قاتل مصلح حسینی حکومت اسلامی است
خبر؛ بامداد پنجشنبه دوم شهریوماه ٩٦، ٢٤ اوت ٢٠١٧ مأموران شهرداری منزل مسکونی درحال ساخت در سنندج را آتش زدند. شاهدان عینی میگویند: ٣ تن از مأموران شهرداری با ریختن بنرین به روی ساختمان اقدام به آتش زدن این منزل مسکونی کرده و فرار کردهاند.
این حادثه در میدان نبوت، خیابان لاله، کوچه بابایی روی داده است.
به گفته شاهدان عینی، در این حادثه، مصلح حسینی کارگر ساختمانی دچار سوختگی ٧٠ درصد میشود!
طبق اخبار منتشر شده در تلگرام و سایتها با تاسف فراوان مطلع شدیم که مصلح حسینی جان خود را از دست داده است!
حمله مامورین مزدور شهرداری سنندج ادامه سیاست و فشارهایی است که جمهوری اسلامی علیه ساکنین و مردم شهرها پیش گرفته است، انجام شده.
حمله به محل سکونت مردم به هر بهانه ای محکوم است.
حکومت اسلامی مسئول قتل مصلح حسینی است!
ما مردم سنندج را به اعتراض خیابانی علیه فشار و کنترل هایی که اخیرا در شهر سنندج پیش گرفته است، فرا میخوانیم.
در مراسم گرامیداشت مصلح حسینی کارگر ساختمانی وسیعا شرکت کنید.
مراسم گرامیداشت را با اعلام کیفرخواست و در محکومیت مرگ مصلح حسینی در کنار خانواده او برگزار کنید.
سرنگون باد رژیم جنایتکار اسلامی حاکم بر ایران
کولبران در پیرانشهر دست به تجمع وبستن جاده زدند
روز ٤ شهریور کولبران در پیرانشهر با خواست بازگشایی معبر مرزی که حدود دو ماهی است مسدود شده است، در مسیر ورودی تمرچین در ابتدای جاده منتهی به شهر پیرانشهر اقدام به تجمع اعتراضی کرده و جاده را بستند. در نتیجه این حرکت جمعی از مسئولان شهرستانی از جمله فرمانده سپاه پیرانشهر در محل حاضر و وعده رایزنی با مسئولان مربوطه جهت بازگشایی معبر مرزی را دادند. سپس در جلسه ای که به همین منظور در محل سالن اجتماعات فرمانداری پیرانشهر برگزار شد، و بر اساس گزارشات اعلام شده تصمیم گرفته شد تا نسبت به حل تعرفه واردات و همچنین بازگشایی هر چه سریعتر معبر مرزی با مسئولان استانی و از جمله مسئولان مرزبانی شهرستان و استان رایزنی و مشورت شود.
کولبران بخشی از کارگران بیکار هستند که در مرز به کار پر مخاطره کولبری مشغولند و همواره با سرکوب و تیراندازی ماموران انتظامی روبرو بوده اند. و این موضوع اعتراضات وسیعی را برانگیخنه و به کارزاری در حمایت از این کارگران تبدیل شده است.
رنجنامە_یک_کولبر بە “کولبرنیوز” ٣ شهریور ١٣٩٦
کاکە جان… نیروهای سپاە پاسداران نە بە خودمان و خانوادەهایمان رحم می کنند، نە به حیوانات و جنگلهایمان.
من را بە همراە سە نفر دیگرغروب یک روز گرم تابستانی در “دولەبی”(سردشت) در حال حمل یک کول 55 کیلویی دستگیر کردند. کتک بسیار وحشیانەای خوردیم. سپس ما را تهدید کردن و گفتند کە باید دست از این “کار شرم آور دزدی نان مردم” برداریم. چون با این کار کولبری “بە شان ملت ایران و اعتبار نظام لطمە” می زنیم. من هم در جواب گفتم آخر چطوری روزی خانوادەام را تامین کنم؟ کار دیگری نیست. من و بیشتر دوستانم پس از پایان تحصیلات دانشگاهی بە خانوادەهایمان قول دادیم کە جبران مخارج و زحمات آنها کە در این سالها صرف تحصیل ما شدە، را بکنیم. اما هیچ کاری نیست؟ آیا کسی کە محتاج نباشد، بە چنین کار شاق و پر زحمتی پناە می آورد؟!
یکی از پاسدارها با اسلحەاش ضربە محکمی بە قفسە سینەام کوبید و من را نقش بر زمین کرد. نفسم بند آمد، جلو چشمانم تاریک شد و در دل خود گفتم کە خفە میشوم… یکی دیگر با پا کوبید بە سر دوستم کە از شدت درد روی زمین افتادە بود و گفت اگر یک بار دیگر از این بلبل زبانیها بکنید، با کشیدن ماشە مانند آشغالهای دیگر(منظورش کولبران کشتە شدە بود) می فرستمتان جهنم… بعد آمدن و پیشنهاد کار دادند!
گفتند اگر بسیجی یا پاسدار بشوید هم حقوق خوب می گیرید و هم تو جامعە اعتبار و احترامی برای خود کسب می کنید. ما هیچ کدام این پیشنهاد را قبول نکردیم و گفتیم کە خانوادە از ما قبول نمی کند.
با شنیدن این جواب، فحش خواهر و مادر و همسر بە همراە ضرب و شتم باریدن گرفت… گفتند کە اول خانوادەهای آشغالتان را می ک… آخر سر گفتند کە باید برایشان در بین کولبران جاسوسی کنیم… وقتی با جواب منفی ما روبرو شدند، از ما تعهد گرفتند کە کولبری نکنیم، وگرنه اگر این دفعە دستگیر بشویم بە هر چهار نفرمان بە شکل دستە جمعی و نوبتی تجاوز جنسی می کنند و…!
گفتن اگر باور نمی کنید، از همکارانتان بپرسید کە این کارو عملی کردیم یا نە! بعد همه با هم زدن زیر خندەهای وحشیانە و داستان تجاوزها را بە کولبران، برای همدیگر تعریف می کردند…..
کاک… اینهایی کە گفتم عین واقعییت است و اتفاقی بود کە برای شخص خودم پیش آمدە چند هفتە پیش. دوستان دیگرم هم حتما برایت چیزهای دیگر و این داستان را هم تعریف می کنند… اسم همە ما، کولبرانی کە دستگیر و بازداشت شدەاند را در لیست بلند بالای ثبت کرداند. خودشان می گویند، بار اول کتک و جریمە نقدی و مصادرە بار(کالا) بار دوم زندان و “سواری گرفتن”از زیر سنیها( منظورشان تجاوز است)، بە علاوە مجازات بار اول….. کاکە… جلو چشم کاسبکاران اسب و قاطرانشان را می کشند…ما دیدیم کە خودشان مزارع و جنگلها را آتش زدەاند و مانع خاموش کردن آنها شدەاند… ما شبها هم خواب راحتی نداریم از بس پلیدیها و وحشیگریهای حیرتانگیز دیدەام… ما آمادەایم برای هر کاری کە بتواند این متجاوزان و غارتگران را نابود کند…. ما می دانیم کە روزی از یکی از این روزها با گلولە نیروهای قاتل جمهوری اسلامی کشتە خواهیم شد، اما ترجیح می دهیم بە مانند کولبر کشتە شویم، تا اینکە جاش و بسیجی و جاسوس بشویم…
محمود صالحی : کارگران ؛ بیمه شدگان.
بنابه اخبار پخش شده از کانال فرماندار شهر سقز؛ قرار بود روز پنجشنبه مورخ ٢/٦/٩٦ علی ربیعی وزیر وزارت تعاون؛ کار و رفاه اجتماعی به شهرستان سقز بیاید تا کلنگ توسعه بیمارستان سازمان تامین اجتماعی را بزند. نکته جالب این است که سازمان تامین اجتماعی با سرمایه ما کارگران و بیمه شدگان تاسیس شده و دولت با توجه به اظهارات مسئولان سازمان میلیاردها تومان به سازمان ما بدهکار هستند. اما وزیر جهت کلنگ زنی بیمارستان به سقز تشریف می آورد.
آقای وزیر محترم :
به جای اینکه افتخار کلنگ زنی بیمارستان تامین اجتماعی را که یک سازمان عمومی و غیر دولتی است نصیب خود کند، لطفا” بدهی سازمان را پرداخت کنید.
به نظر ما آقای وزیر باید به اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی شهرستان سقز مراجعه کند و بلان فعالیت آن مرکز را بررسی کند. وقتی به بلان آن اداره رسیدگی کرد ، آن وقت متوجه خواهد شد که انجمنهای کارگری و تعاونی های مسکن به بخش خانوادگی تبدیل شده و سالهاست که هیچ گونه مجمع عمومی و یا انتخاباتی در آن ( به اصطلاح ) تشکل ها صورت نگرفته است.
سئوال از آقای وزیر این است؟
مگر وزارت شما برای کلیه انجمن ها و تعاونی های مسکن یک نوع اساسنامه تدوین نکرده است ؛ آیا به آن اساسنامه ها که خود تدوین کننده آن هستید,اعتقاد دارید؟ اگر جواب مثبت است، چرا سرپرست اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی شهرستان سقز آن را اجرا نمی کند.؟!! مگر به استناد اساسنامه تدوین شده و تحمیلی،هر انجمن و یا تعاونی مسکن موظف نیستند که هر سال یک بار مجمع عمومی تشکیل دهند و گزارش عملکرد خود را به استحضار اعضاء برسانند؟!!
نسان نودینیان
ایسکرا ۸۹۹