روز شنبه بنی صدر مرد. فکر نمی کنم در داخل و خارج از ایران کسی این مهره دوران ظهور خمینی و حکومت اسلامی را نشناسد. آنانکه شلاق، زندان، اعدام و سرکوبهای قبل از دهه شصت را بیاد دارند و آنانکه حملات هوایی و زمینی ارتش و سپاه پاسداران تحت فرمان بنی صدر به مردم کردستان و ترکمن صحرا را در حافظه خود ثبت کرده اند، بنی صدر را به عنوان یکی از کلیدی ترین مهره های خمینی برای به سرانجام رساندن خونین ترین سرکوبهای آن سال ها به مردم ترکمن صحرا و کردستان می شناسند.
اگر بنی صدر در دوران ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ عزل شد و اگر متعاقب آن در تابستان ۶۷ مقام و موقعیتی در حکومت اسلامی نداشت اما او از معماران ساختار حکومتی بود که نسل کشی سال ۶۰ و سال ۶۷ تا به امروز را ممکن ساخت.
در این میان حزب دمکرات کردستان شاخه خالد عزیزی به مناسبت مردن بنی صدر سیاهپوش شد و پیام تسلیت و همدردی انتشار داد. تا کنون بسیاری به موضع گیری حزب دمکرات ایراد گرفتند و آنرا مایه شرمساری این حزب و رهبری آن ارزیابی کردند.
من به سهم خود از عزاداری خالد عزیزی و حزب دمکرات کردستان کمترین ایرادی نمی گرم و آنرا مایه تعجب نمی دانم. شاید اگر حزب دمکرات غیر از این می گفت یا غیر از این موضع می گرفت عجیب می بود. چرا؟
حزب دمکرات کردستان ایران قبل از تبدیل شدن به دو حزب و در دوران صدارت و قدرقدرتی خمینی و بنی صدر، از زبان رهبر وقت شان قاسملو پیام فدایت شوم برای خمینی فرستاد. دو بار ستونهای اعزامی ارتش و سپاه را برای انتقال ادوات نظامی و نیرو به پادگانهایی در کردستان و برای سرکوب مردم آزادیخواه و برابری طلب کردستان محافظت و اسکورت کردند. بعد از پرت کردن بنی صدر از حاکمیت توسط خمینی، این حزب همراه و هم پیمان با بنی صدر و سازمان مجاهدین شورای ملی مقاومت راه اندازی کرد.
از سوی دیگر حزب دمکرات و دیگر احزاب ناسیونالیست کرد حتی طی همین یک ماه اخیر که مراکز و محل استقرارشان مورد حمله جنایتکاران حکومت اسلامی قرار گرفته است نه تنها اعتراضی نسبت به وحشی گری جمهوری اسلامی از خود بروز نداده اند بلکه مدام از مذاکره و کوتاه آمدن قاتلان اسلامی برای تمام کردن این حملات حرف می زنند.
این احزاب با درست کردن ” جبهه همکاری احزاب و نیروهای کرد”، (هر دو حزب دمکرات و هر دو سازمان زحمتکشان) اگر بنا به ملاحظات در گرو قرار دادن موقعیتشان در اردوگاهها توانی برای اعتراض به این حملات در اقلیم کردستان علیه رژیم اسلامی ندارند، اما در کشورهای اروپایی که زندگیشان به گرو گرفته نشده و منت دولت و حکومتی بر گردنشان نیست، حتی چهار نفر در میان آنان پیدا نمی شود که در مقابل یکی از سفارتخانه های جانیان اسلامی یا در مقابل یک نهاد بین المللی آنهم زیر جیلکی و خفیف ناله ای اعتراضی نسبت به توحش حکومت اسلامی سر دهند.
اینها فقط نمونه هایی از رویکرد حزب دمکرات کردستان ایران در آن سالها و رویکرد امروز یکی از شاخه های آن به رهبری خالد عزیزی و بقیه احزاب اپوزیسیون در کردستان عراق است. مسئله گویا و روشن است که بقدمت موجودیتشان در کجا ایستاده اند.
با این پیشینه، با این کارنامه و با افق، اهداف و سیاستی که تا به امروز از خود برجای گذاشته اند آیا باز هم باید متعجب بود و ایراد گرفت که چرا حزب دمکرات سیاه پوش شده است؟!
عبدل گلپریان
۱۸ مهر ۱۴۰۰ ، ۱۰ اکتبر ۲۰۲۱