چسبندگی قیمت ها، چسبندگی استثمار

“علوم اجتماعی” بخصوص شاخه ای از آن که “علم اقتصاد” خوانده میشود جائی است که ریاکاری بورژوازی تمام قد خود نمایی میکند. این اما مختص این شاخه بخصوص از علوم اجتماعی نمی شود. کم و بیش بورژوازی تا آنجا که توانش اجازه دهد سعی میکند”علم” را (در هر زمینه ای)  به فریبکارانه ترین شکل ممکن در اختیار جامعه قرار دهد. این را حتی میتوان در علوم طبیعی که بر شواهد و مشاهدات عینی متکی است نیز مشاهده کرد؛ مانند بستن هر اتفاق طبیعی به موجودی به نام خدا و اراده او. بورژوازی نمی تواند مانند آنچه بر سر دانشمندان در قرون وسطی می آوردند و در آتش آنها را می سوزاندند جلو علم را بگیرد. آنجا که پیشرفت استثمار را شدت بخشد و سودش را تضمین می کند بهرحال به توسعه و ترویج بخشی از علم می پردازد.  و این روزها حتی فضا نوردی (توریسم فضایی) به منبعی از ثروت دارد تبدیل میشود. علوم اجتماعی اما برای بورژوازی جایگاه ویژه ای دارد، چرا که در حکم ابزار تحمیق جامعه بکار میرود چه در زمینه علوم سیاسی و یا علم اقتصاد. دانش آموختگان این علم  برای اینکه روزیشان تامین باشد هر توجیهی که “به عقل جن هم نمی رسد” بکار میبرند که ستم حاکم را لازمه پیشرفت بشناسانند. و در همان مورد توریست فضایی موضوع تبلیغاتی مهمی برای مروجان علم اقتصاد فراهم شده است و در این زمینه چیزی شبیه این می فرمایند: “… که در صورتی که موضوع رسیدن به سود برای اشخاص معینی تضمین شده باشد ایشان نیز به پیشرفت علم و جامعه بشری کمک میکنند.” اساس “علم اقتصاد” برای پوشاندن و توجیه کردن  استثمار اکثریت اهالی توسط اقلیت بسیار کوچک است.

و هنر توجیه کردن غارت کردن زندگی توسط این کارشناسان خبره را به عیان میتوان در جامعه ایران مشاهده کرد. درست یکسال پیش، “بازگشت تحریم ها” در یک زمینه چون مائده آسمانی برای جمهوری اسلامی نازل شد و کاری که سالها میخواست انجام دهد اما قادر به انجام آن نبود بازگشت تحریم ها آن فرصت طلایی بود که “آزاد سازی قیمت ها”را به اجرا گذارد. شاهد بودیم که قیمت نرخ دلار تا مرز بیست هزار تومان رسید و این یعنی ارزان سازی سریع و وسیع نیروی کار. روز به روز  بلکه ساعت به ساعت قیمت کالاها به این بهانه صعود میکرد و به همین نسبت زندگی مزدبگیران سقوط کرد. بهانه این گرانی این بود که ارزش ریال در مقابل دلار سقوط میکرد. در یکسال گذشته مایحتاج ضروری مردم به جز بنزین و نان ( البته نه در همه مناطق) روز به روز دور از دسترس شد. اما بعد از یکسال دلار قیمت به زیر سیزده هزار تومان رسید اما قیمت ها نه تنها پایین نیامد بلکه دولت رسما در هفته گذشته 21 درصد به قیمت مواد لبنی افزوده است و قیمت بلیط وسایل حمل و نقل مسافربری بین شهری از هواپیما تا قطار و اتوبوس با “بخشنامه قانونی” گران تر شده است. این سوای افزایش قیمت اقلامی مانند میوه جات است که دیگر این کالاها دارد حکم کالای لوکس را پیدا میکند. مسکن، البسه، حبوبات، دارو و درمان و خدمات بهداشتی و… که دیگر کمر شکن است. باور نکردنی است در یک بیماری ساده که نیاز به تزریق باشد هزینه تزریق حتی بیشتر از خود قیمت دارو و دکتر تمام میشود… و در این میان توجیهات اندیشه های برجسته اقتصادی عمق ریاکاری علم اقتصاد را نشان میدهد.

سایت حکومتی فرارو از یکی از همین علما که “تحلیل گر مسایل اقتصادی” معرفی شده این سوال را پرسیده است که چرا کالاها نسبت به کاهش دلار ارزان نمی شود ایشان جواب داده است: “در اقتصاد کاهش قیمت به چند عامل مهم بستگی دارد. انتظارات تورمی در آینده، چسبندگی، کشش قیمت‌ها و مولفه‌های دیگر اقتصادی از جمله آنهاست…” ایشان در جواب وزیر کشور حکومت تبهکار جمهوری اسلامی که ریاکارانه گفته باید قیمت کالاها کاهش یابد هشدار میدهد این حرفها “تبعات ویژه” دارد و مردم به “مسیر نادرستی هدایت میشوند.”

این تحلیل گر خوش انصاف خیلی راحت دروغ میگوید و ادعا میکند که: “وقتی قیمت دلار افزایش می‌یابد به تدریج هزینه‌های تولید بالاتر می‌رود.” در صورتی که بلافاصله و به نسبت هر هزار تومانی که سال گذشته دلار گران تر میشد به همان میزان و حتی بیشتر یکباره و نه تدریجی قیمت کالاها بالا رفت و هیچ تاجر و سرمایه داری صبر نکرد که هزینه تولید به تدریج بالا برود، ایشان یا از عرصه کالاها خودداری کردند یا در لحظه کالایشان را گران می فروختند. جناب اقتصاد دان کذاب خیلی تاکید بر چسبندگی قیمت ها دارد: “معمولا در افزایش قیمت کالا چسبندگی وجود ندارد، اما در کاهش آن چسبندگی وجود دارد.”  که وقتی بالا رفت چنان محکم به کالا می چسبد که به هیچ صورتی پایین نمی آید چون جناب تولید کننده (اسم محترمانه سرمایه دار) به گفته این تحلیل گر مسایل اقتصادی از خود میپرسد از کجا معلوم فردا دوباره دلار گران نشود! فقط یکی نیست به ایشان بگوید چطور تولید کننده محترم به هنگام افزایش قیمت ارز از خود نپرسید ممکن است پایین بیایید و چرا چسبندگی قیمت ها هنگام سقوط ریال در مقابل دلار چسب خودش را از دست میدهد اما به وقتی سقوط دلار چنین محکم به قیمت ها می چسبد. لابد چسبندگی قیمت ها به هنگام گرانی چسب مایع است و به هنگام ارزان شدن قیمت دلار چسب دو قلو یا قطره ای است!

“چسبندگی قیمت ها ومولفه های دیگر اقتصادی” سر فصل های مهمی ازعلم اقتصاد بورژاوزی را شامل میشود و این هیچ حقیقتی را بیان نمی کنند الا در یوزگی نظریه پردازان و گوینده گان علم اقتصاد طبقه حاکم را. در واقع چیزی که محکم به زندگی کارگران چسبیده است استثمار بی حد و حصراست. هیچ بخشی و جناحی  از بورژوازی در این مورد اصلا شوخی ندارد. هزاران نفر آموزش داده اند و استخدام کرده اند که هر سوالی  بر سر استثمار نیروی کار مطرح است به کمک ایده ها و نظریات خوش و آب رنگ توجیه کنند و اگر ایشان نتوانستند مردم را به مسیر درست هدایت کنند برادران شلاق به دست آماده اند تا در “بازجوئی فنی” به صراط مستقیم هدایت کنند. این روزها هر کسی که به قصد خرید بیرون میرود از خودش و از همه میپرسد: “چرا قیمت ها پایین نمی آید و بلکه برعکس هنوز به روند صعودی خود ادامه میدهد” و انعکاس وسیع همین پرسش است که وزیر کشور جمهوری اسلامی مجبور میشود ریاکارانه دم خروس را بپوشانند.

مسئله تنها بر سر ارزان ساختن نیروی کار است که به اسم رمز “آزاد سازی قیمت ها” سالها بود جمهوری اسلامی در پی آن بود تا با کاهش سطح معیشت نیروی کار نرخ استثمار را افزایش دهد و سود بیشتری را برای خود به عنوان دولت سرمایه و برای سرمایه داران تضمین کند و این کار را در طی یکسال گذشته ممکن کرده است. امسال با کلی تبلیغات و سر وصدا  پانصدهزار تومان به حقوق کارگران اضافه کردند اما در همین سه ماه اول سال این پانصد هزار تومان نه تنها محو شد بلکه بدتر از آن چندین برابر در واقعیت از حقوق ها کسر گردید که فقط افزایش 21 درصدی مواد لبنی که آشکار اعلام شده یک قلم از آن است و همین یک قلم موجب تحمیل هزینه سنگین بر زندگی کارگران است. این گرانی ها موجب میشود از خیر این مواد خوراکی مهم در سلامت انسانها صرفنظر شود. قرار نیست شب دولت اعلام کند که مثلا از دستمزدها به صورت مستقیم کم میکند بلکه با افزایش قیمت کالاهای که برای احیای نیروی کار لازم است ومایحتاج ضروری خوانده میشود این امر ممکن میشود. سالهای گذشته خاطرمان است که توجیه اصلی شان برای این که دستمزد کارگران را تا حد ممکن کمترین افزایش را داشته باشد این بود که موجب گرانی کالاها میشود و شاهد بودیم در این یکسال گذشته آن چه موجب تورم میشود نه افزایش دستمزدها بلکه تضمین عدم سقوط نرخ استثمار(ارزش اضافه) و بیشتر از آن افزایش این نرخ است و این تنها با افزایش تورم شدنی است؛ به زبان بشری یعنی سقوط سطح معیشت مردم. تلاش علمای اقتصادی سرمایه داری این است که تا میتوانند چسبندگی استثمار را بر زندگی توده کارکن جامعه افزایش دهند. و تنها در یک صورت این چسبندگی از بین میرود که تولید نه بر مبنای سود سرمایه بلکه بر اساس نیاز جامعه سازمان یابد و برای این امر مهم ابتدا باید قدرت سیاسی از دست استثمار گران گرفته شود و حکومتی بر سر کار آید که مسئله او نه ایجاد چسبندگی قیمت ها و کاهش سطح معیشت مردم بلکه ملاک آن رفاه توده مردم باشد. آن موقع است که علم اقتصاد بورژوازی نیز به مانند علم کیمیا گری قرون وسطی ارزش واقعی خود را خواهد یافت البته در تاریخ گذشته ای که پایان یافته است.*

کارگر کمونیست ۵۷۷

اینرا هم بخوانید

تداوم آوار فاجعه در معدنجوی طبس- یاشار سهندی

کارگر کمونیست 856 در چهلمین روز فاجعه کشتار کارگران در اعماق معدنی در طبس، قالیباف …