وحشت حکومت از کف خیابان!

انترناسیونال 923

این مطلب بر اساس گفتگوی نگار نادری با نویسنده، در برنامه “نگاه روز” تلویزیون کانال جدید نوشته شده است.
اخیرا ویدیو کلیپی از پاسدار بازنشسته سعید قاسمی پخش شده است که در آن تهدید کرده است که اگر کسی بیاید کف خیابان با او طرف است و به کسی رحم نمیکند. مخاطب اصلی این پاسدار بازنشسته کیست؟ مردم؟ یا بخشهایی از خود حکومتیها که ژست مخالف به خود گرفته اند؟
نگار نادری:سعید قاسمی در این ویدیو کلیپ از ظریف و محمود احمدی نژاد هم اسم برده که اگر بیایند کف خیابان با او طرفند. مگر آنها قرار است کف خیابان بیایند؟ اگر نه، این تهدید برای چیست؟
محسن ابراهیمی:سعید قاسمی یکی از خشن ترین لمپنهای جمهوری اسلامی است که در 42 سال گذشته در تمام سوراخ سنبه های حکومت اسلامی که مربوط به خشونت و سرکوب بوده ولو بوده است و نقش داشته است. کلیپ سخنانش را نگاه کنید. یک لات چاقوکش حرفه ای حکومتی فقط میتواند اینطور تهدید کند.
مخاطب واقعی او معلوم است که احمدی نژاد و ظریف نیستند. احمدی نژاد که معرف حضور همه هست و خودش در سال 88 مردمی را که به کف خیابان آمده بودند تا با حکومت اسلامی مقابله بکنند خس و خاشاک خواند و یکی از خشن ترین سرکوبهای حکومت اسلامی را سازمان داد. ظریف هم که نقشش در طول هشت سال دوره دولتشان این بوده است که در خارج از کشور سرکوب در داخل را توجیه کند وبگوید که جمهوری اسلامی یکی از دمکراتترین حکومتهای جهان است!
تهدید احمدی نژاد و ظریف توسط یک سردار سپاه لات اگر چه نشانه دیگری از تنگتر شدن بیشتر حلقه حاکمیت است، اما روشن است که مخاطب اصلی مردم هستند. او دارد از طریق هم جرمهایش در حکومتمردم را تهدید میکند. مردمی که مدتهاست برای مقابله با حکومت اسلامی کف خیابان را انتخاب کرده اند. مردمی که در چهار سال گذشته دو بار به کف خیابان آمدند و شعار دادند حکومت اسلامی نابود باید گردد. مخاطب او همان 30 میلیونی است که روحانی گفت بهتر است 3 میلیون از کرونا بمیرند تا اینکه آن 30 میلیون به خیابان بیایند!
البته او خطاب به مردم هم میگوید: “بخواهید بیایید کف خیابان، خاله‌جان خودم می‌آم کف خیابون من را که می‌شناسید به هیچ کدامتان رحم نمی‌کنم…” اظهاراتی از این قبیل در کنار تقلای حکومت برای انتصاب آیت الله قاتل به ریاست جمهوری اسلامی، یعنی اینکه حکومت اسلامی در انتظار آبان 98 در مقیاسی تکان دهنده تر نشسته است. این اعترافی دیگر از طرف سرکوبگران حکومتی به نزدیک شدن نبرد نهایی مردم با حکومت است.
نگار نادری:این درجه از کشمکش میان حکومیتها، در مورد جنبش سرنگونی وموقعیت حکومت چه میگوید؟
محسن ابراهیمی:در چند جمله و بسیار صریح این را میگوید که جنبش سرنگونی آنقدر گسترده و قدرتمند شده است و آنقدر در جامعه ریشه دوانده است که بالاترین مقامات حکومت هم احساس خطر کرده اند و ریزش درون حکومتی حتی در رده های بالا هم شروع شده است. اوضاع طوری است که نه فقط اصلاح طلبان که همیشه برای عمر خریدن به حکومت ژست منتقد میگرفتند بلکه حتی کسی مثل احمدی نژاد که برای مدت طولانی مورد تمجید ولی فقیه بوده و نظرشان به قول خامنه ای به همدیگر خیلی نزدیک بود و همدیگر را تمجید میکردند قیافه معترض به خود گرفته است. نه فقط احمدی نژاد بلکه حتی رئیسی که که خامنه ای و شورای نگهبانش میخواهند رئیس جمهورش کنند ژست مبارزه با فساد میگیرد. اوضاع طوری شده است که حاکمان قدیم و جدید حکومت که قتل و کشتار و جنایت و فساد را باهم سازمان داده اند از موجودی که خودشان ساخته اند و خودشان در راسش بوده اند و هستند انتقاد میکنند.این یک نشانه بسیار مهم و گویا از این حقیقت است حکومت اسلامی به سراشیبی تندی افتاده است.
از طرف دیگر، بخشی از حکومت که حول بیت خامنه ای متمرکز هستند دقیقا از ترس پیشروی جنبش سرنگونی تصمیم گرفته اند خودشان را یکپارچه کنند. دیگر نیازی به حائل و ضربه گیر اصلاح طلبان ندارند. به این دلیل ساده که اصلاح طلبان در میان مردم آنقدر بی پایه و بی ابرو شده اند که نقش حائل را نمیتوانند ایفا کنند. کارت سوخته هستند.دریک جمله به خاطر این شرایط و مشخصا از ترس پیشروی جنبش سرنگونی حاکمیت قصد دارد خود را یکپارچه کند و آماده جنگ نهایی با مردم شود. عربده های این لمپن اسلامی هم جلوه ای از این تحولات است. بگذریم از اینکه به نظرم یکپارچه و یکدست شدن و یکپارچه و یکدست ماندن مقامات حاکم در جمهوری اسلامی غیر ممکن است. جدا از ترس از حضور و اعتراض مردم که خود باز هم مبنای شکاف های درونی خواهد شد، اینجا موضوع بر سر خوان یغما، ثروت عظیم چپاول شده است که باندهای مختلف حاکمیت همیشه به خاطر سهم بیشتر از آن در کشمکش خواهند بود.
نگار نادری:سعید قاسمی همچنین گفته است که “َشرایط فرق کرده است. در اوج قدرت حزب‌الله در ایران و خارج هستیم”! آیا واقعا اینطور است؟
محسن ابراهیمی:در ایران که دیگر همه میدانند چه خبر است و حزب الله چه وضعی دارد. حزب الله سهل است بلکه خود حکومت اسلامی که حکومت حزب خداست مورد مصاف مردم است. حکومتی که قرار است حزب الله را بر جان و زندگی مردم حاکم کند خود مورد مصاف است. وضع طوری است که مردم نه تنها “انتخابات” این حکومت را قبول ندارند بلکه علنا فریاد میزنند “رای ما فقط سرنگونی جمهوری اسلامی است”.
ایران جمهوری اسلامی مدتهاست که در جهان به مرکز اصلی برگشتن از دین و مشخصا دین اسلام تبدیل شده است. خود آیت الله ها که زمانی در رویای بیمارگونه تبدیل ایران به مرکز خلافت اسلامی جهان بودند، این موج بازگشت از اسلام را به سونامی – نه حتی سیل بلکه سونامی – ضد مذهبی و ضد اسلامی تشبیه کردند. انقلاب آتی ایران از این نظر تماما شبیه انقلاب کبیر فرانسه خواهد بود. یک وجه مهم انقلاب ایران جارو کردن مذهب و اسلام از عرصه عمومی، از نهادهای مربوط به قانون گذاری و قضاوت و آموزش خواهد بود.
در منطقه هم که وضع حزب الله روشن است. عراق را نگاه کنید که حیات خلوت حکومت اسلامی شده بود و فقط در همین هفته های اخیر جوانها و مردم بارها به خیابانها ریختند و نه فقط علیه حکامعراق بلکه علیه جمهوری اسلامی شعار دادند و کنسولگری حکومت اسلامی در کربلا را به آتش کشیدند. در لبنان هم همین وضعیت علیه حزب الله لبنان بارها رخ داده است. در اروپا اسدالله اسدی، “دیپلمات-تروریست” حکومت اسلامی به جرم سازماندهی بمب گذاری در جلسه اپوزیسیون به بیست سال زندان محکوم شد. حمید نوری به اتهام شرکت در کشتار 67 منتظر محاکمه است. دادگاهی در استان انتاریو در کانادا حکم داده است که موشک زدن و کشتار مسافران هواپیمای اوکرایینی عمدی و تروریستی بوده است. اینها فقط گوشه هایی از وضع حزب الله و تروریسم اسلامی در جهان است.
هر روز تعداد بیشتری اعلام میکنند “رای ما سرنگونی است”. پیشروی و پیروزی نهایی این جنبش در گرو چیست؟
محسن ابراهیمی:منظورمان از پیشروی این جنبش چیست؟
به نظر می آید که در حال حاضر در ایران به طور جدی جنبش سرنگونی دارد پیشروی میکند. اینکه تعداد هر چه بیشتری به این نتیجه برسند که هیچ راه گشایشی در هیچ جنبه ای از زندگیشان در چهارچوب حکومت اسلامی ممکن نیست و باید این حکومت با همه جناحها و باندهای اصلاح طلب و اصولگرایش سرنگون شود یک وجه مهم از پیشروی جنبش سرنگونی است. گفتار و رفتار سیاسی مردم نشان میدهد که این وضعیت مخصوصا به بهانه و در شرایط نمایش انتخاباتی بسرعت دارد گسترش پیدا میکند. سرنگونی جمهوری اسلامی دیگر فقط یک آرزو نیست. مردم علنا میگویند رایشان سرنگونی است! مشروعیت انتخابات حکومتیو حکومت اسلامی را یکجا زیر سئوال می برند. این یکی از جلوه های مهم پیشروی جنبش سرنگونی است.
منظوراز پیروزی جنبش سرنگونی چیست؟
به زیر کشیدن همه مقامات حکومت، دستگیری و محاکمه آنها، منحل کردن همه نهادهای سیاسی، قانونگذاری و قضایی و ایدئولوژیک و امنیتی و سرکوب، لغو بلافاصله همه قوانین شرع، آزادی فوری همه زندانیان سیاسی و متکی کردن اداره جامعه به شوراهای مردمی و دهها مورد دیگر که در بیانیه “وقتی قدرت دست ما باشد” حزب کمونیست کارگری اعلام شده است اولین و مهمترین گام سرنگونی و پایان دادن به نظام اسلامی است که باید با زیر و رو کردن کامل نظام سرمایه داری به فرجام برسد.
روشن است که بعد از سرنگونی حکومت، قدمهای بعدی را باید برداشت و جامعه را از وضعیتی که در آن برای همیشه اقلیتی میلیاردر، بر اکثریت عظیم کارگران و توده های محروم حکومت میکنند رها کرد. وضعیتی که به خاطر تداوم تبعیض طبقاتی انواع تبعیضهای دیگر را بازتولید میکند و برای حفظ همه این تبعیضات به سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام و ارعاب نیاز دارد. یعنی نظام سراپا تبعیض طبقاتی سرمایه داری را زیر رو رو کرد.
اگر منظورمان از پیروزی این است، پیروزی به این معنا منوط به دست بالا پیدا کردن گرایشی در جنبش سرنگونی و نیروهایی است که در انقلاب آتی این هدف را دنبال میکنند. نمیخواهند صرفا مقامات حاکم کنار بروند و با تغییر مهره ها و تغییرات نیم بند باز هم اکثریت مردم در نقش کارگر ثروت تولید کنند و خود و اکثریت جامعه از آن محروم بمانند.
حزب کمونیست کارگری به عنوان شاخصترین و فعالترین بخش این گرایش، تمام تلاشش این است که این گرایش در جنبش سرنگونی متشکلتر شود و در سرنگونی جمهوری اسلامی و سیر رویدادها نقش اصلی را ایفا کند. ***

اینرا هم بخوانید

پیامبر گوشت‌تلخ، امام علی خشن – محسن ابراهیمی

مندرج در ژورنال شماره ۷۰۰ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده …