مندرج در ژورنال شماره ۶۹۱ (لینک به فایل پی دی اف نشریه ژورنال برای پیاده کردن روی تلفن همراه)
پاپ فرانسیس، رهبر کلیسای کاتولیک در مراسم پنجشنبه مقدس قبل از عید پاک، پای ۱۲ زن زندانی را در رُم شست و بوسید.
اینکه تأثیر و پژواک انقلاب عظیم زن، زندگی، آزادی، به گوش پاپ خورده است تا این نمایش مذهبی را اجرا کند، معلوم نیست، اما آنچه که احساس میشود تلاش کلیسای کاتولیک برای “بهروزشدنش” با شرایط دنیای امروز، بهویژه در دوره اقتدار پاپ فرانسیس بوده است. در همین دوره دهساله پاپ شدن آقای فرانسیس، دربار واتیکان، وجود مهبانگ یا بیگ بنگ را پذیرفت، نظریه تکامل داروین را مغایر با تعالیم مسیح ندانست، اعلام کرد که داستان بهشت و جهنم از نظر کلیسای کاتولیک واقعی نیست. مجبور شد از مواضع ارتجاعی و ضدانسانی خود دررابطهبا دگرباشان جنسیتی کوتاه بیاید و ازدواج آنان را با اکراه بپذیرد.
پاشنه آشیل واتیکان اما و کماکان تجاوز به دهها هزار کودک، توسط اولیای کلیسا طی سالیان متمادی است. کلیسای کاتولیک متهم به پاکسازی قومی سرخپوستان کانادا از طریق ربودن کودکان سرخپوست، همچنین تهدید خانوادهها برای جداسازی کودکان از والدینشان و فرستادن به پانسیونهای مذهبی جهت “اصلاح و تربیت”، اما در واقعیت امر، سربهنیست کردن آنها بودند و این جنایات فجیع تا اواسط قرن بیستم ادامه داشته است.
امروز جناب پاپ متهم است که سالیان دراز، مانع علنی شدن نام مقامات بالای کلیسای کاتولیک در این پرونده شده و تلاش کرده بر این جنایات سرپوش بگذارد. علاوه بر این پرونده همکاریهای نزدیک مقامات کلیسا با فاشیستهای ایتالیا و آلمان نازی در دههای سی و چهل میلادی همچنان باز بوده و تلاش میشود تا واتیکان اسناد محرمانه همکاری با رژیمهای فاشیستی هیتلر و موسلینی را علنی کند.
جناب فرانسیس همچنین متهم است که در دوران جوانی از طرفداران فاشیستهای آرژانتین بوده و در زمان کشیش بودنش با حکومت نظامیان آن کشور بین سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ همکاری داشته و از دوستان نزدیک دیکتاتور نظامی، “خورخه رافائل ویدلا” بوده است. در آن سالهای وحشت، بین بیست تا سی هزار نفر از فعالین اتحادیههای کارگری، فعالین چپ و سوسیالیست توسط نظامیان ربوده شده و به قتل رسیدند.
ماجرای شستن پای زندانیان زن، جدای از عوامفریبی آشکار مذهبی، شستن خاطره جنایات بیشمار کلیسا در طول حیات منحوسش بوده است. شستن پای زنان نگونبخت در صحن علنی، فرانسیس شاید به قدرت اعتراضات جهانی زنان در بدست آوردن برابری جنسیتی و جنبش “Me Too” هم برگردد که سیلی محکومی بر گوش همه ضد زنان در این قرن حاضر زده است.