پرچم هراسی حاد و اختلال روانی لونتیک‌ها- ناصر اصغری

در حاشیه تظاهرات اخیر در هامبورگ علیه تلاش جمهوری اسلامی برای بازگشایی یکی از مراکز وابسته‌اش، دوباره همان چهره‌های آشنای فیسبوکی پیدا شدند که انگار تنها مأموریت سیاسیشان ترول‌گری مجازی و بررسی کلوزآپ پرچم‌ها در عکس‌هاست. آدم‌هایی که بیشتر شبیه ترکیب واحد سایبری با باشگاه فلسفه اخلاق هستند تا فعال سیاسی.

ماجرا خیلی ساده است، جمهوری اسلامی طبق معمول خواسته یکی از لانه‌های جاسوسی‌اش را دوباره فعال کند. مخالفان، از طیف‌های مختلف، در مقابل این پروژه صف می‌کشند. پرچم‌های متنوعی هم در صحنه دیده می‌شود، از جمله پرچم اسرائیل. حالا جماعتی که نه یک کلمه علیه جمهوری اسلامی نوشته‌اند، نه قدمی علیه پروژه‌های تروریستی‌اش برداشته‌اند، ناگهان فعال می‌شوند؛ البته نه علیه رژیم، بلکه برای حمله به حزب کمونیست کارگری! یکی از این دوستان روشن ضمیر نوشته: “اگر در هامبورگ بودم در تظاهرات شرکت نمی‌کردم چون پرچم اسرائیل در آن بود!” آفرین رفیق! پس اول لیست پرچمها را چک کنیم، بعد تصمیم بگیریم مبارزه بکنیم یا نه! لابد اگر در جنگ جهانی دوم هم بودی، منتظر می‌ماندی ببینی کسی کنار تو یونیفرم متحدین نپوشیده باشد، مبادا شائبه همکاری پیش بیاید! این منطق شدیدا اخلاق زده و فانتزی، به جای آن که از تحلیل سیاسی واقعی تغذیه کند، تبدیل شده به ابزار بی‌عملی: “من نمی‌آیم چون پرچم فلان هست”، “من نمی‌نویسم چون فلانی لایک کرده”، «من نمی جنگم چون آن یکی فالوی اسرائیلی دارد!” خب عزیزم، با این فرمان، بفرما بنشین خانه، فیسبوک را هم بکن دادگاه اخلاقی! که البته کرده اند.

واقعیت ساده‌تر از این فیلسوف بازیهاست. وقتی جمهوری اسلامی نیرو بسیج می‌کند تا یکی از مراکزش را باز کند، هر صدای مخالف، هر بنر و پلاکارد، هر پرچم اعتراضی، یک ضربه به رژیم است. حالا اگر شما واقعا ضد جمهوری اسلامی هستی، چرا از حضور در صف اعتراض فرار می‌کنی؟ نکند مشکل اصلا پرچم اسرائیل نیست، بلکه بهانه‌ای است برای توجیه نشستن، فرار کردن، و تمرین مداوم بی‌عملی در سایه اخلاق گرایی مجازی؟ بیایید رک باشیم: اگر پرچم چند نفر ناشناس در یک تجمع ضد جمهوری اسلامی باعث می‌شود خانه نشینی را انتخاب کنید، مشکل پرچم نیست، مشکل شما هستید. یا رژیم برایتان جدی نیست، یا توان و شهامت درگیر شدن ندارید. این همان جایی است که طنز به تراژدی تبدیل می‌شود: کسانی که هیچ وقت در میدان حضور ندارند، معیار “پاکی و درستی” مبارزه می‌شوند!

جالب است، در تجمعات ضداسرائیلی در اروپا بارها پرچم جمهوری اسلامی هم بالا رفته، اما هیچکدام از دوستان مبارز فیسبوکی از “شرکت” در آن تظاهرات امتناع نکردند. چرا؟ چون آنجا کنار حزب‌الله و حماس ایستادن مشکلی ندارد. فقط وقتی پای حزب کمونیست کارگری در میان است، ناگهان همه پرچم باز و اخلاق مدار می‌شوند! خلاصه این‌که اختلال روانی پرچم‌هراسی، چیزی نیست جز پوشش شیک و روشنفکرانه برای فرار از مبارزه. این جماعت، اگرچه خود را انقلابی می‌دانند، در عمل ستون پنجم بی عملی و بی تفاوتی اند. اگر کسی دلش برای آزادی می‌تپد، وسط میدان ایستاده، با پرچم خودش، صدای خودش، و در تقابل با رژیمی که از نوک انگشت تا ریشه‌اش فاسد و آدمکش است.

۲۲ ژوئیه ۲۰۲۵

اینرا هم بخوانید

انسانیت دفن شده در غزه- ناصر اصغری

در روزهایی که غزه به‌واقع به «جهنم روی زمین» بدل شده، ویرانی، گرسنگی، بیماری و …