پروین محمدی از اتحادیه آزاد کارگران ایران نوشته ای منتشر کرده تحت عنوان “کاظم نیکخواه، برخی محافل چپ، اسماعیل بخشی و کارگران هفت تپه و فولاد” که ظاهرا جوابی به نوشته من در نقد شاهپور احسانی راد است. اما بیش از آنکه استدلالی در آن باشد، لحن و ادبیات نا مناسبی که در آن بکار رفته عصبانیت و خشم نویسنده را از اینکه موجی از افشاگریها حول و حوش نامه اسماعیل بخشی در مورد شکنجه شدنش براه افتاده را بازتاب میدهد. زیرا بقول او قبلا هم افشاگری کم نبوده است.
سوال من از ایشان اینست که شما که خود بعنوان یک فعال کارگری چوب سیستم شکنجه بر تنتان وارد شده و بحق معترض هستید واقعا چرا از این جنبش به هیجان نمی آیید؟ چرا خوشحال نیستید؟ بهر دلیلی امروزجامعه و دنیا خوشبختانه با نامه اسماعیل بخشی علیه حکومت اسلامی بسیج شده است و حکومت اسلامی را محکوم میکند. آیا باید از این جنبش ضد شکنجه و ضد حکومتی خوشحال شد و از آن حمایت کرد یا به آن پشت کرد؟ پروین محمدی طوری حرف میزند که انگار زیاد هم خوشحال نیست. او مینویسد ” بار دیگر گرد و خاکی بر پا شده است، برخی محافل و احزاب چپ در چنان رقص سرمستانه ای فرو رفته اند که بقول قدیمی ها سگ صاحبش را نمی شناسد. همه با هم در پاچه خواری رهبران کارگری کورس گذاشته اند. از مطهری و انجمنهای اسلامی دانشجوئی تا اصلاح طلبان و مجلسیان و آیت الله بی بی سی و حزب کمونیست کارگری و تا محافل چپ و راست حکومتی و غیر حکومتی، همه در خط اول شروع مسابقه دو سرعت حیرت انگیری به یک صف شده اند.
گو که (انگار که) تا به امروز هیچ کارگری و انسانی در این مملکت شکنجه نشده است و یا پس از شکنجه زبان در کام کشیده و کسی حرفی نزده است. گو که محمود صالحی ها، ریحانه جباریها، محمد جراحی ها، مادر ستار بهشتی ها، آرش صادقی ها و سعید شیرزادها و زمانی ها و صدها انسان دیگر تا به حال کام فرو بسته بودند و یا بدتر، گو که در این مملکت شکنجه ای نبوده است اما اینک با نامه بخشی به وزیر اطلاعات پرده ها کنار زده شده است”
از همین جملات و لحن و عبارات نازل و ناجوری که در سرتاسر این نوشته بکار رفته روشن است که پروین محمدی نیز نظیر شاپور احسانی راد از این جنبش و افشاگریها انرژی نمیگیرد و راضی نیست. و این واقعا بسیار عجیب و غیر قابل فهم و جای تاسف است. روشن است که اسماعیل بخشی اولین نفری نیست که از شکنجه شدنش در زندان پرده بر میدارد و چنین ادعایی هم نه او نه هیچکس دیگری نکرده است. علاوه بر آنها که شما اسم برده اید صدها و شاید هزاران نفر از شکنجه شدن خود در زندانهای جمهوری اسلامی پرده برداشته اند.
و هر بار این افشاگریها بدرجاتی مردم را علیه جمهوری اسلامی بیشتر متنفر کرده و به خشم آورده است. حرف من با شما اینست که دوست عزیز نامه اسماعیل بخشی را هم حداقل در کنار آنها بگذارید و برجسته کنید و اعتراض کنید و توی سر حکومت بزنید. واقعیت آنست که نامه بخشی مقابله با شکنجه و کل دستگاه سرکوب رژیم را یک گام بلند به پیش برده است. تفاوت اعتراض بخشی با اعتراضت قبلی اینست که فقط افشاگری نیست بلکه به مصاف طلبیدن حکومت است. اعلام یک کیفرخواست است. یک رهبر کارگری سرشناس و محبوب از شکنجه هایش پرده بر میدارد، به وزیر اطلاعات نامه سرگشاده مینویسد، و از او پاسخ میخواهد. آیا این شورانگیز نیست؟
من و میلیونها نفر دیگر از مردم متنفر از حکومت از این همه بازتابی که این نامه پیدا کرد هیجان زده شده ایم و خوشحالیم. زیرا این نامه جسورانه کل حکومت را به ولوله و دست و پا زدن انداخته است و موج اعتراضی وسیعی را علیه حکومت ایجاد کرده است. و در عین حال کارگر را بیشتر و بیشتر به وسط صحنه آورده است. سوالی که من از شاپور احسانی راد کردم و جواب نگرفتم از شما هم میپرسم و آن اینست که چرا این اعتراضات را در کنار اعتراض به امنیتی کردن مبارزات که کمپین و کارزار ارزشمندی با ابتکار خود شما بوده است قرار نمیدهید؟
اینکه چرا این نامه بسیار بیشتر از قبل در فضای جامعه تاثیر گذاشته حتما یک دلیلش کل فضای جامعه و جایگاه طبقه کارگر و موج سرنگونی طلبی است که همه جا وجود دارد. دلیل مشخص ترش اینست که اسماعیل بخشی فقط با شکنجه و زندان شناخته نمیشود. بلکه با اعتصاب و اعتراضات با شکوه کارگران نیشکر هفت تپه اسماعیل بخشی بعنوان یک رهبر کاریسماتیک و توانا جایش را در قلب همه مردم آزادیخواه و حق طلب و کارگر دوست باز کرد. او در راس اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه،کل حکومت و سرمایه داران را به چالش کشید. گفتمان اعتصاب و مجمع عمومی و شورا را به میان جامعه آورد و جسورانه از حقوق کارگران دفاع کرد. به این دلایل و دلایل دیگر وقتی که اسماعیل بخشی از زندان آزاد شد همه عمیقا خوشحال شدند و اکنون نیز با نامه جسورانه او که از شکنجه و فشارهایی که بر او رفته سخن میگوید موج وسیعی از خشم و اعتراض علیه حکومت براه افتاده است.
وظیفه اتحادیه آزاد و همه تشکلهای پیشرو کارگری در این شرایط حمایت فعال از کیفرخواست بخشی و تقویت جنبش وسیعی است که علیه شکنجه به راه افتاده است.
پروین محمدی به دستگیر شدگان فولاد اهواز و اینکه هنوز تعدادی از آنها در زندانند نیز اشاره میکند و این را هم به عنوان دفاع از موضع گیری خود و رد موضع ما در مورد نامه اسماعیل بخشی مطرح میکند. اینهم در واقع ربطی به موضوع ندارد. ما بعنوان حزب کمونیست کارگری بارها و بارها در مورد دستگیر شدگان فولاد اهواز بیانیه و اطلاعیه داده ایم، کارزار اعلام کرده ایم و افشاگری کرده ایم و هنوز هم قطعا این کار را خواهیم کرد. ما تا آنجا که بتوانیم از کارزار اتحادیه آزاد برای آزادی این کارگران نیز قطعا حمایت و پشتبیانی میکنیم و همگان را به پیوستن به آن فرا میخوانیم. این کار و مشغله ماست. اما باز هم سوال اینست که چرا در زندان بودن کارگران فولاد اهواز باید باعث شود که اهمیت نامه اسماعیل بخشی و شکنجه شدنش و موج اعتراضی ای که در این رابطه به جریان افتاده ذره ای کمرنگ شود؟ این نوع سوالات را من از شاهپور احسانی راد هم کردم و جوابی نگرفتم.
اشاره به تقلای حکومت برای ایجاد شورای اسلامی در نیشکر هفت تپه و امثال آنهم یک سر سوزن غیر فعال بودن در جنبش عظیمی که در جامعه علیه حکومت و در دفاع از اسماعیل بخشی براه افتاده است را توجیه نمیکند. اتفاقا برای به شکست کشاندن آن تقلاهای حکومت باید این اعتراضات را تقویت کرد.
یک نکته بسیار زننده تر در نوشته پروین محمدی که در همان پیشانی مطلب مشاهده میشود و بسیار تعجب آور و عجیب است، همردیف قرار دادن حزب کمونیست کارگری با جریانات راست و حکومتی و اسلامی است. این دیگر یک خطای فاحش از جانب یک فعال رادیکال جنبش کارگری است که بهیچ وجه قابل دفاع و قابل توضیح نیست. آیا لازم است به این دوستان نیز جایگاه و نقش بارز این حزب در جنبش طبقه کارگر و چپ و در دفاع از حقوق کارگران و مردم و جامعه انسانی را یادآوری کنیم؟ این دیگر نشانه ای از یک کجروی هشدار دهنده است و نشانه چشم بستن به حقایقی است که مثل روز روشن است.
امیدوارم این دوستان به موضعگیریها و سخنان خود بیشتر فکر کنند. این نوع موضعگیریهای انحرافی و خارج از متن بیش از هرچیز به زیان خود آنهاست و کارنامه مثبت خود آنها را هم مخدوش میکند.
بطور خلاصه حرف من با این دوستان اینست که همانگونه که خود اشاره کرده اید دوره حساسی است. این جامعه به نقش فعالتر و سنجیده تر و مثبت تر امثال شماها و کارزارها و مبارزات و فعالیتهای ارزشمند شما و اتحادیه آزاد بسیار بیشتر از اینها نیاز دارد. اوضاع را دریابید!