اتحادیه ها یا شوراهای سراسری ایجاد شده بود که میتوانستند دست به حرکت سراسری و همزمان بزنند ولی جمهوری اسلامی چهل سال سرکوب عریان کرده که مردم متشکل نشوند. با اینهمه کارگران و معلمان و دانشجویان در سالهای گذشته تلاش زیادی برای متشکل شدن خود کرده اند و قدم های خوبی هم در این زمینه برداشته اند. اگر تشکل های سراسری داشتند اعتصابات واقعا ده میلیونی و بیست میلیونی سازمان میدادند ولی با وجود این مردم هرروز بیشتر در جهت متحد شدن دارند پیشروی میکنند. مثلا شعارهای مردم نشان دهنده اتحاد یکپارچه مردم است اینطور نیست که هر کس برای منافع قسمتی خودش شعار میدهد. تمام جامعه متحد و یکپارچه میگوید جمهوری اسلامی و خامنه ای باید گورشان را گم کنند، حکومت مذهبی نمیخواهیم، آزادی و رفاه میخواهیم. جامعه حول خواست هایش متحد شده و این مهمترین رکن اتحاد مردم است. علاوه بر این در دی ۹۶ و آبان و دی امسال شاهد بودیم که همینکه در جایی اعتراض شروع میشود در عرض کمتر از ۲۴ ساعت در سراسر کشور مردم دست به اعتراض میزنند. اما اینکه چرا همزمان با اعتراضات خیابانی کارگران دست به اعتصاب نمیزنند بخاطر شرایط است کمی جلوتر برویم این اتفاق هم می افتد.

کیان آذر: من نکته ای در این رابطه دارم. من فکر می کنم که واقعی باید به این پروسه نگاه کرد. حداقل 20 سال هست، اگر از 78 در نظر بگیریم به این طرف، این جنبش سرنگونی ملزوماتی را که لازم داشته، هفته به هفته، ماه به ماه و سال به سال ساخته تا رسیده به اینجا. می توانیم بررسی کنیم و ببینیم که تا رسیدن به دی ماه 96 چه پروسه ای طی شده است. در نتیجه، من حالا نمیخواهم به آن 20 سال برگردم ولی به نظر من این 20 سال بسیار تعیین کننده است جنبش سرنگونی یک نقطه عطف هایی دارد. اعتراضات تیر 78، و همینطور چند ماه مبارزه مردم در سال 88، دیماه و زمستان 96 و الآن که 98 است. ما در 96 می بینیم که عروج جنبش سرنگونی هست که مردم در 160 شهر ایران می آیند و می گویند جمهوری اسلامی سرنگون سرنگون و این حکومت باید برود و آن رودررویی مستقیم، علنی و عریان بین بخش وسیعی از مردم و حکومت اتفاق می افتد.بعد از اینکه تظاهرات سراسری در زمستان 96به اصطلاح افت می کند و دیگر برگزار نمی شود، ما می بینیم نقشی که جنبش کارگری و فعالین کارگری می آیند ایفا می کنند بسیار تعیین کننده هست در پیشبرد جنبش سرنگونی. مثلاً اعتصاب هفت تپه، اعتصاب فولاد اهواز، و افرادی مثل اسماعیل بخشی که می آیند چه نقش تعیین کننده ای را به عنوان رهبر جامعه ایفا می کنند. می خواهم بگویم اینها همه ابعاد مختلف آن جنبش سرنگونی هست و ابعاد مختلف پیشروی این جنبش در مقابل جمهوری اسلامی است.

کیوان جاوید: شرایط ایجاب نمیکند یعنی جمهوری اسلامی قوی است و مردم ضعیفند؟


اصغر کریمی:‌ روشن است که جمهوری اسلامی حکومت است، زندان دارد، تهدید میکند اخراج میکند امکانات اقتصادی دارد در نتیجه بخش هایی از جامعه مجبورند دست به عصا راه بروند ولی در سالهای گذشته شاهدیم که خیزش های سراسری و قدرتمند با فاصله زمانی کمتری شروع شده است خیزش تمام میشود کارگران اعتصابات سی روزه و چهل روزه میکنند با شعار اداره شورایی و جامعه از آنها حمایت میکند یا اعتصاب رانندگان کامیون و اعتصاب سیاسی و یکپارچه در کردستان شروع میشود یعنی جامعه با چنگ و دندان دارد میجنگد ولی اوضاع کمی بیشتر به زیان جمهوری اسلامی عوض شود آنوقت مطمئن باشید که هم اعتصابات ده میلیونی صورت میگیرد و هم همزمان خیزش های عظیم و سراسری را شاهد خواهیم بود هم انواع تحصن صورت میگیرد و هم جنبش استعفا در وزارتخانه ها و سلبریتی ها و حتی در میان مقامات حکومتی و غیره راه می افتد و در واقع از همه طرف جمهوری اسلامی را محاصره میکنند و کمرش را میشکنند.

کیوان جاوید:سوال هنوز این است چرا این جنبش کارگری که این قدرت و عظمت را دارد و یا دانشگاهها که می گویند فرزند کارگرانیم کنارشان می مانیم. چرا همزمان اینها که دارند حماسه می آفرینند، بقیه جامعه همان موقع شروع نمی کنند ویا برعکس؟


کیان آذر:خوب نکته ای که من دارم همین است که ما در این موقعیتی که الآن هستیم، به طور مثال الآن در شبکه های اجتماعی می گویند که کارگر نفت کجاستبه طور مثال، که بتواند بیاید آن نقش انقلاب 57 را ایفا کند. یا کارگرانی در بخش های کلیدی هستند و شریان های اصلی جمهوری اسلامی به آن بخش مربوط هست کجایند؟این یک انتظار قابل قبول و معقولی هست اما باید بدانیم که ما داریم به آن سمت حرکت می کنیم که دخالتگری وسیع بخشهای مختلف کارگران و همینطور سطوح مختلف جامعه را در این روند داشته باشیم ولی شرایط سیاسی و موقعیتی که جنبش سرنگونی و همینطور جنبش کارگری الآن با آن روبرو هست، هنوز به آنجا نرسیده، این معمولاً در یک شرایطی اتفاق می افتد و کارگران بخشهای کلیدیبه میدان می آیند که مبارزات کل جامعه و جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی را تا حدی به عقب رانده که فضای دوگانه ای در کشور ایجاد شده و چشم انداز سرنگونی حکومت در افق مشخصا مشهود است. و در چنین شرایطی ست که کارگران بخشهای کلیدی به میدان می آیند و نقش ایفا می کنند که ما هنوز به آن موقعیت نرسیده ایم.و با آن فاصله داریم. اما داریم به آن سمت حرکت میکنیم.

کیوان جاوید: آن موقعیت چیست؟


کیان آذر: تمام انقلابات دنیا مراحلی دارد هرروز مردم نمیتوانند انقلاب کنند.


کیوان جاوید: ولی مصر انقلابش سی روز طول کشید.


اصغر کریمی: مصر و تونس و … تفاوت های زیاد تاریخی با ایران دارند از جمله اینکه جمهوری اسلامی در جریان انقلاب ۵۷ سر کار آمد که الان فرصت بحث درمورد آن نیست. ولی بحث من این است که اعتراضات علیه جمهوری اسلامی مدام قوی تر و عمیق تر شده. سال ۸۸ مثلا شعارها با رای من کجا است شروع شد و نهایتا به مرگ بر دیکتاتور ختم شد. شعارهای دی ۹۶ کاملا تعرضی بود با شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامی و اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا و به ارگان های سرکوب و مذهبی مردم حمله کردند. آبان و دی امسال با شعار جمهوری اسلامی نابود باید گردد و مرگ بر خامنه ای و سپاه که تندتر از این امکان نداشت. بعلاوه مردم شروع کردند به کنترل محلات و شکل دادن به شبکه های اعتراضی که مردم را سازمانیافته تر برای تعرض و خیزش های بعدی آماده میکند. کارگران خیلی جلوتر آمده اند، معلمان و دانشجویان و بازنشستگان و رانندگان کامیون ها همینطور، بدرجاتی متشکل شده اند و قدم های قابل توجهی به جلو برداشته اند. مردم دارند سنگ روی سنگ میگذارند و جلو میایند، در یکجا توقف نکرده اند.

کیوان جاوید: اگر مردم از حزب کمونیست کارگری بپرسند چکار باید کرد چه جوابی میدهید؟


اصغر کریمی: ما در شرایط کنونی روی چند نکته تاکید ویژه داریم. اعتصابات سراسری را مرتب مورد تاکید قرار میدهیم و بویژه اعتصاب سراسری دانشجویان و معلمان که زمینه بیشتری در شرایط کنونی دارد. کارگران هم مورد خطاب ما هستند اما بنظر ما در کوتاه مدت دانشجویان و معلمان از بقیه آماده تر هستند. و اگر این بخش از جامعه اعتصاب سراسری بکند زمینه برای اعتصاب عمومی در کل جامعه آماده تر میشود. علاوه بر این ساختن شبکه های فعالین در محلات برای نقش رهبری و کار سازمانیافته تر در محلات و همینطور خیزش های سراسری که، الزاما نمیتوان در روز معینی فراخوان داد ولی با فواصل کمتری و هر بار توفنده تر دارد اتفاق می افتد.

کیوان جاوید:روحانی چند وقت پیش یک جمله طلایی گفت. او گفت من وقتی که میخواستم رئیس جمهور بشوم، آن موقع دوران صلح بود و من وعده داده بودم که 100 روزه اقتصاد را راه می اندازم. کلید دست من است، نقشه راه را هم من دارم. تدبیر و امید و غیره . یک یا دو هفته پیش گفت آن موقع دوره صلح بود و حالا دوره جنگ است و یک چیز دیگر هم گفت که ما گرانی داریم ولی قحطی نداریم. الآن هم جلوی خامنه ای آمده هارت و پورت می کند و می خواهد بگوید اصلا باور کردنی نیست که این هواپیما خودش افتاده باشد. یک جوری می خواهد بگوید که صف من از بقیه جداست. چقدر این بخش حکومت که مستقیم ابزار کشتار خیابانی دستشان نبود، مثلاً دست سپاه و فرمانده کل قوا، خامنه ای بود، چقدر اینها شانس دارند یک بار دیگر جمهوری اسلامی را بکشانند جلو؟


کیان آذر:هیچ شانسی به نظر من برایشان وجود ندارد. جامعه در سال 96 گفت اصلاح طلب، اصول گرا دیگه تمامه ماجرا، توازن قوا به جایی رسیده که مردم آمده اند و حرف دلشان که چندین سال داشته اند را علنا و در شکل توده ای در صد شهر ایران گفته اند که این حکومت باید برود. مردم به خوبی می دانند که از کوچکترین معضلی که دارند تا بزرگترین معضلشان ، اگر بخواهند حل شود باید جمهوری اسلامی سرنگون شود. نکته ای که وجود دارد این است،بخش وسیعی از مردم، چند ده میلیون نفر دیگر الآن میبینند با این اوضاع حتی با آن شرایط چندین برابر زیر خط فقر هم دیگر نمی توانند زندگیشان را ادامه دهند. یک موقعیتی بوجود آمده که یا بایستی چند ده میلیون نفر نابود بشوند به اشکال مختلف و یا باید جمهوری اسلامی نابود شود. موقعیتی که جامعه ایران در آن قرار گرفته این است. در نتیجه، الآن توده ای ترین خواسته و مطالبه، برای بهبود حتی درصد کوچکی در زندگی مردم، الآن این است که جمهوری اسلامی باید سرنگون شود. برای همین روحانی یا هر کسی دیگر یا جناحی دیگر بیاید بگوید که من می توانم اوضاع را سر و سامان دهم و یا مثلاً با آمریکا بسازم، این مورد قبول جامعه واقع نخواهد شد. الآن این مسئله در دستور عمل جامعه قرار گرفته که این حکومت را باید سرنگون بکنیم تا بتوانیم زندگیمان را ادامه دهیم.

کیوان جاوید: در شرایطی که تحریم ها بویژه از طرف آمریکا اقتصاد جمهوری اسلامی را داغان کرده است آیا امکان ندارد طرفداران دول غربی و ترامپ جامعه را به سمت آلترناتیو خودشان بکشانند؟


اصغر کریمی: تا جایی که به ترامپ مربوط است و پشتوانه اپوزیسیون راست است بارها گفته است قصد سرنگونی حکومت را ندارد و حتی در همین روزهای اخیر و در اوج تنش هم تکرار کرد که خامنه ای میتواند کشور و دولت مقتدری داشته باشد. او میگوید رام شوید و سیاست های منطقه ای تان را با من منطبق کنید ما هم کاری به شما نداریم و رژیم چنج و تغییر حکومت روی میزمان نیست. فشار ترامپ برای این است که موقعیت بهتری در میز مذاکره داشته باشد. تا جایی که به اپوزیسیون راست مربوط میشود یکی از سمبل هایش که رضا پهلوی است درمورد قتل سلیمانی سکوت کرد حتی هوادارانش مرتب او را مورد سوال قرار دادند که چرا حرفی نمیزنی و البته روشن بود که چرا حرفی نمیزند. یک فرد ناسیونالیست که میخواهد سپاه و یا سایر ارگان های حکومت را نگهدارد حرفی هم برای زدن ندارد. در واقع حرف او را اردشیر زاهدی زد که گفت سلیمانی فرزند ایران است و نفوذ ایران را در خارج از مرزهای پرگهر!‌ زیاد کرده است. و این تنها مورد نیست رضا پهلوی مدتها است به جمهوری اسلامی میگوید فرقه تبهکار نه جمهوری اسلامی که مبادا اسلام زیر ضرب قرار بگیرد. چون میخواهد اسلام را حفظ کند. اسلام واقعی از نظر او چیز دیگری است شبیه موضعی که سازمان مجاهدین دارد که به جمهوری اسلامی میگوید حکومت آخوندی. در حالیکه مردم صریحا میگویند جمهوری اسلامی نابود باید گردد و یا به مدارس علمیه و سایر موسسات سرکوب مذهبی حمله میکنند و میگویند نه مذهبتان نه قوانین تان نه ارگان های سرکوبتان را نمیخواهیم و همه باید نابود شوند. در چنین شرایطی مردم دنبال آلترناتیوی میگردند که خواست و اراده و خشم و نفرت مردم را نمایندگی کند و قاطعانه در مقابل حکومت و سردارش و جناح ها و ارگانهایش بایستد. با هر اتفاقی مردم بیشتر پی میبرند که اپوزیسیون راست نمایندگی شان نمیکند.

کیوان جاوید:سوال مردم این است که رهبری ما چه می شود؟


کیان آذر:در این فضای سیاسی که داریم به سمت آن حرکت می کنیم، یک حزبی مثل حزب کمونیست کارگری ایران به کارنامه سیاسی و عملی اش که مراجعه بکنیم می بینیم که هم آن ظرفیت، آن پتانسیل و آن شایستگی را دارد و نقشی را ایفا کرده که در این پروسه بتواند رهبری این جنبش و به اصطلاح این انقلابی که دارد زاده می شود، دارد بوجود می آید را بتواند رهبری کند. نکته ای که اینجا هست، این انقلابی که دارد بوجود می آید، دارد ملزومات و اندام خودش را درست می کند. برای اینکه این این انقلاب در راه سرنگون کردن این حکومتبتواند حکم خودش را اجرا بکند، در این پروسه یکی از مهمترین فاکتورهایش هم مسئله رهبری است که به نظر من این پروسه در حال انجام است. نکاتی که اصغر کریمی به آن اشاره کرد و من بخواهم به آن ادامه دهم در همین رابطه است. مردم انتخابی که دارند می کنند، حداقل در این 20 سالی که داریم می بینیم، انتخابشان نه رژیم چنج، نه رفراندوم و نه حمله نظامی بوده است. هیچ کدام از اینها نبوده، چیزی که مردم انتخاب کردند، دخالت مستقیم مردم از طریق خیابان و تغییر حکومت و سرنگون کردن بصورت فعالانه از طریق خودشان و ان هم با نقدی انسان محور و برابری خواهانه علیه حکومت است. این رویکردگزینه ای است که متعلق به چپ جامعه است. این انتخابی است که با چپ جامعه همخوانی دارد. در همین دی ماه 96 به این طرف را که نگاه بکنیم، پروسه ای که طی شد ما با دو اعتصاب عظیم که به نظر من تاریخی بودند و تأثیرات بسیار بلند مدت و ریشه ای در فضای سیاسی ایران گذاشتند، و اداره شورایی و اینکه جامعه باید شورایی اداره شود، اینها را مطرح کردند. مسئله حزبیت را آمدند مطرح کردند که همه اینها در دل این پروسه مطرح شد. مسئله کمونیسم مطرح شد. یک کمونیسم سیاسی که بخواهد جامعه را رهبری کند مطرح شد و همه اینها تأثیرات بسیار بنیادینی در جامعه میگذارد. در تظاهراتهای سراسری به بانک حمله شده، به فرمانداری ها، دفاتر امام جمعه و ارگان ها و به اصطلاح سمبل های سیاسی، مذهبی و ارگان هایی که این حکومت دارد ، حمله شده است. همه اینها نشان می دهد که این جامعه چه رویکرد و نقد طبقاتی برگرفته از چپ و از کمونیزمی سیاسی – کارگری دارد. هیچ جریان راست پاسخی به این اوضاع ندارد. برای مثال وقتی شما می بینید در منشوری که در ده بند مجاهدین اعلام کرده، یک بند آن سازمان دهی بازار آزاد در ایراناست، رضا پهلوی هم همینطور. و این معنی مشخص اش یعنی استثمار بیشتر و برای استثمار بیشتر. اینها اگر بفرض محال به قدرت برسند برای بازار ازادشان باید مثل جمهوری اسلامی سرکوب بکنند، مذهب را باید نگه دارند، ارگانهای نظامی و امنیتی را باید نگه دارند و مردم دارند همین امروز با این چیزها دارندمبارزه می کنند. دارند به بانک حمله می کنند. من اصلا بحثم این نیست که مردم آیا به صورت تئوریک و آکادمیک دارند این نقد طبقاتی و چپ خود علیه این وضعیت ضدانسانی موجود را توضیح می دهند. نه. وقتی به بانک حمله می کند، این را نماد سیستم و ساختار قدرتی می داند که بدبختش کرده است. یا سکوتی که رضا پهلوی در قبال کشته شدن قاسم سلیمانی کرده، ما اتفاقاً داریم می بینیم در اعتراضات همین هفته، شعارهایی مثل مرگ بر ستمگر چه شاه باشد چه رهبر، داده شد و یکی از دلایل این مسئله که وسیعاً دارد در جامعه، در خیابانها این شعار داده می شود بخاطر همین سکوتی است که رضا پهلوی انجام داده در رابطه با قاسم سلیمانی.بخاطر اینکه اینجا رضا پهلوی در کنار آن ارگان سرکوب که سپاه باشد قرار گرفته است و این پروسه در ادامه، اگر ما هم خوب کار بکنیم،در ادامه همان کارنامه سیاسی و عملی چند دهه ای که اشاره کردم، به آن پروسه ای خواهیم رسید که حزب کمونیست کارگری بتواند این جایگاه را داشته باشد و توسط مردم برای رهبریانتخاب شود.

کیوان جاوید: در دو عرصه میخواهم نکاتی را روشن کنید در عرصه سیاسی و سازماندهی. در عرصه سیاسی تمرکز حزب کمونیست کارگری روی چیست برای مقابله با موانع سرنگونی؟


اصغر کریمی:اجازه دهید ابتدا به نکته ای اشاره کنم. بدلیل مواضع روشن و قاطع حزب علیه جمهوری اسلامی و سوابق روشن آن توجهات بسرعت دارد به حزب جلب میشود و با سرعت بیشتری دارند به حزب میپیوندند. که نمیتوان اطلاعات زیادی در این زمینه داد اما این بسیار امیدوار کننده و مهم است و البته غیر منتظره نیست. انتظار اینرا داشتیم. رضا پهلوی میگوید سرنگونی کنترل شده یعنی انقلاب نه. یعنی حمله به مراکز حکومت و بانکها و موسسات سرکوب نه، قیام مسلحانه نه. و جامعه به اینها میگوید از اینها رد شده ایم شما هر فرمایشی دارید داشته باشید. ما در دی ۹۶ و آبان امسال از همه اینها رد شده ایم. به مراکز حکومتی حمله میکنیم علیه کل حکومت اسلام شعار میدهیم، ماشین سرکوبش را هم درهم میشکنیم و اسلحه هم بدست میگیریم تا به آزادی برسیم. جامعه با عملش میگوید تنها راه سرنگونی انقلاب است و جریانات دست راستی نه سلطنت طلب و به اصطلاح لیبرال و ملی مذهبی و غیره هیچکدام اینرا نمیخواهند. حزب کمونیست کارگری اولین مساله اش این است که درمقابل جمهوری اسلامی مردم را نمایندگی کند. این محور و شالوده اصلی کاری است که ما داریم میکنیم. مردم جریانی میخواهند که کالیبرش را داشته باشد، قدرت متحدکردن مردم را داشته باشد، درایت سیاسی داشته باشد، نقطه عطف های مبارزه را تشخیص بدهد و اعتصابات و اعتراضات و خیزش و قیام مردم را نمایندگی کند. از قبل به فکر این مسائل باشد و راه حل مقابل پیش پای مردم بگذارد. مردم اینطور انتخاب میکنند و درعین حال حزب را که انتخاب کنند میدانند که دارند رفاه و آزادی و برابری و عدالت را انتخاب میکنند نه سرمایه داری و بازار آزاد و نابرابری و فقر سرکوب.

کیوان جاوید:یک جنبه تشکیلاتی و سازماندهی میدانی، شما نمی توانید بگویید چکار دارید می کنید؟ یعنی مثلاً می شود مهر حزب کمونیست کارگری را در این اعتراضات دید؟ یعنی اگر بگوییم حزب کمونیست کارگری در میدان دخیل هست، کسی می تواند بگوید شما غلو می کنید، آمارتان کو و گزارشتان کجاست؟ چطور مثلاً ده تا دانشگاه اعتصاب می کند، شما هم اطلاعیه میدهید و برنامه تلویزیونی درست می کنید. چرا باید بگویند حزب کمونیست کارگری دخیل هست در میدان؟


کیان آذر:بخاطر اینکه حزب کمونیست کارگری چتریباز کرده که یکسری مواضع و در عین حال مطالبات و خواسته هایی را مطرح کرده چندین و چند سال و حول آن فعالیت هایی را سازمان داده که امروز، جامعه ایران آن گفتمان را گفتمان اصلی خودش کرده است. ما شاهد یک پروسه عملی هستیم که در اعتراضات دیده می شود و در شهرها دارد انجام می گیرد، در دانشگاهها انجام می گیرد. حالا منظور من دقیقاً این نیست که همه کسانی که داخل این اعتراض دارند شرکت می کنند کسانی هستند که همه عضو ما هستند. اصلا چنین منظوری ندارم. همه شرکت کنندگان و معترضین عضو ما نیستند اما نکته ای که وجود دارد، همین عملکردی که من توضیح دادم به صورت سیاسی یا اصغر کریمی به آن اشاره کرد، فعالین، اعضا و کادر هایی هستند که خط سیاسی حزب کمونیست کارگری ایران را قبول دارند و همین عملکرد را دارند در داخل شهرهای ایران، دانشگاههای ایران و در بخش های مختلف ایران پیش میبرند.مشخصاً در جنبش های مبارزاتی که وجود دارند تمرکز کنیم، آن نقش را می شود دید. در پیشبرد اعتراضات، در جهت دادن به اعتراضات و این اعضا و کادرهایی که در شهرهای ایران هستند می توانند اعتراضات جاری را سازمان دهند. این بخشهایی هست که با توجه به شرایط می توانم توضیح دهم. نکته دیگر که در ادامه بوجود خواهد آمد هر چقدر جنبش سرنگونی پیشروی کند و جمهوری اسلامی را عقب براند و ما به آن سمت حرکت کنیم که فضا علنی تر بشود، مسئله حزبیت، آن وقت مشخص تر و آشکارتر خواهد شد.ما در ماههای آینده با این پدیده روبرو خواهیم بود که اکتیویست ها و فعالین، تعلق حزبیشان مشخص می شود. چون جنبش سرنگونی پیشروی خواهد کرد، توازن قوا را بیشتر از این چیزی که الآن هست تغییر خواهد داد. ما به یک فضای دوگانه ای میرسم که قوای سرکوب جمهوری اسلامی بیشتر از این ناکارآمد می شود. در نتیجه آن فاکتور اساسی که حزبیت و رهبری سیاسی است، بصورت علنی می آید وسط و اکتیویست هایی که الآن تعلق حزبی دارند، آن موقع بصوت اعضا و کادرهای حزب علنیت پیدا خواهند کرد یا تعداد بیشتری از اکتیویست ها و فعالین، حزبی خواهند شد. بخاطر اینکه این پروسه دارد اتفاق می افتد. نقشی که الآن در حال حاضر، مثلاً افراد مشخصی که عضو ما هستند دارند ایفا می کنند، این روند جهت را نشان میدهد و این همخوانی را دارد با موقعیت و نقشی که حزب کمونیست کارگری ایفا کرده است.

کیوان جاوید: اصغر کریمی وقت کوتاهی هست اگر تاکید ویژه ای دارید بفرمایید.


اصغر کریمی: سرعت تحولات سیاسی خیلی زیاد شده و آگاهی و تجربه سیاسی مردم با همین سرعت دارد بالا میرود و الان هزاران نفر هستند که میخواهند کاری بکنند،‌ سازمانی داشته باشند، جمع هایی داشته باشند، میان خودشان کارها را تقسیم کنند و نقشی ایفا کنند. در همین رابطه بود که گفتم خیلی ها دارند با حزب تماس میگیرند که همراه با حزب کاری بکنند، زنان زیادی یا جوانان و دانشجویان زیادی هستند که تماس میگیرند میگویند ده نفر پانزده نفر هستند و حزب را دنبال کرده اند و میخواهند کاری بکنند و یا در میان کارگران مراکز تولیدی یا معلمان نفوذ حزب دارد رشد میکند ما با این شرایط مواجه هستیم. فراخوان من به مردم و اکتیویست ها این است که نگاه کنند ببینند کدام حزب سیاسی بهتر آنها را نمایندگی میکند، کدام جریان واقعا برای آینده ای انسانی مبارزه میکند و کی بهتر مقابل جمهوری اسلامی ایستاده است آنرا انتخاب کنند. دوره ای است که مردم باید وسیعا شروع کنند جمع هایشان را بسازند با حزب تماس بگیرند تا تجارب کار سازماندهی را در اختیارشان بگذاریم و یا آنها مشاهدات و تجارب و پیشنهاداتشان را با ما در میان بگذارند. این دوره را نباید از دست بدهیم جمهوری اسلامی هیچ آینده ای ندارد و هیچ راهی برای تخفیف بحران هایش ندارد. در چنین شرایطی مردم باید سریعا انتخاب سیاسی شان را بکنند و آماده سرنگونی حکومت بشوند.

این متن بر اساس میزگردی در تلویزیون کانال جدید تهیه شده است.

اینرا هم بخوانید

رویدادها: وضعیت وخیم مردم سیل‌زده و درگیری ۲۳ استان کشور با سیل و بارندگی